به گزارش گروه سایر رسانه های دفاع پرس، محمدامین ایمانجانی در یادداشتی نوشت:
انقلاب اسلامی بهعنوان پدیدهای نو در پهنه سیاست دنیا با دو مولفه کلیدی معرفی شده است؛ مولفه اول طرح ایده مردمسالاری دینی بهعنوان نظرگاهی که دو المان حضور مردم و اسلامیت مبانی نظام سیاسی را در خود به شکل درهم تنیده دارد و مولفه دوم تحقق کارآمدی نظامی که توانسته در نفی دو نظام قدرتمند وقت یعنی امپریالیسم غرب و سوسیالیسم شرق پا به عرصه وجود بگذارد. البته از ابتدای انقلاب هم از سوی قدرتهای جهانی و هم از طرف رقبای منطقهای برنامههای مختلفی برای مقابله یا حداقل فروکاست آثار تحقق این دو مولفه به کار گرفته شد، فتنه قومیتی، جنگ نظامی، جنگ نرم فرهنگی، تحریمهای شدید اقتصادی و... مواردی بود که همگی در مسیر ایجاد نقصان در کارآمدی نظام نوپدید جمهوری اسلامی تاکنون به کار گرفته شده است، مواردی که هرکدام حتما آثار مخربی بر کشور داشته، اما هریک نیز به نوبه خود برکاتی را به همراه داشته است.
در آخرین مورد هم به نظر میرسد جریان معارض انقلاب اسلامی با توجه به بستری که از برخی نارساییهای اقتصادی در کشور وجود دارد قصد کرده ضرباتی را وارد کند، ایدهای که همزمان هر دو مولفه ایجابی گفتمان انقلاب اسلامی را هدف گرفته، جریانی که میخواهد از یکسو بر موج برخی ناکارآمدیها سوار شود و از طرف دیگر با به خیابان کشاندن برخی افراد ایده مردم در مقابل مردم و بهنوعی انقلاب در مقابل مردم را دنبال کند. با این نگاه است که امروز دشمن تلاش دارد این روزها مطالبات اقتصادی مردم را به حاشیه برده و دست به آشوب خیابانی بزند.
بیتردید موقعیت ممتاز جمهوری اسلامی در منطقه و شکست محور عبری، عربی، غربی در مساله داعش در ایجاد چنین آشوبی بیتاثیر نیست، هنوز خیلی از تهدید رسمی حکام مرتجع سعودی در ایجاد آشوبهای خیابانی در تهران نمیگذرد که جماعتی آموزشدیده برای آشوب در برخی خیابانهای تهران حاضر شدهاند و از مطالبات اقتصادی مردمی شعارهای تند و رادیکال سیاسی ساختهاند، مسیری که در گام نخست دودش به چشم مطالبهکنندگان واقعی رفته و ابراز نارضایتی آنها از برخی مشکلات داخلی را در غبار رادیکالیسم اردوکشی خیابانی ناپدید کرده است.
در این میان البته شوربختانه تلاش برای سیاسیکردن مطالبات زمینه داخلی هم داشت و برخی سیاسیون سعی کردند با دروغهای شاخدار پای جریانهای رقیب را در تحریک آشوبگران داخلی به میان بکشند. اما آنچه تاکنون اتفاق افتاده این است که دیگر عملا چیزی بهنام مطالبه اقتصادی وجود ندارد و آنچه هست آشوب خیابانی است. مسالهای که تاکنون هم با مواجهه خوب نیروهای انتظامی سعی شده به بهترین شکل تدبیر شود و ضمن حفظ منافع مردم و برخورد قاطع با آشوبگران حرفهای و آموزشدیده از اپوزیسیون چرک شامل سلطنتطلبها، منافقین، بهاییها و برخی فرق ضاله، کمترین میزان درگیری به وجود آید و اخلالی در زندگی مردم عادی پدید نیاید.
در این بین آنچه این وسط کارگشاست و میتواند کاتالیزور حل مساله باشد، توجه به کلیدواژهای است که از بطن انقلاب برآمده و تاکنون بارها توانسته کشور و نظام را از گردنههای سخت برهاند و آن چیزی جز نقشآفرینی مردم نیست.
تجربه ثابت کرده در تاریخ انقلاب هرگاه کار بهدرستی به دست مردم سپرده شده، مسیر هموار شده است، از جنگ تحمیلی تا فتنه فرق، تا آشوبهای ۷۸ و قضایای ۸۸ و... هرکجا مردم به میدان آمدهاند قضایا حل شده است؛ و اگر در برخی حوزهها مانند اقتصاد کاستیهایی وجود دارد از همان عدم نقشآفرینی جدی مردم است. در این سالها حضور مردم باطلالسحر فتنهها و کشمکشهای داخلی و تهدیدهای خارجی بوده است.
به نظر میرسد یگانه راهحل مساله پیشآمده هم حضور پرشور مردم باشد، حضوری شورانگیز که ثابت میکند مردم علاوهبر انتقادهایی که ممکن است به برخی روندها داشته باشند به انقلاب و کشور خود عرق دارند و حل مشکلات را در چارچوبهای همین کشور خواستارند، حضوری که ضمن به شکست کشاندن ایده زدن انقلاب با انقلاب، حتما تکلیف را بر دوش مسئولان سنگینتر خواهد کرد.
منبع: روزنامه فرهیختگان