به گزارش گروه سایر رسانه های دفاع پرس، «پروپاگاندا» کلمهای است که بارها در نقد و اصطلاحات سینمایی به کار رفته است؛ این اصطلاح که ریشه غربی دارد به معنای تبلیغات سیاسی است، بنابراین فیلمهایی که در آن این رویکرد لحاظ شده، چنین عنوانی را به خود اختصاص میدهند. اما بحث اصلی به این امر میپردازد که از این عنوان برای کوبیدن برخی فیلمها در سینمای کشورمان استفاده میشود. اتفاق مورد نظر در شرایطی است که بیشتر کشورهای غربی به ویژه سینمای آمریکا چنین استفادهای از سینما میبرند و اتفاقاً کارهای مورد نظر نیز با استقبال منتقدان داخلی مواجه میشوند!
نکته عجیبتر اینکه وقتی فیلمی در کشورمان ساخته میشود تنها به این بهانه که کار مربوطه پیام انقلاب یا دفاع مقدس را تبلیغ میکند به شدت به حاشیه رانده میشود. برای مثال زمانی که فیلم «مزار شریف» در جشنواره فیلم فجر پخش شد این کار تنها به این دلیل که سیاستهایش با آرمانهای نظام اسلامی همخوانی دارد مد نظر هیئت داوران قرار نگرفت! اتفاقی که به نحوی دیگر برای فیلم «بادیگارد» نیز رخ داد.
بیانصافی نسبت به این قبیل تولیدات تنها مختص به سینمای داستانی نمیشود، بلکه در سینمای مستند نیز چنین نگرشی وجود دارد، برای همین هم عموم فیلمهایی که در این ژانر تولید میشود تنها در جشنوارههای خاص یا سیما به نمایش در میآید. در همین راستا گفتوگویی با رضا برجی یکی از مستندسازان پیرامون فیلمهای پروپاگاندا انجام دادهایم که در ادامه با آن همراه میشویم.
فیلمهای پروپاگادا، کلمهای است که در سینمای ما برای کوبیدن آثار انقلابی استفاده میشود، شما به عنوان مستندسازی که کارهای متعددی در حوزه دفاع مقدس و انقلابی اسلامی دارید، تعریفتان از این کلمه چیست؟
فیلم تبلیغی که لحنی سریع و تند دارد، این عنوان (پروپاگاندا) را به خود اختصاص میدهد. این نگاه نیز تنها به سینمای مستند یا یک گونه خاص اختصاص پیدا نمیکند، بلکه از انیمیشن گرفته تا فیلمهای داستانی نیز میتوانند چنین ویژگی داشته باشند، حتی در حوزه موسیقی یا دیگر بخشهای هنر هم میتوان چنین ویژگی را در کارهای مربوطه مشاهده کرد.
اما یک مرزی را برای این دست کارها میتوان لحاظ کرد. ابتدا فیلمهایی که با دغدغه قلبی فیلمساز ساخته میشود و دوم کارهایی که سفارش دهنده آن یک نهاد دولتی است که به سازنده میگوید به چه طریق کار مربوطه را بسازد. این توضیح را دادم تا بگویم اگر قرار است پروپاگاندا به کاری اطلاق شود باید آثار سفارشی را در دستهبندی دوم معنا کرد.
با این توضیح باید هر کار سفارشی را اثری پروپاگاندا دانست. این دستهبندی از نگاه من نادرست است، چون بسیاری از کارها با اتکا به یک سفارش جلوی دوربین رفتهاند، اما در ادامه اتفاقات بسیار خوبی برای فیلم روی داده است. این مسئله را چگونه ارزیابی میکنید؟
به نکته ظریفی اشاره کردید، زیرا بسیاری از فیلمهای دینی و انقلابی با سرمایه شخصی قابل ساخت نیست و حتماً باید یک نهاد دولتی پشت سر آن باشد. پس فیلمهای سفارشی نیز خود دو دسته هستند. ابتدا کارهایی که سازنده تنها برایش تحویل سفارش مهم است و هیچ دلبستگی به موضوع ندارد و دوم آثاری که با سفارش جلوی دوربین میروند، اما سازنده به موضوع دلبسته است، بنابراین اگر بخواهیم واژه پروپاگاندا را به فیلمی اطلاق کنیم، مطمئنا دسته بندی اول مد نظر خواهد بود.
نکته دیگری که به عنوان سوال میتوان مطرح کرد به این امر مربوط میشود که چرا تنها کارهایی که در آن به نوعی موضوعات ارزشی و انقلابی مد نظر قرار میگیرد، جز آثار سفارشی قرار میگیرد؟
شاید این تصور در ذهن برخیها وجود دارد که به دلیل ساختار نظامی و دینی کشور هر کاری در این حوزه تولید شود، پروپاگاندا است، اما حقیقت این نیست، چون ما در مقایسه با بسیاری از کشورها کارهای بسیار کمتری تولید میکنیم. برای مثال در سوریه اگر چند گروه برنامهساز ایرانی مستقرند، چندین برابر آن گروههای خارجی در این کشور مستقر شدهاند، به همین جهت این نوع نگاه به فیلمهای ارزشی منصفانه نیست. به ویژه در شرایطی که جنگ نرم در حال گسترش است و ما هر روزه شاهد تولیدات متعددی در بخشهای مختلف سینما هستیم.
من در حوزه سینمای انقلاب میخواهم نکتهای را بیان کنم. در حق این گونه بسیار اجحاف شده، زیرا ما هنوز به نیمه راه هم نرسیدهایم، پس چگونه مدعی میشویم فیلمهای دینی و انقلابی پروپاگاندا هستند. برای مثال اگر از شما بخواهیم چند فیلم فاخر در حوزه جنگ نام ببرید شاید به سختی بتوانید نام ۱۰ فیلم را بیاورید، در صورتیکه ۳۰ سال از جنگ گذشته و این تعداد به نظرم برای دفاع مقدس ما اصلاً قابل قبول نیست.
منبع: ایکنا