وصیت‌نامه شهید سیدمصطفی سجادیان/ خدایا از تو می‌خواهم که مرا از سربازان امام زمان (عج) قرار دهی

شهید سجادیان در وصیت‌نامه خود آورده است: «خداوندا از تو می‌خواهم که مرا از جمله سربازان امام زمان (عج) قرار دهی و مرا تا آخرین لحظات عمرم از یاد خودت غافل نگردانی.»
کد خبر: ۲۷۴۲۳۱
تاریخ انتشار: ۲۶ دی ۱۳۹۶ - ۱۳:۳۱ - 16January 2018

وصیت‌نامه شهید سید مصطفی سجادیان/ خدایا از تو می‌خواهم که مرا از سربازان امام زمان (عج) قرار دهیبه گزارش خبرنگار ساجد، شهید «سید مصطفی سجادیان» سال ۱۳۴۷ چشم به جهان گشود. وی با آغاز جنگ تحمیلی عازم جبهه حق علیه باطل شد و سرانجام یک بهمن ۶۶ طی عملیات بیت المقدس ۲ در ماووت عراق به درجه رفیع شهادت نائل آمد.

متن وصیت‌نامه‌ای را که از این شهید والامقام به یادگار مانده است، در ادامه می‌خوانید:

«بسم الله الرحمن الرحیم

حسین حسین شعار ماست

شهادت افتخار ماست

«ان الله اشتری من المومنین انفسهم و اموالهم بان لهم الجنه یقاتلون فی سبیل الله»

به درستی که خداوند خریداری می‌کند جان و مال مومنین را به بهشت و آن‌ها در راه خدا جهاد می‌کنند و می‌کشند و کشته می‌شوند در راه خدا.

به نام خداوندی که همه عالم از آن اوست، به نام خداوندی که تمامی آفریدگانش او را حمد و ستایش می‌کنند، به نام خداوندی که روح انسانیت را در جسم خاکی بشر دمیده و انسان خاکی را اشرف مخلوقات نامیده است. به نام خداوندی که از رگ گردن به انسان نزدیک‌تر است و به نام خداوندی که شرمسار می‌شود از این که بنده‌اش مرتکب گناه می‌شود.

خدایا به این همه نعمت‎هایی که به ما عطا کرده‌ای ما چطور می‌توانیم شکرگذار تو باشیم، خدایا از این که به ما نیروی ایمان عطا کردی و ما را در این راه، چون مولایمان حسین (ع) در میدان جنگ با مشرکین خود روانه کردی تو را شکر می‌گذاریم، و از این که عشق خود و معصومین خود را در دل ما زنده کردی و نگه داشتی بازهم شکر گذاریم.

خدایا، خداوندا از تو می‌خواهم که مرا از جمله سربازان امام زمان (عج) قرار دهی و مرا تا آخرین لحظات عمرم از یاد خودت غافل نگردانی، خدایا از تو می‌خواهم همینطور که تمام لحظه را با شهدای صدر اسلام محشور می‌گردانی مرا هم با مولایم حسین ابن علی (ع) در آن دنیا محشور گردانی، خدایا از تو می‌خواهم که در آخرین لحظات مولایم حسین سرم را به بالینش بگیرد، و به عشق او جانم را به تو تسلیم کنم. خدایا از تو می‌خواهم که این جسم ناقابل مرا به کرمت قبول کنی و شرمنده‌ام از این که به جز این بدن چیز دیگری ندارم که به تو هدیه نمایم. خدایا از تو می‌خواهم که راه کربلا را هر چه زودتر باز کنی و این چشم انتظاران کوی حسینی را از انتظار برهانی، خدایا از تو می‌خواهم که با ریخته شدن خون من کسانی که در جهل و نادانی خود به سر می‌برند به خود آیند و پی به حقیقت وجود مبارکت ببرند.

سخنی چند با امت سلحشور و غیور ایران

خود را لایق نمی‌بینم تا بخواهم سخنی با امت شهیدپرور عزیزم داشته باشم و زبانم در این باره قاصر و الکن است.

با سلام به امت همیشه در صحنه و غیور:

شما امت اسلامی امتی هستید که تا به حال هیچ ضعف و لغزش در خود ندیده‌اید و هرگز نخواهید دید شما در قبال خون شهدا و خون‌هایی که ریخته می‌شود کاملا به وظایف خود آشنا می‌باشید و تا به حال هم که بیش از هشت سال از پیروزی انقلاب و شش سال هم از دفاع مقدس می‌گذرد و از جوانبی هم در محاصره اقتصادی قرار داریم شما امت اسلام با وحدت و همبستگی که نشان داده‌اید پیکر تمامی ابر جنایتکاران را آتش زده‌اید و هیچ ابر قدرتی نمی‌تواند در برابر شما امت اسلامی و قهرمان قد علم کند و بخواهد حرفی بزند و همینطور که دیده شده دشمنان اسلام و شما هم از همین اتحاد به لرزه افتاده‌اند و من واقعا از صمیم قلب افتخار می‌کنم که در میان این چنین امتی هستم، شما باید همینطور که ابر جنایتکاران شرق و غرب را زیر پا لگدمال کرده‌اید این منافقین کوردل و گروهگ‌های داخلی را قبل انجام هر جنایتی در نطفه‌شان خفه کنید و کشور اسلامیمان را رو به بهبودی کامل سوق دهید؛ و از شما امت اسلامی عاجزانه خواهانم که هرگز از پیروی خط امام عزیزمان که همگی مدیون وجود مبارکشان می‌باشیم منحرف نشوید و برای طول عمر وجود مبارکش دعا کنید و همیشه پشتیبانی خود را از امام و انقلاب و جنگ را نشان دهید و در امر ولایت فقیه از هرگونه انفاق و گذشتی دریغ نفرمایید.

به امید این که بتوانیم در پیشبرد اهداف عالیه این انقلاب اسلامی و رسیدن به کمال سعادت، نقش موثری ایفا کنیم و از هرگونه سعی و کوششی کوتاهی نکنیم.

سخنی چند با پدر و مادر عزیزم

خدمت شما پدر و مادر عزیزم سلام عرض کرده و ان‌شاءالله که حالتان خوب است پدر و مادر از شما عاجزانه می‌خواهم که اگر من نتوانستم از زحمات بی‌دریغ و فراوان شما قدردانی کنم و قدر این همه سختی‌ها و مشقاتی را که برایم متحمل شدید بدانم و برای شما فرزندی شایسته باشم مرا ببخشید و همچنین اگر در این مدت اشتباهاتی و خطا‌هایی را مرتکب شدم مرا ببخشید، پدر و مادر عزیزم من شرمسارم از این که نتوانستم وظیفه‌ام را به نحو احسن در قبال زحمات چند ساله شما انجام دهم و بازهم مرا ببخشید از این که در این رابطه کوتاهی کردم پدر و مادر گرامیم از شما می‌خواهم که در شهادت من هیچ ناراحتی و اندوهی به خود راه ندهید و هیچگونه گریه و زاری نکنید. شهادت من مایه افتخار شما عزیزان باشد و موجبات خوشحالی شما را فراهم کند.

پدر و مادر عزیزم می‍دانم که شما آرزوی جشن عروسی مرا داشته‌اید، ولی این را بدانید که عروسی من شهادت است و صدای رگبار مسلسل‌های دشمن عقد ما را می‌خواند و در لباسی خونین در حجله سنگر عروسی شهادت را در آغوش می‌گیرم و در آن زمان است که توانسته‌ام به ندای هل من ناصر حسینی لبیک گفته باشم.

پدر و مادرم من این راه را با شناختی که داشتم انتخاب کردم و هرگز بخاطر هوس و تفریح نبوده است و اگر در این راه به فیض کامل شهادت رسیدم شما باید مفتخر شوید.

از شما می‌خواهم که در هر محفل و مجلسی که حضور دارید از همگان بخواهید که مرا حلال کنند و برایم طلب مغفرت بجویید و اگر طلبی داشتند حتما آن را عطا کنید. در آخر متذکر می‌شوم ۲ ماه الی سه ماه برایم روزه بگیرید و یک سال هم برایم نماز بپا دارید، و مقداری هم پول جهت رد مظالم بدهید و در مورد وسایل شخصی خود صاحب نظر هستید.

سخنی چند با برادران و خواهران ارجمندم

برادران و خواهران عزیزم از شما می‌خواهم که واقعا مرا ببخشید چرا که نتوانستم از زحمات و تلاش‌های شما قدردانی کنم و از این که نتوانستم برادری لایق برای شما باشم مرا ببخشید و اگر هر اشتباه و کار نادرستی از برادر کوچک‌تان دیدید به بزرگی خودتان چشم پوشی کنید و درگذرید و این دم آخر مرا حلال کنید.

برادران و خواهران ارجمند، شما در این برهه از زمان مسئولیت مهمی بر دوش خود دارید در قبال خون تمامی شهدا، ما تا آخرین نفس و تا آخرین قطره از خون‌مان از این مملکت اسلامی که ثمره ریخته شدن خون هزاران شهید بی‌گناه می‌باشد پاسداری کنیم از شما برادران می‌خواهم که حسین‌وار، و از شما خواهرانم می‌خواهم که زینب‌گونه در انجام مسئولیتی که دارید قاطع و برنده باشید. بخصوص که الان چشم تمامی چپاول‌گران و ستمگران دنیا به این مملکت اسلامی دوخته شده است و کورکردن چشم این ظالمان فقط با اتحاد و همبستگی و تلاش شما عملی می‌شود.

از شما می‌خواهم که در کارهایتان صبر و تقوی را پیشه کنید و هیچ وقت از یاد خدا غافل نشوید و در نمازهایتان برای آمرزش برادر کوچکتان دعا کنید؛ و بازهم از شما می‌خواهم که اگر برادر کوچکتان به فیض شهادت رسید ناراحت نشوید و هیچ گونه گریه و زاری نکنید و تا‌می‌توانید نیروی صبر را در خود تقویت کنید چرا که خداوند می‌فرماید: «ان الله مع الصابرین صابرین را دوست دارم و با آن‌ها هستم.»

والسلام علیکم

خدایا خدایا ستاره که رفتند تو خورشید را نگهدار

خدا خدایا تا انقلاب مهدی خمینی را نگهدار

جنگ، جنگ تا رفع فتنه در جهان

سید مصطفی سجادیان»

انتهای پیام/ 181

نظر شما
پربیننده ها