گروه حماسه و جهاد دفاع پرس: شهید خلیل طهماسبی در سال ۱۳۰۱ در یکی از محلات جنوب تهران متولد شد. مادرش وی را به مکتب فرستاد تا خواندن قرآن و گلستان را بیاموزد. پس از چندی، به علت علاقه خانوادهاش به صنعت، تصمیم گرفت به کارآموزی در یکی از کارگاههای نجاری که در اول خیابان ایران بود، بپردازد. خلیل خیلی زود استادکار شد. در خلال کار، اغلب در جلسات مخفی روضهخوانی در زمان رضاخان شرکت میکرد و به تزکیه نفس و تهذیب اخلاق میپرداخت. جلوگیری از تشکیل مجالس عزاداری در زمان دیکتاتوری همواره برایش سوالانگیز بود. پس از شهریور ۱۳۲۰ نیز همواره در اتفاقات اجتماعی شرکت میکرد.
طهماسبی در سال ۱۳۲۴ با شهید نواب صفوی آشنا شد، صدای گرم و نفس ملکوتی نواب او را منقلب کرد، به گونهای که مرتبا با آن شهید همکاری میکرد. در انتخابات دوره شانزدهم از فعالان پرخروش فدائیان اسلام بود. با بیان ساده، مردم را به شرکت در انتخابات دعوت میکرد.
پس از رفتن وکلای اقلیت که کاندیدهای گروههای مخالف دربار بودند، همچنان به فعالیتهای پرشور خود ادامه میداد. در اسفند ۱۳۲۹ از طرف شهید نواب صفوی مأمور اعدام انقلابی، رزمآرا شد. اقدام وی با موفقیت انجام شد. در بازپرسی خود را عبداله موحد رستگار، معرفی کرد. زیرا معتقد بود، بنده خدا و یکتاپرست بوده و با قدم گذاردن در عرصه نبرد مسلحانه، رستگار شده است.
اعدام انقلابی رزمآرا باعث پایهگذاری ملی شدن صنعت نفت شد. خلیل پس از این اعدام دستگیر شد و مدت ۲۰ ماه در زندان ماند، ولی به موجب یک لایحه قانونی که مجلس خیانت رزمآرا را مسجل دانسته بود، از زندان آزاد شد و همچنان به همکاری با نواب و دیگر برادران فدائیان اسلام ادامه داد.
در سال ۱۳۳۴ و در موقع ترور انقلابی حسین علاء، خلیل یکی از اعضای شورای مرکزی فدائیان اسلام بود که چند شب همراه با مرحوم نواب در منزل مرحوم آیت الله طالقانی مخفی شد. پس از دستگیری نواب، وی را هم در منزل خواهرش دستگیر کردند.
پس از دستگیری بدترین و شدیدترین شکنجه در مورد وی اعمال شد، اما ایمان و قدرت روحی خلیل وصفناپذیر بود، به طوری که زندانیان به وی «قهرمان شکنجه» لقب دادند. خلیل در صبحدم ۲۷ دی ماه ۱۳۳۴ در زندان عشرتآباد، به جوخه اعدام سپرده شد. ۱۲ تیر این مبارز را آسمانی کرد، اما جهت تایید پزشک قانونی چهار تیر خلاص نیز به مغز و قلب وی شلیک کردند.
یکی از مهم ترین وقایع سال 1329 را گروه فدائیان اسلام با کشتن محمد علی رزمآرا نخست وزیر وقت رقم زدند. رزمآرا که دستش با انگلیسها علیه منافع ملت مانند دیگر مردان پهلوی در یک کاسه بود با ملی شدن صنعت نفت به مخالفت پرداخت. جمعیت فدائیان اسلام که این موضوع را بر خلاف منافع کشور و مردم ایران میدانست، تصمیم گرفتند دست به کشتن رزم آرا بزنند. خلیل طهماسبی در 16 اسفند 1329 این وظیفه خطیر را بر عهده گرفت و رزم آرا را از بین برد. فدائیان اسلام با حمایت آیتالله کاشانی مسئولیت این ترور را بر عهده گرفت و به رژیم فرصت سه روزه داد که باید خلیل آزاد شود، در غیر این صورت عواقب بدتری طاغوت را تهدید خواهد کرد.
یکی از شبهاتی که درباره قتل رزمآرا مطرح شده است در مورد اسلحه و فشنگ ضارب بود. محمد مهدی عبد خدایی سالها قبل درباره این موضوع در مصاحبهای اظهار کرد: «پس چطور شد، افسرانی که میخواستند همراه رزمآرا کودتا کنند، هیچ کدامشان بازداشت نشدند؟ پس، افسانهسازی راحت است. نواب صفوی بعد از قتل رزمآرا رسما اعلامیه داد که خلیل طهماسبی به وظیفه شرعیاش عمل کرده و اگر یک مو از سرش کم شود، دربار را کنفیکون میکنیم. پس رزمآرا را اینها کشتند؛ چون بازتابهایش را پذیرفتند. با اعلامیههایشان، باعث بازتابهای تاریخی بودند. حالا بعد از بیش از نیم قرن، بیایند بگویند این فشنگ کالیبرش با کالیبر آن نمیخواند. نه آن فشنگ موجود است و نه آن کالیبر موجود است. اینها جریان تاریخ را عوض نمیکند. ما میدانیم که از مرگ رزمآرا، شاه زیان کرد. ما میدانیم که چگونه شانزدهم اسفند، رزمآرا کشته شد و بیست و نهم همان ماه، نفت، ملی اعلام شد. همه اینها از اثرات قتل رزمآرا به وسیله خلیل طهماسبی است».
عبد خدایی همچنین اضافه میکند: «این عمل اعدام انقلابی و مظهر قیام ملی است که در قالب گلوله خلیل طهماسبی، تبلور پیدا کرد. واقعا بیانصافی است که عدهای بیایند این را با هزار من سریش بچسبانند به محافظ رزمآرا، بعد هم بگویند که خود خلیل طهماسبی هم نمیدانست، فکر میکرد با گلوله خودش کشته شده است. همه اینها حاصل عمل فدائیان اسلام بود. طبیعی است که ثبت چنین پیروزی بر فدائیان اسلام در راستای ملی کردن صنعت نفت، برای مخالفانشان قابل تحمل نباشد.»
انتهای پیام/ 131