به گزارش خبرنگار بینالملل دفاع پرس، اولین کشوری که ملت آنها علیه حاکمیت دیکتاتور آن قیام کرد و کلید قیامهای منطقه از این کشور زده شد، تونس بود. آتش این قیامها پس از تونس به ترتیب در مصر، لیبی، یمن و بحرین نیز شعلهور شد؛ این قیامها بر مبنای اسلام و تحقق آرمانهای اسلامی از سوی مردم شکل گرفت. برخی از تحلیلگران زمینه اصلی بروز این قیامها در کشورهای عربی را بیداری اسلامی میدانند که حرکتی مردمی ضد سکولاریسم و امپریالیسم با ماهیت اسلامی بود.
مصر از دیدگاه سیاسی از مهمترین کشورها در جهان عرب میباشد که همواره رابطه تنگاتنگی بین گروههای اسلامگر، حکومت و ارتش این کشور وجود داشته است. پس از جنگ جهانی اول وضعیت تحت الحمایگی انگلیس در مصر خاتمه یافت و نظام این کشور تبدیل به مشروطه سلطنتی شد. این کشور در سال ۱۳۳۱ با کمک ژنرال نجیب و همکاری اخوانالمسلمین نظام امور کشور را به دست گرفت و آن را جمهوری اعلام کرد.
ایدئولوژی این نظام ناسیونالیسم عربی بود که سعی در سرکوب جنبشهای اسلامگرا داشت. با این وجود نتوانست به هدف خود برسد به طوریکه در روز ۵ بهمن ۱۳۸۹ دهها هزار تن از مردم مصر به خیابانها ریختند. حضور پر رنگ اخوانالمسلمین و شعارهای اسلامی مردم موجب شد تا این مؤلفه را از شاخصههای اسلامی بودن این قیام بدانند.
بدین ترتیب جنبش مردمی مصر «بیداری اسلامی» لقب گرفت که نوعی استقلال سیاسی، اقتصادی، فکری در سایه ایدئولوژی اسلامی بود. سه روز بعد یعنی در ۸ بهمن (جمعه خشم) مردم در میدان «التحریر» قاهره تجمع کردند و علیه حسنی مبارک رئیس جمهور دیکتاتور شعار دادند، عدهای جان خود را از دست دادند (۹۵ تن) و برخی نیز مجروح شدند که ماحصل این قیام مردمی سرنگونی حسنی مبارک بود.
اخوانالمسلمین بزرگترین حزب اسلامگرای مصر بود؛ این حزب در دوران پس از حسنی مبارک توانست قدرت را در دست بگیرد. حزب «آزادی و عدالت» وابسته به جنبش اخوانالمسلمین «محمد مرسی» را به عنوان نامزد انتخاباتی خود معرفی کرد که نامزد آنها توانست رأی بیاورد. محمد مرسی در تاریخ دوازدهم تیرماه ۱۳۹۲ پس از چند ماه به دلیل ضعف سیاسی و ناآرامیها در کشور توسط کودتای نظامی برکنار شد.
فواز جرجس مدیر کل مطالعات خاورمیانه در مدرسه اقتصاد لندن قیام مردم مصر را ضربه و شوک بزرگ در میان سران کشورهای عربی میداند و تاکید میکند: به خاطر داشته باشید که مبارک چهره معمول یک اقتدارگرایی سیاسی در جهان عرب بود وی دارای یکی از مخوفترین دستگاههای امنیتی با بیش از ۵ میلیون پرسنل بود. خروج نیروهای امنیتی حسنی مبارک از کاخ ریاست جمهوری شوک عظیمی در میان رهبران عرب ایجاد کرد؛ هر فردی جدا از آنکه فقیر، تنها و یا گوشهنشین بود در آن زمان احساس قدرت و حیات میکرد.
قیام مردمی مصر
انقلاب مصر با الهام از انقلاب تونس آغاز شد و خیزشی مردمی در اعتراض به شکنجه، فقر و فساد حاکم در جامعه و بیکاری، سرنگون حسنی مبارک، لغو قانون شرایط فوق العاده، درخواست برای افزایش دستمزدها و پایان دادن به خشونتها و تشکیل دولتی مردمی بود. بهطور کلی سه گروه عمده از مردم در قیام مردمی مصر شرکت داشتند؛ یک: جنبش جوانان لیبرال که اغلب تظاهرات را آنها ساماندهی کرده بودند، دوم: جنبش کارگران و سوم نیز حزب اخوان المسلمین بود؛ حزبی که نسبت به دیگر گروهها از انسجام بهتری برخوردار بود. انتخاب محمد مرسی به عنوان اولین رئیس جمهور مصر پس از قیام مردم، زمان زیادی طول نکشید؛ زیرا کودتای نظامی علیه وی سبب شد تا نظامیان زمام امور را در دست گیرند و به قلع و قمع برخی از سران اخوان المسلمین بپردازند، فعالیت این گروه ممنوع شد و نظامیان این حزب را گروه تروریستی معرفی کردند.
پس از کودتا ارتش قوانینی به نام «فوق دستور» تدوین کرد که در این قوانین هیچگونه خدشهای بر ساختار و پیکره ارتش نمیتوان وارد کرد؛ بر اساس این قانون نیروهای اسلامگرا در پارلمان که ۷۳ درصد کرسیهای مجلس را در اختیار داشتند پاکسازی شدند، کاندیدای اصلی اخوان المسلمین رد صلاحیت و نیروهای سیاسی و مردمی علیه مرسی بسیج شدند.
ارتشبد عبدالفتاح السیسی وزیر سابق دفاع برای انتخابات ریاست جمهوری ۲۰۱۴ مصر نامزد شد و توانست به سمت ریاست جمهوری دست یابد؛ وی به صراحت گفته بود که اگر در انتخابات پیروز شود گروه اخوانالمسلمین وجود نخواهد داشت و مناصب کلیدی را از اسلامگرایان باز خواهد ستاند.
سیسی رابطه گرمی با عربستان داشت؛ بعد از اینکه به پست ریاست جمهوری رسید، به تمجید از عبدالله بن عبدالعزیز شاه وقت عربستان پرداخت و به نقش تاثیرگذار این کشور در سرنگونی محمد مرسی اولین رئیس جمهور منتخب پس از سرنگونی حسنی مبارک اعتراف کرد.
تحولات منطقه غرب آسیا، پیامدهای متفاوتی داشت، در برخی از کشورها به سرنگونی رژیمهای حاکم انجامید و در برخی دیگر صرفاً به اصلاحات سیاسی محدود شد؛ زیرا این کشورها فاقد زیرساختهای لازم سیاسی بودند. عواملی، چون دخالت قدرتهای بیگانه، فقدان تحملپذیری گروههای فعال، و اقتدارگرایی سبب به انحراف کشیدن این قیامها و شکست آنان شد. در این میان سیاست کشورهای قدرتمند در ابتدای این قیامها، حفظ رژیمهای متحد خود و وادار کردن سران این کشورها جهت انجام برخی از اصلاحات سیاسی به منظور کاهش اعتراضات بود. در صورت ادامه اعتراضات به حمایت خود از رژیمهای خودکامه پرداختند که در مورد مصر حمایت از حسنی مبارک از سوی آنان ادامه داشت و در صورت سرنگونی رژیم دیکتاتوری آنان سعی در مدیریت اعتراضات مردمی داشتند تا به نوعی در شکلگیری حکومت جدید دخیل باشند تا بتوانند منافع خود را در آن کشورها حفظ کنند.
دیدار اخیرا (۸ خرداد ۱۳۹۶) ژنرال عبدافتاح السیسی با رئیس جمهور آمریکا، ترامپ در سفرش به عربستان موید همین موضوع است به طوریکه ترامپ وی را مرد قدرتمند مصر و شخص فوق العاده خطاب کرد و از او تقدیر کرد و به گفته نیویورک تایمز رژیمهایی، چون مصر و بحرین بر این باورند که از ترامپ چراغ سبزگرفتهاند تا تحت لوای مبارزه با تروریسم به سرکوبی مخالفان بپردازند و از این بابت نیز نگرانی از جانب آمریکا ندارند.
انتهای پیام/ ۴۳۱