به گزارش گروه سایر رسانه های دفاع پرس، شهدا آن مردان خدایی در مناجات و عاشقانههای شبانه، با خالق هستی چگونه به نجوا برخاستند که با برگزیدن آنان، تنها ترک دنیا با شهادت را برایشان زیبنده دید. آری اینگونه معامله با حضرت دوست در تحمل رنج و مشقتهای دنیوی برای وصالش ستودنی است. آنان با این معامله عمل خویش را بر تارک هستی، جاویدان و به ثبت رساندند، چرا که دنیا گنجایش و یارای ثبت اینگونه معاملات را نداشته و ندارد.
شهید روحانی احمد فدایی راینی از آن شهدایی است که با گامهای پرقدرت و استوار، همانند دیگر همرزمانش چنان غیورانه در میدانهای نبرد برای دفاع از حریم میهن خویش با قدرتی مثالزدنی پیش میرفت که گویی دست خدا را در این مسیر در دست داشت و همچون سواری بر بال ملائک تا رسیدن به سرمنزل مقصود، راه خویش را سپری کرد.
علی فدایی راینی در گفتوگویی، با ورق زدن سرآغاز دفتر زندگی پدر بزرگوارشان سخن به میان میآورد، عشق و دلدادگی به سرور و سالار شهیدان و همه آن حماسهسازیها و نقشآفرینیها، ریشه در کودکی این شهید والامقام دارد، چراکه در نخستین روزهای حیات دنیوی خویش در شهر کربلا در خانوادهای پرهیزکار و باتقوا از اهالی راین کرمان دیده به جهان میگشاید. این عزیمت از شهر کرمان به کربلا به واسطه ایجاد اشتغال برای پدر خانواده بوده که برای ادامه زندگی، این سفر را برگزیده و به همراه خانواده راهی آن دیار میشود. تا اینکه بعد از ماجرای اخراج ایرانیان مقیم عراق، توسط صدام، ایشان نیز ناگزیر به بازگشت به وطن خویش و استقرار در شهر قم میشود.
از عجین شدن عشق و محبت به اهلبیت (ع) تا ملازمت با مقام ولایت
هشت سال از عمر پر خیر و برکت این شهید روحانی در شهر کربلا، با عشق و محبت اهلبیت (ع) عجین شده بود. بهواسطه پرورش، در خانوادهای مذهبی و با ایمان، پس از گذراندن تحصیلات مقطع ابتدایی، با ادامه تحصیل در حوزه علمیه، راه پرفرازونشیب زندگی خویش را به دست میگیرد. گویی علاقه به کسب معرفت و فیوضات دینی و علمی، سرنوشت و راهی الهی را پیش رویش قرار داد تا بهجایی که تحصیلات خود را تا اوایل مکاسب (سطح یک حوزه- کارشناسی) و معمم شدن به دست آیتالله گلپایگانی پیش میبرد و با وقوع جنگ تحمیلی و لزوم حضور خویش در میدانهای نبرد به امورات جنگی پرداخته و پس از جانبازی و شدت گرفتن جراحات آن دوران از ادامه تحصیل بازمیماند، البته با آن شرایط، فعالیتهای تبلیغی خویش را متوقف نمیسازد.
این روحانی شهید همچون بسیاری از مردان انقلابی، با تبلیغ افکار امام راحل و آرمانهای انقلاب در پیروزی نهضت و فعالیتها و مبارزات انقلابی از همان آغاز نقش مؤثری را ایفا کرده است و با اوجگیری مبارزات، با حضور مستمر خویش در تظاهرات بارها مورد ضرب و شتم نیروهای امنیتی قرارگرفته و با اینحال دست از مبارزه و طلب برنداشته و بهعنوان یکی از مبارزان فعال در این عرصه شناخته شدند. این روحیه پرشور و انقلابی پس از پیروزی انقلاب و آغاز جنگ تحمیلی نیز با قوت پابرجا میماند تا به نیروهای رزمی تبلیغی روحانیون ملحق و به فعالیتها و مبارزات خویش در این راه ادامه میدهد.
مصاحبت، ملازمت و محافظت از رهبر کبیر انقلاب حکایت از عشق ولایی این شهید روحانی میکند، آری اینگونه قدم فرسایی خالصانه برای دوست، شهادت را که زیور و زیبنده مردان خدایی است به همراه خواهد داشت. تا اینکه در راستای آمادگی برای مقدمات عزیمت به مناطق عملیاتی، عازم مناطق آموزشی نظامی شده که براثر اشتباه فرمانده و انفجار نارنجک در میان افراد و اصابت ترکش به کمر، ایشان دچار مجروحیت میشود که این اتفاق نهتنها مانع از حضور ایشان در جبهههای نبرد نشده، بلکه مصممتر از قبل به راه خویش ادامه میدهد.
زندگی اخلاق مدارانه شهید، مرجعی برای گرهگشایی و حل مشکلات
با گامهای پرقدرت و استوار، همانند دیگر همزمانش چنان غیورانه در میدانهای نبرد برای دفاع از حریم میهن خویش با قدرتی مثالزدنی پیش میرفت که گویی دست خدا را در این مسیر در دست دارد و همچون سواری بر بال ملائک تا رسیدن به سرمنزل مقصود، راه خویش را سپری کرد. این مرد نبرد، دفعات متعددی را عازم جبهههای حق علیه باطلشده که با وجود فتوحات و پیروزیهای بسیار، مجدداً مورد اصابت ترکش قرارگرفته و دچار مجروحیت شدید میشود. جراحتهای حاصل از کین دشمن، پس از دوران جنگ تحمیلی شدت یافته و تدریجی سبب آسیبدیدگی نخاع و سلب قدرت حرکت او میشود. در باب خلوص آن مرد بزرگ همین بس که از مطرحشدن جانبازی خود و ثبت آن در بنیاد جانبازان امتناع کرده و با این کار عمل خویش را آسمانی کرده و این افتخار را معاملهای با خالق خویش دانسته تا اینکه دوستانش بدون اطلاع ایشان برای ثبت جانبازش اقدام میکنند که پس از اطلاع از آن بلافاصله واریز شهریه جانبازش را قطع میکند.
در زندگی شهید احمد فدایی روحیه مبارزه در برچیدن ظلم در کنار روحیه مودت و مهربانی با اطرافیان بهویژه همسر و فرزندان با یکدیگر قرین شده است. باوجود شرایط نامساعد مالی، زندگی همچنان برای این مرد بزرگ جریان داشته و دارد، صبر و تحمل وصفناشدنی در برابر مشکلات و مشقات زندگی، هیچگاه لب او را به شکوه وانداشت، نهتنها گلایه، بلکه تمام وظایف و تکالیف خود اعم از همسرداری، تربیت فرزند، تبلیغ و وعظ مردم، شرکت در مبارزات انقلاب و جنگ را با تمام توان و به نیکی انجام داد. با اینوجود ثمره ازدواجی که شرایط آن در سال ۶۰ برای این مرد خدایی فراهمشده، سه فرزند برومند (به نامهای مهدی، صادق و علی) که هر سه پا بهجای پدر گذاشته و پیوسته سبک و سیاق او را در زندگی دنبال میکنند.
زندگی این شهید والامقام حول دو محور و اصل رعایت تقوا در همه امورات دنیوی و با وجود فشار شدید مالی رسیدگی به امور فقرا و دستگیری و دلجویی از حال آنها میگردد. در سراسر زندگی اخلاق مدارانه ایشان گرهگشایی از حال نزدیکان و اطرافیان موج میزند، بهگونهای که با عنوان مرجعی برای حل مشکلات و رفع اختلافات شناخته شد. خویشتنداری، صبر و تحمل وصفناشدنی ایشان در برابر مشکلات زندگی و درد و رنجهای حاصل از جراحت کین مثالزدنی بود. حتی فرزندانش نیز صدای نالههای او و چهره برآشفته از درد او را هیچگاه ندیده و نشنیدند تا اینکه مادر بعد از سالها روایتگر آن روزها شده است.
عطرآگین شدن فضای اطراف دهانه قبر شهید، مصداق باغی از باغهای بهشت
نالهها و نجواهای شبانه این مرد خدایی با خالق هستی هنوز در گوش فرزندانش طنینانداز است، تقید فراوان به نماز اول وقت و انجام مستحبات بهویژه نماز شب و انجام مباحثه علمی همهروزه، پیش از نماز صبح، در سالهای اول طلبگی و زیارت مستمر حرم خانم فاطمه معصومه (س)، احترام و خدمت به پدر و مادر بهصورت ویژه و حفظشان و جایگاه والای آنان در زندگی، از دیگر مقیدات و افتخارات زندگی این شهید روحانی است. حال همین تقوا و تقید ایشان در زندگی، منجر به عنایات و الهامات خاصی در مسائل مختلف زندگیاش شده بود، از برکتهای مالی بیشمار در موقعیتهای حساس، با وجود کمبودهای مالی که هیچگاه احساس نشد تا خبر شهادتش که چند روز پیش از شهادت به او در خواب الهام میشود.
این جانباز و شهید سرافراز به علت تشدید مجروحیت، برای سالهای طولانی مجبور به استفاده از صندلی چرخدار و داروهایی جهت تسکین درد و رنجهایش شده بود و در سالهای پایانی عمر پربرکت خویش نیز به علت عدم تحرک، مبتلابه بیماری حاد کلیوی شده که بهواسطه این بیماری و مشکلات دیگر، مدت دو هفته در بیمارستان بستری و پس از تحمل ۹ سال درد و رنج فراوان، سرانجام در ۱۳ فروردینماه سال ۷۶ به آرزوی دیرین خود شهادت نائل آمد. اکنون با گذر زمان، حماسهآفرینیها و رشادتها و جانبازیهای این شهید روحانی درراه دین، اسلام و مسلمین و در مسیر رسیدن به معبود ازلی، چنان بر عمق جان فرزندانش نفوذ کرده که خدمت به اسلام و شهادت در این راه به آرزوی دیرین آنان نیز مبدل گشته است.
به گفته فرزند شهید احمد فدایی راینی، خاطرات و رؤیاهای صادقِ فراوانی در مورد پدر بزرگوارشان وجود دارد، ازجمله این اتفاق که به روایت کارکنان گلزار، در سال گذشته بهمنظور ترمیم سنگقبر شهید، مجبور به شکستن بخش فوقانی سنگقبر شدیم که براثر این اتفاق بخشی از دهانه قبر باز و ناگهان عطر دلانگیزی در فضای اطراف متراکم شد و بوی این عطر مطلوب و خوشایند تا اتمام بستن دهانه قبر، بهوضوح قابل حس بود که این اتفاق مصداق کلام مولیالموحدین امیرالمؤمنین (ع) است که میفرمایند: قَالَ علی بْنُ الْحُسَیْنِ (ع) إِنَّ الْقَبْرَ رَوْضَةٌ مِنْ رِیَاضِ الْجَنَّةِ أَوْ حُفْرَةٌ مِنْ حُفَرِ النِّیرَان (همانا قبر یا باغی از باغهای بهشت است و یا حفرهای از حفرههای جهنم)
منبع: تسنیم