به گزارش گروه سایر رسانه های دفاع پرس، شهید سیدمحمدباقر صدر از جمله عالمان معاصر شیعه است که درباره شرایط و زمینههای «انقلاب اسلامی» سخنانی منسجم برگرفته از مکتب اسلام ارائه کرده است.
ایشان ضمن تکیه بر ارکان نظری سنتهای حاکم بر تاریخ به امکان سنجی انقلاب برای جوامع اسلامی عصر حاضر پرداخته و گرچه کمتر به این مهم اشاره شده، اما میتوان ایشان را یکی از بازوهای تئوریک امام خمینی (ره) در ترویج نظریه حکومت اسلامی دانست.
شهید سیدمحمدباقر صدر، در آثار گرانقدر خود همچون «فلسفتنا»، «اقتصادنا»، «المدرسه الاسلامیه»، «الاسلام یقود الحیاه» مبانی و مسائل مرتبط با انقلاب را بیان میکند و نقش یک ایدئولوگ را در ترسیم افق حکومت اسلامی به عهده میگیرد.
شهید صدر در کتاب «اسلام راهنمای زندگی» که در سالهای پس از انقلاب نوشته، آن را تقدیم به ملت انقلابی ایران کرده و در بخشی از کتاب خود مینویسد: «امام خمینی(ره) در طرح شعار جمهوری اسلامی هدفی به جز ادامه دعوت پیامبران و استمرار نقش حضرت محمد(ص) و حضرت علی(ع) در برپایی حکومت الهی روی زمین نداشت.»
تکامل در حرکتهای اجتماعی
شهید صدر اعتقاد داشت بررسی تحولات تاریخ نشانگر آن است که سیر تکاملی جامعه و فرد در رویدادهای تاریخی، به طور عمده دارای دو بعد اصلی است: 1- حرکت به سمت زندگی بهتر، پیشبرد توسعه و افزایش مطلوبیت 2- حرکت به سمت تعالی در افکار و بینش و تهذیب نفس.
ایشان تحقق این دو بعد را همعرض با دو عبارت «جهاد اصغر» و «جهاد اکبر» برمیشمرند که در روایات به آن اشاره شده است. به عبارتی کامیابی در میدان جهاد اصغر، زمینهساز سعادت و استقلال دنیوی خواهد بود و جهاد اکبر، مسیر زندگی را به سوی بینش درست و خدایی شدن فرد و جامعه پیش میبرد.
اندیشه صدر، یک حرکت تحولخواهانه مبانی اساسی دارد که شامل مواردی چون «وجود ایدئولوژی و مکتبی انسانی که به خواست فطری افراد پاسخ دهد و بر اساس بینش و تعقل استوار باشد»، «حاضر بودن امکانات و مقتضیات متناسب زمان»، «آزادی انسان به طوریکه بتواند دست به انتخابگری بزند» و «حرکت پیشروانه انسان به سوی تحول در اطراف خویش» است. برای تحقق این ارکان، شهید صدر وجود اسلام را بهترین منبع میداند که به نخستین شرط پاسخ داده است.
همچنین در خصوص شرایط و مقتضیات، وی معتقد است سنن الهی تبیینگر ویژگیها و اقتضائات هستند. از سوی دیگر آزادی انسان، موضوعی است که اسلام آن را هدیهای به انسان برشمرده است. لذا مهمترین قسمت در ایجاد یک تحول اجتماعی، پیشرفت و حرکتی است که باید به سمت افراد آن جامعه صورت گیرد. این حرکت مبتنی بر خردورزی، خروش احساسات و عواطف و نیز بسیج عملی ظرفیتها و نیروی انسانی محقق میشود و یک انقلاب را رقم خواهد زد. در ادامه بیشتر به این عوامل اشاره خواهد شد.
مفهوم و ماهیت انقلاب
شهید صدر، در بحث پیرامون انقلاب، دو نوع نهضت را به صورت کلی برمیشمرد:
گونه نخست، نهضتهای اصلاحگرانه که ذات و ماهیت سیستم موجود را به طور کلی نفی نمیکنند و در صدد مرمت آسیبهای وارد شده به این سامانه هستند. ایشان در خصوص اصلاحگری چنین مینویسد: «دعوت به اصلاح هدفش ترمیم بخشی معین از جامعه است و در چارچوب فعالیت عملی خود از سایر جنبههای فاسد واقعیت اجتماعی نیز که از پایههای اساسی و شالوده زیربنای اصلی است، چشمپوشی میکند.»
و اما نهضت دوم که شهید صدر آن را «الثوره» یا همان انقلاب میداند، حرکتی ریشهدارتر و منطبق با بینش عمیق در راستای تحول بنیادین است: «نهضت انقلابی در حالی که از واقعیتی که امت دست به گریبان آن است، درک دقیق و برداشت عمیق دارد، مطلقاً تسلیم جو موجود و شرایط جاری نمیشود و چون جو را نسبت به اصول مکتبی و فکری خودش در تعارض و تضاد میبیند، «سرسختانه» به دگرگونی عمیق و تحول بنیادین آن همت میگمارد و در این رهگذر با مدد از غنای رسالتی که بر دوش دارد، نوید زندگی جدید و مبتنی بر پایه مکتب و بارور از غنای ایدئولوژیک میدهد، حیاتی که معیارهای گذشته را به گورستان تاریخ فرستاده و در طرح جدید و انقلابی، زندگی فردی و اجتماعی و فعالیتهای دولتی را سر و سامان میدهد.»
با توجه به متن فوق میتوان تعریف جامعی از انقلاب در اندیشه شهید صدر ارائه کرد که قابل تطبیق و بررسی با تعاریف نظریات اندیشمندان بزرگ غربی از انقلاب است. چنین تعریفی شامل چندکلیدواژه اصلی «آگاهانه بودن»، «مقابله با وضع موجود»، «سرسختانه و کوبنده بودن»، «عمیق و در پی تحول بنیادین»، «به دنبال شکل دادن به زندگی نوین»، «مبتنی بر یک مکتب و ایدئولوژی» و «کنار گذاشته شدن معیارهای گذشته» خواهد بود.
زمانی که محورهای این تعریف را با تعاریف نظریهپردازان بزرگ انقلاب همچون «آرنت» و «هانتینگتون» مقایسه کنیم، متوجه دو وجه تمایز اصلی و اختلاف در این تعریف میشویم که عبارتند از:
1- اعتقاد شهید صدر به ضرورت شکلگیری درک دقیق از واقعیتهای موجود توسط مردم. جامعه در این حالت ابتدا به جایگاه و وضعیت خودش پی میبرد، و فضای حاکم و رویههای موجود را غیرمنطبق با هنجارهای ارزشی خود تلقی میکند و با چنین تشخیصی به مقابله با وضع موجود برمیخیزد. با چنین تعریفی شهید صدر، برخی تعاریف انقلابی از جمله در مکتب مارکسیست را زیر سؤال میبرد چراکه مارکسیستها، انقلاب را اثر جبر تاریخ میدانند و آگاهی و بینش انسانها را در تحقق یافتن یا نیافتن انقلاب عامل اصلی برنمیشمرند.
شهید صدر با تأکید بر ارادی و آگاهانه بودن انقلاب، اینگونه نظر مارکسیسم را رد میکند: «از آنجا که مارکسیسم میخواهد قانون انقلاب اجتماعی را از جهش در طبیعت یا ترکیبات شیمیایی استخراج کند باید گفت نتیجه عکس خواهد گرفت. چون در این حالت انقلاب اجتماعی صرفاً با عوامل بیرونی و دیالکتیکی تفسیر میشوند و در واقع این شرایط خارجی هستند که با تکمیل شدن، انقلابها را شکل میدهند و در غیر این صورت هیچ حرکت و جهشی رخ نمیدهد. (همچون آب که برای جوشیدن به عامل خارجی حرارت نیاز دارد)، در این حالت، دیگر نمیتوان طبق ادعای آنها، انقلاب را امری قهری دانست چراکه همانطور که میتوان آب را از عوامل گرمکننده بیرونی دور نگه داشت، میتوان جامعه را نیز از عوامل به وجود آورنده انقلابها، به دور نگه داشت.»
2- «مکتبی بودن» انقلاب؛ بدین معنی که هر حرکت انقلابی مبتنی بر مجموعهای از اصول فلسفی و فکری شکل میگیرد. شهید صدر ادیان آسمانی را «مکاتبی» میداند که ذات آنها انقلابی بوده است و انقلاب یکی از رسالتهای پیامبران اولوالعزم بوده است چراکه این پیامبران به دنبال رهایی مردم از قید ظلم و بیعدالتیهای فراگیر شده عصر خود بودهاند. مبتنی بر همین باور مکتبی است که شهید صدر مینویسد «ما ایمان داریم که انقلاب حقیقی به هیچ عنوان از وحی و نبوت و امتداد آن در زندگی انسانها نمیتواند جدا باشد. همانگونه که نبوت و رسالت الهی از انقلاب اجتماعی علیه بهرهکشی، آسایشطلبی و طغیان، جدا نیست.»
اصالت اصلاحات یا انقلاب؟!
در اینجا سیدمحمدباقر صدر به شبههای نیز اشاره میکند و آن علت استفاده از کاربرد واژه «اصلاح» در بیان حرکت ائمه و انبیاست که سبب شده، برخی حرکت انبیا را معارض با انقلاب و از جنس رفرمیستی بدانند. شهید صدر معتقد است در حرکتهای انبیای الهی در تعبیر قرآنی همه جا «اصلاح» به کار رفته است. مثل سخن شعیب پیامبر در قرآن: «ما ارید الا الاصلاح؛ جز اصلاح چیزی نمیخواهم». در تفسیر این واژه اصلاح شهید صدر معتقدند اینجا لفظ اصلاح الزاماً منطبق بر کاربرد «رفرم» به معنی رایج نیست.
اصلاح در قرآن نه به معنی تغییر شکل بیمحتوا آنهم صرفاً در بخشی از ساختارهای جامعه بوده، بلکه به عنوان اقدامی برای حرکت به سوی خیر و «صلاح» و ساماندهی به وضعیت مطلوبتر مدنظر از کاربرد این واژه است. چنانچه حتی اباعبدالله الحسین(ع) نیز در توصیف حرکت خود، این عبارت را بیان میکنند: «انما خرجت لطلب الاصلاح فی امه جدی؛ من خروج کردم برای اصلاح امت جدم...»؛ حال آن که نگاه به مؤلفههای قیام امام حسین(ع) و مقابله رودررو با حکومت یزید که به نهایتاً ختم به شهادت ایشان نیز میشود؛ خروجی است از جنس انقلاب و با چارچوب مکتبی اسلام راستین پیامبر(ص) که امام (ع) میکوشد آن را در جامعه حاکم کند. پس اینجا عبارت اصلاح، نافی انقلابی بودن حرکت نمیتواند باشد.
ایشان البته نکته دیگری نیز بیان میکنند و آن اینکه غالباً طرفداران وضع موجود، انقلابیون را به فساد در جامعه، ایجاد هرج و مرج یا حرکت ارتجاعی متهم میکنند و از همین رو انقلابیون در پاسخ به آنها حرکت خودشان را «اصلاح» جامعه و تلاش برای حرکت جامعه به سوی خیر و مصلحت معرفی میکنند. نهایت اینکه شهید صدر در مقالات خود و کتبی چون «رسالتنا» و «المحنه»، حرکت انقلابی را اصیل برشمرده و در مبارزات اجتماعی جاری زمانه خود (چه در عراق و چه در ایران) ضرورت «انقلاب اسلامی» را یادآور میشوند: «در حال حاضر انسان معاصر در مبارزه گسترده علیه عقبماندگیهای اجتماعی خود به سر میبرد؛ لکن در پی همه تلاشهای پسندیده یا ناپسندی که انجام میدهد، جز یک راه برای پیروزی خود نخواهد یافت: انقلاب در پرتو اسلام.»
عوامل مؤثر در انقلاب
شهید صدر، علاوه بر بیان مفهوم انقلاب و ذکر ویژگیهای حرکت انقلابی، در مبحثی به عوامل مؤثر در شکلگیری انقلاب نیز میپردازد. از نظر ایشان این عوامل عبارتند از:
1- مکتب: همانگونه که تفصیلاً بیان شد، شهید صدر معتقد است هر انقلاب نیازمند مکتبی انسانی و جهانی است که بتواند حیات اطراف خود را تفسیر کند: «عامل اصلی برای جنبش یک ملت – هر ملتی که باشد- وجود مکتبی غنی است که توسط آن بتواند اهداف و مقاصد خود را بسنجد و به زندگی مردم جامعه جهتدهی کند و مردم با اعتماد به رسالت و اهدافی که این مکتب دارد، از ایدئولوژی آن الهام گرفته و رهسپار انقلاب شوند». عامل مکتب از نظر شهید صدر خود با سه شرط قابل تحقق است: «اولاً وجود یک مکتب، ثانیاً تلقی صحیح جامعه از آن مکتب و ثالثاً ایمان جامعه به آن مکتب». این سه عامل میتوانند مکتب را به عامل محرک اساسی برای نهضتی انقلابی تبدیل کنند. به نظر ایشان مسلمانان این مکتب را به صورت کامل در اختیار دارند و کافی است با شناخت صحیح از آن و ایمان به اصول مکتب بتوانند نهضت اسلامی به پا کنند.
2- شرایط زمانی و موقعیت: شهید صدر اعتقاد دارد پدیده انقلاب را نمیتوان به عواملی همچون تصادف، اقبال یا حتی مشیت الهی نسبت داد چراکه این خلاف سنت الهی و نافی اراده بشر خواهد بود. گرچه ایشان بر «امداد الهی» و تأثیر یاری خداوند در تحقق انقلاب تأکید میورزند اما آماده بودن شرایط خارجی را نیز جزو عواملی میدانند که گاهی نقش اساسی در چگونگی پیشبرد یک نهضت ایفا میکنند. ایشان انقلاب شوروی را اینگونه مثال قرار میدهد: «در مقام مقایسه میتوانیم از انقلابی که لنین در روسیه رهبری کرد مثال بزنیم که به عواملی همچون جنگ جهانی اول، تزلزل امپراتوری تزار و (نهایتاً) ایجاد محیط مناسب برای دگرگونی و عواملی جزئیتر چون سالم ماندن لنین در سفری که به روسیه داشت و در آن انقلاب را رهبری کرد، بستگی داشت» لذا موقعیت و شرایط از نگاه شهید صدر در وقوع انقلاب، مسئله مهم و تعیینکننده است، چراکه به گفته ایشان: «برنامه خدا این است که باید شرایط به سبک طبیعی و عادی معمول حاصل بشود.»
3- عامل رهبری: شهید صدر معتقد است انقلاب توسط عاملی قابلیت اجرا مییابد که خود از نظر فکری بر مکتبی که انقلاب بر اساس آن شکل میگیرد، مسلط باشد. ایشان به عنوان مثال در خصوص انقلاب امام زمان (عج) نیز اینگونه مینویسد: «مسلم است باید حجم فکری آن شخص بزرگ اندیشه که در مقام اجرای تحول در سراسر جامعه بشری است؛ از حجم محیطی که میخواهد آن را دگرگون کند بیشتر باشد».
4- تشکیلات و تحزب: یکی از مهمترین ابزارهای مورد اشاره شهید صدر که عامل تحقق انقلاب است، وجود تشکیلاتی است که مردم را در اجرای نهضت، بسیج عمومی کند. چنین تشکیلات و تحزبی در نگاه ایشان جزو ضروریات یک نهضت انقلابی است و حتی ایشان شکلگیری این زمینه را جزو واجبات حرکت اجتماعی میدانند: «مسلماً اگر پیامبر(ص) در زمان ما میزیست، به اقتضای حکمت خود روشهای تبلیغی و تشکیلاتی دوران معاصر را به کار میگرفت. حقیقت آن است که روش دعوت ایشان با شیوه سازماندهی و تشکیلات بیگانه نبوده است. همسو کردن تلاشهایی که در راستای اسلام صورت میگیرد، یکپارچه کردن آنها و برگزیدن شیوهای بارور و ثمربخش در جهت ایجاد فضای تشکیلاتی در عصر ما نه تنها مجاز و مشروع است؛ بلکه چون تغییر جامعه و بسیج آن در راه خدا و مقابله با کفر منوط با آن است، واجب میباشد.»
5- سایر عوامل: شهید صدر عوامل دیگری را نیز در آثار خود به عنوان عامل موفقیت یک نهضت بیان کردهاند که از میان آنها میتوان به نقش «اراده انسانها و تصمیم به حرکت»، «وحدت و اتحادنظر»، «امید»، «شعور اجتماعی» و... اشاره کرد که همگی این شرایط نهایتاً در وقوع یافتن یک نهضت انقلابی مؤثرند.
منبع: جوان