به گزارش گروه سایر رسانه های دفاع پرس، برخی کتابها هستند که خودشان بزرگ نیستند، اما بزرگی و عظمت افراد قابل ستایش را برملا میکنند. کتاب «خیابان تبریز؛ گذری بر زندگی و زمانه معلم شهید قدرتالله چگینی» از دسته کتابهای خاطرات است که زندگینامه مسحورکننده شهید بزرگوار را دربر میگیرد.
این خاطرات فینفسه خواندنی و از سویی حقیقی و باورپذیر است. زیرا نگارنده، زندگینامه و آداب نیکو و پسندیده استاد شهید را از زبان دوستان و همراهان و شاگردانش روایت کرده است. گفتههای این گروه افشاگر درونیات استاد است. به عبارتی برای درک بهتر چگینی کافی است او را از یارانش بشناسیم. خاطرات همراهان شهید از استاد شور و صفای عجیبی دارد. میتوان گفت: این دفترچه خاطرات آکنده از لحظات خاص زندگی شهید با دوستانش است. این لحظات استثنایی خواننده را به فراسوی مرزها میبرد.
نگارنده میثم رشیدی مهرآبادی در مقدمه کتاب توضیح داده: «از شهادت قدرتالله چگینی آنقدر میگذرد که خاطرات زندگی با او در ذهن شاگردان و دوستانش به اندازه کافی کمرنگ شده باشد؛ اما او در دل اطرافیانش نهالهایی کاشته بود که هنوز هم بارور و پویاست. زندگی این معلم، مثل کتابهایی که تدریس میکرد، واقعی و باورپذیر است. آنقدر روان و بیپیرایه زندگی کرد که میشود به آسانی از او الگو گرفت و آنقدر ناگهانی پر کشید که داغش هیچگاه کهنه نمیشود.»
کتاب مورد بحث در ۱۳۶ صفحه توسط انتشارات نشر مجنون در سال ۱۳۹۶ به چاپ رسیده است. کتاب مصور و دارای زیرنویس است. فهرست فصول کتاب عبارتند از: کودکی و جوانی، دوران انقلاب، دوران تبعید، حال و هوای معلمی، پس از پیروزی، ترور و شهادت، سخنرانیهای شهید، وصیتنامه شهید.
شهید قدرتالله چگینی از زمره اساتید مبارز انقلابی بود که از طریق سخنرانی و تدریس در پیشبرد اهداف انقلابی تلاشهای گستردهای کرد و در نهایت در همین راه به آرزوی دیرینه خود که رضوان و قرب الهی بود نایل شد. چگینی فرهیختهای بود که پیش از شهادت خود را از وقفشدگان، فداشدگان در راه ائمه اطهار (ع) و انقلاب اسلامی قرار داده بود.
شاید هم چند صباحی بتوان یکی از اینگونه افراد را شناسایی و درک کرد. دلیل آن ناب بودن جوهره فکری و اعتقادی در آنهاست. معلم شهید به علت تسلیم شدن در امر پروردگار و امام راحل به مقام اولیای الهی رسید. او از دسته متفکرانی نبود که فقط در عالم نظر هوادار حضرت امام (ره) باشد، بلکه قبل از شکلگیری انقلاب پای در رکاب برای دفاع از انقلاب و رهبر بپاخاسته بود. به واقع فرزند معنوی انقلاب اسلامی و مبلغ و مروج تفکر اسلامی و سخن انقلاب بود.
قدرتالله چگینی از ابتدای فعالیت خود در مقام استادی به خاطر شاکله فکری مستقل که ناشی از مبانی دینی و انقلابی بود به مقابله با خطر بزرگی که آرمانهای انقلاب اسلامی و نظام ولایت فقیه را تهدید میکرد به مبارزه پرداخت. او مکانیزم شبهروشنفکران قبل از انقلاب را کاملا شناخته بود و همواره در سخنرانیهایش بیان میکرد: رهبر مبارزات ما حضرت امام است. عدهای میخواهند این رهبری واحد را از بین ببرند و کار نهضت اسلامی و الهی را به تفرقه و اختلاف بکشند و اینگونه نهضت را ازبین ببرند. او نسبت به سازمان مجاهدین خلق هشدار میداد و آنها را افراد خطرناکی میدانست. زیرا سازمان مذکور به صراحت اعلام کرده بود که رهبری امام را قبول ندارد. از این رو چگینی علیه آنان جبههگیری سختی در پیش گرفت و در تمام جلسات و سخنرانیهایش به افشاگری ماهیت و افکار منحرف مجاهدین خلق پرداخت.
کتاب خیابان تبریز
به واقع تمام اعمال و گفتار و حتی موضعگیریهای او با نظر امام مطابقت داشت و هر موضع و تفکری غیر از نظرات امام را مطرود میدانست. نحوه برخورد و مباحثه استاد شهید با افراد منحرف و دارای تفکرات غربی و غیراسلامی همانند استاد مرتضی مطهری بود. چگینی همانند شهید مطهری تسلط زیادی بر مبانی و اصول دین داشت و در زمینه افکار و رسمهای غیردینی و منحرف مطالعات زیادی کرده بود و اینها را به واسطه تحقیقات فراوان شبانهروزی به دست آورده بود. آری او سرشار از اطلاعات و معارف دینی و فلسفی بود و هرگز برای خودنمایی و تفاخر صحبت نمیکرد.
قدرتالله چگینی معنویت و خودسازی و تزکیه نفس و عمل به اخلاق اسلامی و احکام دینی را از عنفوان جوانی آغاز کرده بود؛ شاید از همین رهگذر خداوند قابلیتهایی همچون زبان و بیان نرم و شیرین به او عطا کرده بود. وی همواره دریافتهای نو و بدیعی ارائه میکرد که هرکدام به جای خود راهگشا و کلید بسیاری از مسایل و مشکلات جامعه بود. او معتقد بود سقوط هر حکومت سیاسی و هر سیاستی وابستگی مستقیم به حاکمیت گناه در آن جامعه دارد. اگر جامعهای از مسیر فطرت منحرف شده و گناه بر آن جامعه حاکم شد به زودی سقوط میکند؛ لذا بر این باور بود که مسئله ولایت فقیه نه انتصابی است و نه انتخابی بلکه انبعاثی است یعنی کسی که به عنوان، ولی فقیه در جامعه اسلامی مطرح میشود شخصی است که به مرور زمان از میان مردم و امت اسلامی توسط خداوند برگزیده شده و کمکم در میان امت مطرح میشود. خداوند دلهای مومنین را به سوی او میگرداند و آنها او را به عنوان، ولی فقیه میپذیرند و این موضوع به اعمال و رفتار آن فقیه بستگی دارد. ایشان ولایت فقیه را امتداد خط انبیاء و معصومین (ع) میدانست.
استاد شهید درجریان این اصل مهم در مجلس خبرگان قانون اساسی نقش مهمی ایفا کرد. شهید چگینی پدر معنوی جوانان محسوب میگردید ایشان نهتنها بر قرآن و تفسیر نورانی آن مسلط بود بلکه در موضوعات تاریخ اسلامی و سیره ائمه معصومین (ع) مطالعات بسیاری داشت و همچنین در دانشگاه به تدریس زبانهای عربی و انگلیسی مشغول بود و معتقد بود که باید برای حال و آینده انقلاب کسانی را تربیت کنیم که مومن و انقلابی باشند تا به این وسیله مانع ورود افراد با تفکرات مسموم و منحرف و آمریکایی بشویم. ایشان پس از پیوستن به سپاه پاسداران، مهمترین و عمدهترین کارش تدریس اخلاق اسلامی برای پاسداران بود که این کار باعث شد تا مسائل اعتقادی درمیان پاسداران یکدست شود و مهمتر اینکه مسئله ولایت فقیه برایشان بصورت مشروح بیان و تبیین گردد.
فرزند شهید چگینی در رونمایی کتاب خیابان تبریز
گویی شهید قدرتالله چگینی الهاماتی دریافت میکرد؛ چنان که وقتی متوجه شد نامش در لیست ترور سازمان مخوف مجاهدین خلق قرار گرفته به جای محافظ فقط به یک سلاح کمری بسنده کرد و گفت: اگر اراده خداوند به شهادت من باشد، همان میشود که البته شد. فرد ترورکننده که از اعضای گروهک منافقین بود استاد را در جلوی منزلش با شلیک چند گلوله شهید کرد. منافق کوردل در ۲۲ بهمن سال ۶۰ یعنی فقط پنج ماه بعد از شهادت استاد، پس از محاکمه اعدام شد. گوشهای از وصیتنامه شهید قدرتالله چگینی بدین شرح است: موقع خواندن تلقین، بعد از اقرار به یگانگی خدا و نبوت پیامبر (ص) و ائمه اطهار (ع) حتما گفته شود که او درغیبت امام عصر (ع) به رهبری و ولایت امام خمینی اعتقاد داشته و ایشان را نایب امام زمان قبول داشته است.
قابل ذکر است که افراد انقلابینما به سبب حسادت در زمان حیات استاد چگینی سعی در مخدوش کردن شخصیتش را داشتند و حتی در مراسمهای ترحیم آنقدر علیه او حرف زدند و بدگویی کردند که سخنران مراسم در حسینیه امامزاده اسماعیل (ع)، هیچ سخنی در تایید شخصیت و عملکرد او نگفت و تنها به یک سری کلیات درباره شهید و شهادت بسنده کرد و در آخر گفت: من عملکرد شهید را در قزوین نه تایید میکنم و نه تکذیب؛ ولی او در الیگودرز عملکرد بسیار خوبی داشت.
استاد شهید گرچه طول عمر طولانی نداشت، ولی در عرض زندگی پربارش خدمات ارزندهای انجام داد. میراث او بعد از شهادت مبلغ شش هزار تومان به همراه کتابهایش بود. ایشان در طی حیاتش، حقوقش را صرف کمک به خانوادههای محروم و بیسرپرست کمیته امداد امام خمینی (ره) میکرد.
منبع: کیهان