یادداشت/ عباس حاجی‌ نجاری

جابه‌جایی در عرصه جنگ نیابتی و امیدواری دشمن به داخل

پس از شکست محور آمریکایی- صهیونیستی- سعودی، در جنگ نظامی با جبهه مقاومت که به پایان سیطره نظامی داعش در منطقه غرب آسیا انجامید منطقه وارد فاز جديدي از تقابل، اين‌ بار با تكيه بر جنگ رواني با هدف تخليه ظرفيت‌هاي بالقوه جبهه مقاومت در برابر جبهه استكبار گرديده است.
کد خبر: ۲۶۸۶۵۷
تاریخ انتشار: ۰۹ آذر ۱۳۹۶ - ۰۱:۰۰ - 30November 2017
جابه‌جایی در عرصه جنگ نیابتی وامیدواری دشمن به داخلبه گزارش گروه سایر رسانه‌های دفاع پرس، عباس حاجی نجاری در یادداشتی نوشت:

پس از شكست محور آمريكايي- صهيونيستي- سعودي، در جنگ نظامي با جبهه مقاومت كه به پايان سيطره نظامي داعش در منطقه غرب آسيا انجاميد، منطقه وارد فاز جديدي از تقابل، اين‌ بار با تكيه بر جنگ رواني با هدف تخليه ظرفيت‌هاي بالقوه جبهه مقاومت در برابر جبهه استكبار گرديده است. در اين دور جديد كه امريكايي‌ها و صهيونيست‌ها به دليل شكست در عرصه قبلي ترجيح داده‌اند تا با تأمل بيشتر صحنه را از قفا مديريت كنند، ميدانداري را به بازيگر تاره كار منطقه، جوانك جوياي نام سعودي‌ها يعني محمد سلمان سپرده‌اند تا در عين اينكه اهداف خود را در منطقه پيش مي‌برند، ، هزينه مستقيم كمتري را در صورت تكرار شكست‌ها متحمل شوند.  مجموعه حملاتي را كه اين روزها محمد سلمان عليه ايران وحزب‌الله روا داشته ‌‌بايد در اين راستا مورد توجه قرار داد. اين گزاره البته مستندات غيرقابل انكاري هم دارد كه به شناخت مسئله بهتر كمك مي‌كند.

سایت رادیو فردا در خبری در این زمینه از سفرهای مستمر جرد کوشنر، داماد ۳۶ ساله رئیس‌جمهوری امریکا و مشاور ارشد او به ریاض گزارشی را منتشر کرده و آورده است که به او که یک یهودی صهیونیست است، مأموریت یافتن گشایشی در دیوار مشکلات خاورمیانه، به‌ویژه در امور مربوط به اسرائیل و فلسطینی‌ها، محول شده است. براساس این گزارش او در هفته‌های اخیر سه بار با محمد بن سلمان در عربستان دیدار داشته‌است. یک ستون‌نویس روزنامه بریتانیایی گاردین روز ۱۹ نوامبر در این زمینه می‌نویسد، «درست بعد از دیدار  کوشنر و بن سلمان سه چیز اتفاق افتاد: سلمان دست به پاکسازی رقبای متمول سلطنتی خود زد؛ او کودتای خاموشی در لبنان به راه انداخت؛ و نیروهای مسلح عربستان بنادر و فرودگاه‌های یمن را بستند.»در همین حال، در روزهای اخیر، برخی مقام‌های امریکایی به روزنامه نیویورک تایمز گفته‌اند که در جریان گفت‌وگوهای کوشنر و سلمان قرار نگرفته‌اند. ستون‌نویس گاردین هم می‌نویسد که وزارت دفاع امریکا و دیپلمات‌های امریکایی نسبت به «ارتباط قوی» سلمان و کوشنر «نگرانی زیادی دارند.»از سوی دیگر، یک منبع از کاخ سفید که نخواسته نامش فاش شود به نیویورک تایمز می‌گوید که جرد کوشنر جزئیات دیدار و گفت‌وگوهای خود با ولیعهد عربستان را به طور کامل در اختیار وزارت خارجه و شورای امنیت ملی امریکا قرار داده است.  

مستنداتی از این دست ابعاد پنهان سناریوی جدید منطقه‌ای امریکا را روشن‌تر می‌کند. بر اساس واقعیات صحنه جبهه مقاومت طی سال‌های اخیر با به حاشیه راندن امریکایی‌ها آنها را در منطقه زمینگیر کرده و در چنین شرایطی، راهبرد جدید منطقه‌ای امریکا بر تغییر این وضعیت متمرکز شده است. اولویت راهبردی امریکا در حال حاضر تأثیرگذاری بر قدرت منطقه‌ای ایران است. اگر چه بر اساس تحلیل محتوای اظهارات مقامات امریکایی، کاخ سفید فاقد راهبرد اثرگذار منطقه‌ای برای مقابله با ایران است. اما به نظر می‌رسد این بار با تکیه بر مؤلفه‌های عملیات روانی که کابوس تهدید نظامی را نیز با خود دارد، در صدد است تا جهت‌گیری هماهنگ و منسجمی را علیه ایران سازماندهی نماید.

در این راستا، برخی جنبه‌های تاکتیک‌های منطقه‌ای جدید امریکا شامل تاکید بر ائتلاف سازی‌های جدید منطقه‌ای مانند: تقویت ائتلاف سعودي-صهيونيستي و یا سرمایه‌گذاری روی ظرفیت‌های قومی و طایفه‌ای به منظور فتنه گری‌های منطقه‌ای، تشدید فشار به حزب الله لبنان و تصویب تحریم‌های جدید علیه آن و ترغیب رژیم صهیونیستی به تهدید علیه حزب‌الله و  امیدواری به تغییر نظام ایران با بهره‌گیری از عنصر نفوذ وتغییر محاسبات گوشه‌ای از آن است که در این میان تکیه قابل توجه بر پتانسیل‌های عربستان و تاکید بر حفظ این کشور در راهبردهای منطقه‌ای به محور اصلی این راهبرد تبدیل شده است. 

اما از آنجایی که میزان موفقیت امریکا در اکثر طرح‌های منطقه‌ای خود مشروط است و در برخی پرونده‌ها در وضعیت نا امیدانه‌ای قرار دارد و به همین دلیل، امریکا شرایط مناسبی برای شکل دادن به صحنه‌های نظامی مستقیم ندارد. در عین حال سعی کرده است که ظرفیت‌های جدیدی برای فشار بیشتر و کوتاه کردن دست ایران از آینده منطقه ایجاد نماید و در این خصوص، سیاست‌های تشدید کننده‌ای در دستور کار قرار داده است. بر این اساس اتکای حداکثری امریکا به عربستان به عنوان شریک منطقه‌ای وتلاش برای اختلال در تعاملات منطقه‌ای ایران از مسیر رژیم سعودی، موجب تأکید بر حفظ عربستان به هر قیمت شده است. بنابراین همسو کردن تغییرات جدید در عربستان با راهبردهای منطقه‌ای امریکا علیه ایران در دستور کار قرار دارد. و این در حالی است که عربستان به عنوان محور این سناریوی جدید امریکا خود به دلیل ناکارآمدی نظامی در باتلاق یمن در حال غرق شدن است.

در همین زمینه رابرت فیسک خبرنگار و تحلیلگر شناخته‌شده نشریه «ایندیپندنت» انگلستان در یادداشتی در این نشریه با بیان اینکه دیگر امریکا نیست که وضعیت را در خاورمیانه مشخص می‌کند، نوشته است که نفوذ عربستان هم روز به روز در حال کاهش است و این کشور می‌داند که نمی‌تواند با ایران مقابله کند. او تأکید می‌کند: حالا روز به روز نفوذ «محمد بن سلمان» کم و کمتر می‌شود؛ همان شاهزاده خلیج فارس که برای نابودی یمن، بشار اسد، قطر، (شبکه خبری) الجزیره و حتی لبنان بیچاره تلاش خود را کرد و این تلاش بیشتر شبیه کارهای بچه بدخلقی است که برای ترساندن همسایگان خود، اسباب‌بازی‌هایش را به سمت خانه آنها پرتاب می‌کند. 

اما سؤال اساسی این است که بر اساس چه منطق و برآوردی سردمداران رژیم سعودی به عنوان کارگزاران جدید صهیونیسم بین‌الملل، ایران را تهدید نظامی می‌کنند و برای قدرت اصلی منطقه خط ونشان می‌کشد؟ به نظر می‌آید که پاسخ این سؤال را باید در داخل جست‌وجو کرد. چرا که جبهه مقابل هم بر ضعف وناتوانی خود واقف است و هم قدرت وتوان ایران را در عرصه میدانی تجربه کرده است، بنا به راین به مسئله سازی‌های داخل و به ویژه نقش رسانه‌ها با عمله گری واسطه‌ها امید بسته وثقل جنگ روانی خود را نیز برآن متمرکز کرده است. از این رو تفاوتی میان سرمقاله‌های روزنامه‌های آرمان و جامعه فردا مبنی بر ضرورت تعطیلی ویامذاکره برای توقف برنامه موشکی با عملکرد وحاشیه‌سازی‌های تیم رئیس دولت دهم نیست، چرا که یکی نماد اقتدار ملی را هدف گرفته است و دیگری وحدت وانسجام ملی را، در شرایطی که کشور بیش از هر زمان دیگری به هردو نیاز دارد.

منبع: روزنامه جوان
نظر شما
پربیننده ها
آخرین اخبار