به گزارش خبرنگار فرهنگ و هنر دفاع پرس، چهلمین شب شاعر، پاسداشت زنده یاد «ابوالفضل سپهر» بعد از ظهر امروز (یکشنبه، ۲۵ دی ماه) با حضور گلعلی بابایی، حسین قرایی، مصطفی محدثیخراسانی، حجتالاسلام محمدرضا زائری، رحیم چهرهخند، حمید داودآبادی، احمد بابایی، میلاد عرفانپور، وحید جلیلی، حجتالاسلام نصرالله پژمانفر و مسعود دهنمکی در نخلستان اوج برگزار شد.
«رحیم چهرهخند» شاعر کشورمان در این مراسم با بیان اینکه ابوالفضل سپهر با جانبازان زندگی میکرد اظهار داشت: مثلاً ساعت 2 نصف شب سپهر به من زنگ میزد و میگفت «ماشین را بیاور تا به کرج برویم، حال یک جانباز خراب است» در حالی که من باید صبح به مدرسه میرفتم و ابوالفضل نیز ساعت 8 صبح باید در محل کارش که مخابرات بود حاضر میشد، حرکت میکردیم.
وی افزود: وقتی به خانه جانباز میرفتیم با یک دستگاه ضبط واکمن، درددلهای او را ضبط میکرد. در حالی که باید ساعت 7:30 صبح در مدرسه حاضر میشدیم بخاطر دغدغههای ابوالفضل سپهر تا ساعت 9 صبح، دَم دَرب خانه فُلان نماینده مجلس بودیم که چرا وضعیت چنین است.
این شاعر با ذکر خاطرهای عنوان کرد: مادر ابوالفضل سپهر به دلیل بیماری در بیمارستان بستری بود. ما برای مرخص کردن ایشان مبلغ 500 هزار تومان پول تهیه کرده بودیم. وقتی میخواستیم برای تصویه به بیمارستان برویم ابوالفضل سپهر این مبلغ پول را برای حل مشکل خانواده جانباز خرج کرده بود.
چهرهخند افزود: یک روز پنج شنبه حمید داودآبادی با ابوالفضل سپهر به خانه ما آمدند. داودآبادی کاغذی از جیب بیرون آورد و پرسید: آقای چهرهخند این خط متعلق به چه کسی است؟ من نگاهی کردم، و گفتم: این خط سپهر است. داودآبادی رو به من کردند و گفتند:«سپهر این شعر را گفته اما همه به او میخندند»!
وی خاطر نشان کرد: در شماره دوم نشریه فکه این شعر چاپ شد. قبل از این شعرها ابوالفضل سپهر نوحه مینوشت. او نوحهها و غزلهای سنگین و اعلایی سروده است. یکی از خصوصیات سپهر این بود که همیشه یک ضبط واکمن به همراه داشت و در خرمشهر با این واکمن اُنس میگرفت. اخلاق او من را یاد حالتهای شهید آوینی میانداخت.
این شاعر تاکید کرد: سپهر «اتل متلها» را برای چاپ شدن نمیگفت، بلکه شعر را برای خواندن در مسجد مینوشت. ابوالفضل سپهر شعر روبروی مخاطب را بنا به نیاز فرهنگی آن روزگار جامعه ابداع کرد. او بنا به ضرورت آن روز ادبیات شعر محاوره میسرود.
چهرهخند اظهار داشت: سال 1386 ما در شرایطی که در ماه 390 هزار تومان حقوق میگرفتیم 2 میلیون تومان پول کنار گذاشتیم تا برای قصه کوتاه ایرانی و شعر اخوان ثالث برنامه برگزار کنیم. قصد داشتیم مراسم شب هفتم شعر اخوان را در بهشت زهرا برگزار کنیم اما یک نفر را پیدا نکردیم که به فکر ادبیات کشور باشد و حتی مجبور شدیم اطلاعیهها را شخصاً روی دیوار نصب کنیم. هنوز هم معتقدم برای ادبیات یک کلاس آموزشی خوب نداریم.
وی بیان کرد: مقدمه فیلمسازی دفاع مقدس با چند دوربین و کلاس محدود و حضور دانشآموزانی مانند حاتمیکیا شکل گرفت اما امروز با وجود دستگاههای مختلف فرهنگی هیچ کلاس آموزشی برای ادبیات وجود ندارد و باید گفت «مرگ بر رانت فرهنگی.»
انتهای پیام/ 121