گروه فرهنگ و هنر دفاع پرس ـ حامد افروغ؛ در مطالب قبلی که به مناسبت دهه فجر منتشر شد، به برخی ابعاد مظلومیت انقلاب اسلامی پرداختیم، در این مطلب نیز به یکی دیگر از وجوه مظلومیت انقلاب اسلامی می پردازیم و امید آن داریم که همه با نگاهی دقیق تر و منصفانه تر با انقلاب مواجه شویم تا این گوهر گران بها را به واسطه سالوس و شبهه افکنی دشمنان به گزاف از دست ندهیم.
زمانی که انقلاب اسلامی در سال 42 توسط ناآگاهی مردم از شرایط زمانه و عدم شناختشان از امام خمینی (ره) زمین خورد و امام امت سالها رنج تبعید را به جان خرید تا یارانش در گهواره ها پرورش یابند و به یاری اش بشتابند، کسی فکر نمی کرد که این قیام به پیروزی برسد؛ اما اکنون که انقلاب پیروز شده و نظام اسلامی برآمده از آن به ثبات رسیده است، ضرورت بازنمایی مسیر و منش انقلاب اسلامی برای مردم و مسئولین ضروری است تا به بیراهه نروند.
شاید پربیراه نباشد که ادعا کنیم آنچه که موتور محرکه انقلاب اسلامی بود ظلم ستیزی در سایه تعالیم اسلام بود. قیام علیه ظلمی صورت گرفت که از ریشه، بنیان ملت را هدف گرفته بود. از آنجا که هر فرد یا گروهی برای خدا قیام کند، دست نصرت الهی را همراه خود خواهد کرد، انقلاب اسلامی پیروز شد و یکی از شاخه های شجره ملعونه ظلم را زد، شاخه ای به قدمت 2500 سال؛ اما آیا همه ماجرا همین بود و همه چیز تمام شد؟ هرگز.
آنچه که در عنفوان تولد انقلاب از دهان بنیانگذار آن شنیده شد و امروز مایه مباهات انقلابیون و روشنی بخش راه مسئولین است، همانا شجاعت امام راحل در بیان جملاتی است که نشان از سخت بودن انقلابی ماندن انقلاب و انقلابیون دارد. امام راحل در سخنانی نقل به مضمون فرمودند که مسئولین کاری نکنند که مسیر رژیم گذشته طی شود و یوم الله دیگری به دست تقدیر رقم بخورد و این بار آنان را از تخت به زیر بکشد. ظاهر ساده کلام عمق نگاه خالصانه کسی را برای خدمت به اسلام و ملت نشان می داد که سالها برای پیروزی انقلاب از همه چیز خود گذشته بود.
امروز نیز رهبر انقلاب در جایگاه آن روح خدایی همواره مسئولین را به خدمت به مردم فراخوانده و می خواند و بزرگترین و موثرترین مرگ بر آمریکا را در خدمت به مردم معرفی می کند تا شاید مسئولین به خود آیند و از دردهای این ملت بکاهند، دردهایی که برای گزک ندادن به دست دشمن، عمیق تر می شوند ولی سر باز نمی کنند.
امروز در دهه فجر فرصت مغتنمی است تا مسئولین برای کشف میزان انقلابی بودن خود، کمی از آمارها و ارقام محکمات و متشابهات خود فاصله بگیرند و رفتارهای خود را با اسلاف خود در رژیم قبل مقایسه کنند و میزان رضایت رهبری انقلاب را از خود بسنجند تا بدانند چقدر انقلابی اند و چقدر نه! و وای به آن روزی که سرنوشت ما را در این قیاس بسنجد که آن روز تر و خشک با هم خواهیم سوخت و دیگر راه علاجی نخواهیم یافت.
با دقتی سطحی به رابطه میان رهبری و مردم، فهمیدن این نکته سخت نیست که امروز مردم چه کسی را در مسیر می بینند و چه کسانی را در بیراهه. مردمی که نشان دادند با همه ضعف ها و قوت هایشان، چک سفید امضا به هیچ جناح و مسئولی نداده و نمی دهند؛ لذا به خود آییم تا قبل از آنکه انقلاب ما را به خود آورد.
انتهای پیام/ 112