غلامیان: اروند در «صادره از اروند» سمبلی از مردم آبادان است/ احمدی: خوشحالم با زبانی حرف زدیم که مخاطب آن را فهمید

«صادره از اروند» تئاتری خیابانی است که در سی و ششمین جشنواره تئاتر فجر اجرا شد و توانست با اقبال مخاطبان مواجه شود. این اثر یادآور روزهای جنگ تحمیلی در آبادان است که با درددل‌های مادر دو شهید با رود خروشان اروند مرور می‌شود و با مرگ مادر ناتمام می‌ماند.
کد خبر: ۲۷۶۱۰۶
تاریخ انتشار: ۰۹ بهمن ۱۳۹۶ - ۱۳:۲۵ - 29January 2018

غلامیان: نمایش «صادره از اروند» سمبلی از مردم آبادان است/ احمدی: خوشحالم با زبانی حرف زدیم که مخاطب آن را فهمیدبه گزارش خبرنگار فرهنگ و هنر دفاع پرس، «صادره از اروند» به نویسندگی، کارگردانی و بازیگری «فرامرز غلامیان» و «هیام احمدی» و با مشارکت موسسه «تکما»، (توانمندسازی کودکان معلول آبادان) در بخش آثار خیابانی سی و ششمین جشنواره تئاتر فجر در محوطه تئاتر شهر و خانه هنرمندان اجرا شد. این اثر توانست با داستانی ملموس و اجرایی گرم و پویا با مخاطبان خود ارتباط خوبی برقرار کند.

«صادره از اروند» داستان مادری شهیدی است که سال‌های زیادی است کنار اروند مشغول نواختن دمام است تا این رود خروشان جنازه پسرانش را به ساحل برگرداند و این انتظار و تلاش به ثمر می‌رسد و این مادر شهید جنازه‌های پسرانش را در آغوش می‌گیرد و در آخر نمایش نیز جان به جان‌آفرین تسلیم می‌کند.

با «فرامرز غلامیان» و «هیام احمدی» کارگردانان «صادره از اروند» درباره ویژگی‌های این اثر گفت‌وگویی انجام شده که در ادامه می‌خوانید.  

دفاع پرس: نمایش «صادره از اروند» چگونه شکل گرفت؟

احمدی: ایده کار از آقای غلامیان بود، آن را مطرح کردند و با هم آن را پرورش دادیم تا شکل نهایی خود را به دست آورد.

غلامیان: البته من ایده نمایش را از شعر «صادره از آبادان» سروده «کوروش کرم‌پور» گرفتم. این شعر حرف‌های تلخ و بزرگی از آبادان و اروند می‌زند و دیدم قابلیت اجرای آن در قالب نمایش هست. این را هم توضیح بدهم که انتهای اروند به خین می‌رسد که در عملیات کربلای چهار، غواصان ما از آن گذشتند که متاسفانه عملیات لو رفت و ۱۷۵ غواص به طرز فجیعی قتل عام شدند.

هنوز هم شهدای زیادی از عملیات‌های مختلف در بستر اروند و خین آرام گرفته‌اند که هنوز تفحص نشده‌اند. در نمایش هم اشاره شد که اگر بخواهی برای ماهی تور بیاندازی پلاک و پوتین و استخوان بیرون می‌آوری.

احمدی: در واقع خینی که در نمایش به آن اشاره شد همان دو برادر شهید هستند که مادرشان سال‌هاست برای به دست آوردن پیکرشان دمام می‌زند. رود هم این پیکارها را به مادر پس می‌دهد.

دفاع پرس: من فکر می‌کنم «صادره از اروند» جنگ و تبعات آن را محملی قرار داده برای حرف‌های مهم‌تری؛ راجع به این چه توضیحی دارید؟

احمدی: ما در شهری زندگی می‌کنیم که هنوز مردمش آرامش پیدا نکرده‌اند. اهالی آبادان این روزها درگیر ریزگردها هستند مردم عملا زندگی ندارند. سرطان مساله اصلی مردم جنوب است که کودکان را هدف قرار گرفته است. اما مردم با وجودی که باید از شهر بروند هم‌چنان شهر را ترک نکرده‌اند.

غلامیان: نزدیک به ۳۰ سال از پایان جنگ تحمیلی گذشته است، هنوز که هنوز است آثار جنگ روی چهره آبادان دیده می‌شود. آبادان به روزهای اول خود برنگشته است.

احمدی: کسانی که در آبادان زندگی می‌کنند با وجود همه مشکلات کمرشکنی که دارند از روی تعصب در شهر مانده‌اند.

غلامیان: اروندِ نمایش ما سمبلی از مردم این شهر است‌. اروند به خاطر عریض بودن و خروشان بودن آن مانع بزرگی در مقابل ارتش بعث بود که اجازه نداد دشمن از این ناحیه وارد شهر شود. مردم این شهر مثل اروند در زمان جنگ تحمیلی ایستادند و از شهر دفاع کردند. برای همین کاراکتر اروند می‌گوید که من آن‌قدر غیرت داشتم که اجازه ندهم یک بعثی از من بگذرد و وارد آبادان شود.

دفاع پرس: آیا مخاطب توانسته با این اثر ارتباط بگیرد بازخورد مخاطبان را چگونه دیدید؟

احمدی: خوشحالم با زبانی حرف زدیم که مخاطب آن را فهمیده و درک کرده است. ما گوشه‌ای از دردهایی که بر آبادان گذشت را در نمایش «صادره از اروند» بازنمایی کردیم. تعدادی از مخاطبان بعد از اجرا در محوطه تئاتر شهر به خانه هنرمندان آمدند تا نمایش را دوباره ببینند. بعد از هر اجرا هم سراغ ما آمدند و درباره کار حرف زدند.

در بین مخاطبان یک خلبان عراقی پیش من آمد که به شدت تحت تاثیر قرار گرفته بود و مدام از ما عذرخواهی می‌کرد که به جبر رژیم بعث روی شهر بمب ریخته است. این خلبان می‌گفت مادر من ایرانی بوده و برای همین من خودم را تسلیم نیروهای ایران کردم تا در خرابی وطن مادری خود شرکت نکرده باشم.

دفاع پرس: بعد از تفحص شهدای غواص آثار نمایشی زیادی با این مضمون تولید شد فکر نمی‌کنید تاکید بیش از حد باعث می‌شود مردم نسبت به آن اشباع شوند؟

احمدی: من از شعار دادن گریزانم. اما اینکه موضوعی به دام شعار نیافتد و برای مخاطب تازگی داشته باشد به ذکاوت هنرمند برمی‌گردد. قطعا کارگردان باید از زاویه تازه‌ای به موضوع نگاه کند تا مخاطب اشباع نشود. در همه کارهای دفاع مقدسی که ما کار کردیم سعی داشتیم این تازگی وجود داشته باشد.

غلامیان: در حین اجرا من سعی کردم تماشاگر را درگیر اجرا کنم برای همین وسایل غواصی را به آنها دادم و از آنها خواستم که وارد رودی شوند که ما با گونی‌های کنفی ساخته بودیم یا جنازه‌های شهدا را به دست مادران و زنان مخاطب دادم که در حال دیدن نمایش بودند.

احمدی: مادران شهدا در این اثر اهمیت زیادی دارند و در واقع همین‌طور هم هست. قطعه پایانی نمایش که وقتی اروند جنازه دو برادر را به مادر آن‌ها پس می‌دهد، مادر در حالی که جنازه فرزندانش را در آغوش دارد، می‌میرد. من این ایده را از مادر شهید «حسن جنگجو» گرفتم که مدتی در کما بود و با بازگشت پیکر پسرش و در تشییع او فوت کرد.

گویا او تا آخرین لحظه منتظر برگشت پسرش بوده و با آمدن جنازه پسرش این انتظار و چشم به راهی تمام می‌شود و او هم تسلیم مرگ می‌شود. مادر نمایش ما هم ۳۰ سال است که کنار رود اروند در یک کپر زندگی می‌کند و حاضر نیست آنجا را ترک کند و تا جنازه‌های پسرانش را نگیرد آنجا را ترک نمی‌کند.

احمدی: این یک سنت قدیمی و کهن در فرهنگ اهالی جنوب است که اگر مردی در دریا غرق شود زنی کنار دریا دمام می‌زند تا دریا جنازه را به ساحل برگرداند.

دفاع پرس: به نظر می‌رسد زمان نمایش کوتاه است و داستان آن طور که باید قوام نگرفته است.

احمدی: تئاتر خیابانی مقتضیات خود را دارد و زمان طولانی از حوصله تماشاگر خارج است و باعث می‌شود با اثر ارتباط برقرار نکند و ما نتیجه عکس دریافت کنیم. درثانی باید تماشاگر را تشنه نگه داشت تا برای دیدن آثار بعدی ترغیب شود.

انتهای پیام/ 161

نظر شما
پربیننده ها