به گزارش گروه سایر رسانه های دفاع پرس، حادثه غمانگیز سانحه کشتی نفتکش سانچی که منجر به آتش گرفتن و کشتهشدن سرنشینان کشتی شد، در رسانههای داخلی و خارجی بازتابهای زیادی داشت؛ حادثهای که باعث شد شبکههای اجتماعی نقدهای تندی علیه عملکرد صدا و سیما در بخش اطلاعرسانی منتشر کنند. حسن عابدینی، قائم مقام خبرگزاری صداوسیما در گفت و گویی درباره عملکرد صدا و سیما و البته رقبای غربیاش در این حادثه توضیح میدهد.
گفته میشود که صدا و سیما در اطلاعرسانی درباره حادثه کشتی سانچی تعلل کرده است، این ادعا چقدر صحت دارد؟
حادثه سانچی، بامداد روز ۱۷ دی ماه به وقت تهران رخ داد. اولین خبر همان رو ساعت ۹ صبح از خبر بامدادی شبکه خبر پخش شد و طبیعتاً از نظر سرعت انتشار خبر، مشکلی به وجود نیامده است.
نقد اصلی درباره عدم حضور دوربین صدا و سیما در محل حادثه است، مردم دوست داشتند تصاویر حادثه را از شبکه خبر ببینند!
نباید بُعد فاصله تا محل حادثه را فراموش کنیم. ما در هر حادثهای سه حلقه خبری را در نظر میگیریم. حلقه اول میدانی است، حلقه دوم نزدیک به حلقه میدانی و سومین حلقه که دورتر از سایرین است، برای ارتباط با مسئولان است. در حادثه نفتکش سانچی، اولین حلقه ما دفتر صدا و سیما در پکن بود. دومین حلقه دفتر خبرگزاری و خبرنگار ما در کوآلالامپور مالزی بود و سومین حلقه نیز در تهران قرار داشت که وظیفه ارتباط با مسئولان مرتبط با حادثه را در کشورمان داشت.
چرا خبرنگار مستقر در پکن نتوانست به محل حادثه برود؟
اتفاقاً ما میخواستیم بلافاصله بعد از اعلام خبر یعنی صبح روز ۱۷ دیماه هم خبرنگار به چین اعزام کنیم. فاصله پکن تا شانگهای دو ساعت پرواز هوایی است و از آنجا نیز تا نزدیکترین جزیره به محل حادثه که یانگشن نام دارد، تقریباً دو ساعت زمان لازم است. از ساحل جزیره یانگشن تا محل حادثه نیز ۲۵۰ تا ۳۰۰ مایل دریایی است که حدود ۵۰۰ کیلومتر میشود. پس اولین مشکل ما دور بودن محل بود. دومین مورد دولت چین بود که اجازه نزدیکشدن به محل حادثه را نمیداد.
این محدودیت شامل حال همه رسانهها بود یا فقط برای خبرگزاری صدا و سیما ایجاد محدودیت کرده بودند؟
نهتنها ما بلکه به هیچ رسانه دیگری چنین اجازهای داده نمیشد، حتی شبکه ملی چین CCTV نیز اجازه ارسال تیم خبری و تصویربرداری از محل را پیدا نکرد.
پس تصاویر چطور تهیه میشد؟
چینیها اتاق بحران تشکیل داده بودند و تصاویر محل سانحه در این اتاق پخش میشد. این تصاویر را نه بخش رسانهای چین بلکه بخش دولتی و غیر رسانهای که در اختیار اتاق عملیات بود، تهیه میکرد. تصاویر خوب و با کیفیتی بود که برخی از آنها را دوربینهای مستقر روی کشتیهای آتشخوار تهیه میشد و باقی نیز فیلمبرداری هوایی میشد. اتاق بحران در شانگهای در طبقه ۲۱ یک هتل قرار داشت که خبرنگار ما در طبقه ۱۷ آن مستقر بود و از طریق مانیتورها تصاویر را دریافت میکرد.
به اعلام آمادگی برای اعزام خبرنگار به محل حادثه اشاره کردید، این کار صورت گرفت؟
ما به سرعت برای آقای سلامی خبرنگار خبرگزاری درخواست ویزای چین کردیم و سفارت چین هم به سرعت ویزا را صادر کرد، ولی به دلیل شدت انفجار و گرمای شدید در منطقه که امکان نزدیک شدن به آنجا را سخت میکرد، دیدیم حتی اگر اجازه رفتن به منطقه را بدهند، امکان اطلاعرسانی نیست. وگرنه خبرنگار مستقر در پکن همان کار را انجام میداد. تیم نیروی ویژه ارتش هم با وجود اینکه توانست مجوز اعزام را بگیرد، به خاطر همین مشکل نتوانست عملیات انجام دهد.
اطلاعرسانی در داخل کشور چطور پیش میرفت؟
ما از همان روز ۱۷ دی تماس با سرکنسول ایران را در شانگهای و سفیر کشورمان در پکن آغاز کردیم و به طور مداوم اخبار را منتشر میکردیم. روز ۱۸ دی جسد یکی از دریانوردان پیدا شد که خبرش را نشر دادیم. اینکه خبرنگار به صورت مستقیم به محل حادثه دسترسی نداشت، کار اطلاعرسانی را سخت میکرد. چینیها اطلاعات را در اختیار سرکنسول قرار میدادند و ما از وی جویا میشدیم، بعد که آقای ربیعی به چین رفت اطلاعات را از طریق وزیر میگرفتیم.
چرا خبرنگار صداوسیما با مقامات چینی مصاحبه نداشت و اخبار را مستقیم از خود آنها دریافت نمیکرد؟
چینیها مصاحبه نمیکردند. نهتنها با ما بلکه با دیگر رسانهها هم مصاحبه نداشتند. بالاخره هر کشوری مقررات خود را دارد، آنها اطلاعات را در اختیار مقامات کشورمان میگذاشتند.
گفته میشود شبکه خبر احتمال مرگ دریانوردان را خیلی با تأخیر منتشر کرده است!
اتفاق کشتی سانچی یک رخداد غمانگیز بود، چه برای مردم، چه برای رسانه، اما درباره اطلاعرسانی وظیفه ما به عنوان یک رسانه این است که اخبار را صحیح، معتبر و با سرعت منتشر کنیم. در همان روزهای اول، چینیها اعلام کردند به خاطر حجم آتشسوزی امکان زنده ماندن سرنشینان کشتی وجود ندارد، اما ما حق نداشتیم تا وقتی که مقامات رسمی کشورمان این موضوع را تأیید نکردهاند یا دوربین تصویربرداری صداوسیما آن را ثبت کند، این خبر را بر مبنای حدس و گمانها منتشر کنیم. این با اصل کار رسانه در تضاد بود.
اما شبکههای خارجی این کار را کردند!
بله، مثلاً شبکه تلویزیونی متعلق به دولت انگلیس اعلام کرد که امکان خاموش کردن آتش وجود دارد و بر این ابهام دامن میزد، در حالی که ما شاهد بودیم همه کشتیهای مخصوص خاموش کردن آتش از کل منطقه برای امداد آمده بودند و کارشناسان میگفتند امکان این کار وجود ندارد.
همسو با صداوسیما برخی از رسانهها مانند شبکه BBC که به آن اشاره کردید یا چند شبکه فارسی زبان دیگر اخبار سانچی را پوشش میدادند، به عنوان کارشناس رسانه، عملکرد این شبکهها را چطور ارزیابی میکنید؟
به صورت کلی رسانههای غربی بیشتر از اینکه به دنبال اطلاعرسانی باشند، سعی میکردند بر ابهامات دامن بزنند یا مثلاً زمان لازم برای استخراج اطلاعات جعبه سیاه کشتی مشخص است، اما آنها میگویند چرا سریعتر علت حادثه اعلام نمیشود، در صورتی که باید فرایند استخراج اطلاعات جعبه سیاه انجام شود. آنها حتی مصاحبههایی با خانوادههای نگران دریانوردان داشتند، در حالی که میدانیم آن خانوادهها در شرایط روحی و روانی خوبی قرار نداشتند. در زمانی که آنها با خانوادهها مصاحبه میگرفتند، دوربین صداوسیما هم در چند متری مستقر بود، اما ما نمیخواستیم از شرایط بد روحی افراد استفاده کنیم، اما بعد از آن بود که گفتوگوهایی انجام و در بخشهای خبری و غیر خبری صداوسیما پخش شد.
به عنوان کارشناس رسانه از عملکرد شبکه خبر و خبرگزاری صدا و سیما تا چه حد رضایت دارید؟
باید در هر خبر شرایط پوشش آن را در نظر گرفت. در جایی میشود دوربین مستقر کرد و ساعتها تصویر و مصاحبه داشت و در جای دیگری مانند سانحه کشتی نفتکش، دسترسی مستقیم به محل حادثه وجود ندارد، به نظرم مهم این است که در هر شرایط سه اصل صحت، اعتماد و سرعت در انتشار خبر رعایت شود که در این حادثه ناگوار رعایت شد.
منبع: جوان