گروه فرهنگ و هنر دفاع پرس ـ رسول حسنی؛ مجموعه یادداشتهای «از انقلاب فرهنگی تا ولنگاری فرهنگی» سعی دارد تا مواضع و انتظارات رهبری را تبیین و مورد کنکاش قرار دهد تا به این نتیجه برسیم چقدر در جبهه فرهنگی موفق بودیم.
در هشتمین بخش از این مقاله این مساله مورد توجه قرار گرفته که بخش فرهنگی انقلاب برای اثبات حقانیت خود چه اقداماتی انجام داده و باید انجام دهد.
در سال 1396 اتفاقات متفاوتی در عرصه فرهنگ و هنر کشور افتاد که بررسی و تحلیل آنها در کنار منویات و بیانات مقام معظم رهبری میتواند درک درستی از حرکت جامعه فرهنگی در سالی که گذشت ارائه کند.
همچنین این شناخت که منجر به توان و استعدادهای بالقوه و بالفعل هنرمندان و فرهنگیان میشود، میتواند نقشه راه فرهنگ و هنر در سال 1397 باشد. در یادداشتی که در ادامه میخوانید به بازخوانی بیانات رهبر انقلاب پرداخته شده است. جامعه فرهنگی اعم از بخش سیاستگذاری و اجرایی آن و هنرمندانی که در رشتههای مختلف مشغول فعالیت هستند میتوانند سنجهای در دست داشته باشند تا خود را محک بزنند و بدانند تا چه میزان انتظارات مقام رهبری را برآورده کردهاند.
قرآن و هزار راه نرفته
مقام معظم رهبری در هفتم اردیبهشت 1396 در دیدار شرکتکنندگان در مسابقات بینالمللی قرآن، با اشاره به لزوم پرداختن به قرآن کریم در فضای فرهنگی بیان داشتند: «ما از قرآن دوریم؛ ما از قرآن بیگانهایم؛ ما با مفاهیم قرآن ناآشناییم؛ باید کاری کنیم؛ آنقدر تلاش کنیم که مفاهیم قرآنی جزو مفاهیم رایج و گفتمانهای عمومیِ ملتهای مسلمان ... قرار بگیرد.»
آنچه که از بیان رهبر انقلاب مستفاد میشود، بهرهگیری از آموزههای قرآن برای تعامل ملتهای مسلمان است. هر چقدر این تعامل گستردهتر شود وحدت کشورهای اسلامی قوام بیشتری خواهد یافت. جامعه فرهنگی صرفا نباید به برگزاری مسابقات قرآنی بسنده کند.
برگزاری این مسابقات تنها بخشی از منویات رهبری در این حوزه است و آنچه که باید مورد نظر مدیران فرهنگی قرار بگیرد بهرهگیری از مفاهیم قرآنی در تولیدات فرهنگی است. به بیان دیگر ابزار فرنگی باید زبان تفسیری قرآن کریم در سطح بینالمللی بشود، تا از این طریق گفتمان تازهای در مناسبات فرهنگی طرح شود.
یکی از طرقی که میتواند دریافتهای ما را از قرآن تسهیل ببخشد شناخت نقاط ضعف است. در این صورت میتوانیم به این نکته برسیم که از قرآن باید چه چیزی بخواهیم تا کلید حل مشکلات ما در شرایط فعلی باشد. رهبر انقلاب در این خصوص میفرمایند: «ما معارفی در قرآن داریم، که حقیقتاً سازندهی زندگی مقتدرانه و عزّتمندانهی امّت اسلامی است؛ مایهی نجات امّت اسلامی از گرفتاریها است. برای اینکه این مفاهیم مورد عمل قرار بگیرد و تحقّق پیدا کند، اوّل باید این مفاهیم را جزو بیّنات افکار جامعهی اسلامی قرار داد و کاری کرد که برای جامعهی اسلامی این مفاهیم قطعی و روشن بشود که هیچچیزی جلوی آن را نتواند بگیرد.»
مهمترین نکتهای مقام معظم رهبری به آن اشاره دارند این است که به قطعیت شفابخشی قرآن بیاوریم. متاسفانه این اشکال وجود دارد که بخشی از جامعه فرهنگی هنوز با جامع بودن قرآنن آ مشکل دارند. به همین دلیل است که آثار فرهنگی ما چه در حوزه فیلم و چه در حوزه ادبیات و ... عاری از مفاهیم قرآنی است. هنوز هنرمندان ما به این سمت حرکت نکردهاند که مفاهیم قرآنی در جوامع اسلامی به دغدغههای فکری آنان تبدیل شود.
چنان که به تصریح حضرت آیتالله خامنهای «این جلسات و این تلاوتها و این حفظها مقدمهی آن فهم عمومی و درک عمومی است.»
یکی از مهمترین مفاهیمی که معظمله به آن اشاره دارند، شناخت دنیای کفر و ایمان ـ نه لزوما اسلام و غیر آن ـ است. ایشان شناخت دنیای کفر و ایمان را یک اصل خدشه ناپدیر دانسته و تاکید دارند که با باور به این اصل باید حرکت کرد.
رهبر انقلاب با اشاره به آیه 256 سوره بقره فرمودند: «(فَمَن یَکفُر بِالطّاغوتِ وَ یُؤمِن بِاللهِ فَقَدِ استَمسَکَ بِالعُروَةِ الوُثقی لَاانفِصامَ لَها وَاللَّهُ سَميعٌ عَليمٌ) این یک معرفتی است، این یک اصل است؛ کفر به طاغوت و ایمان به خدا. یعنی ما همهی عالم وجود را تقسیم میکنیم به دو قسمت: یک قسمت منطقهی نفوذ طاغوت است، باید به آن کفر ورزید؛ یک قسمت منطقهی نفوذ الله است، باید به او ایمان آورد، باید [آن] را باور کرد.
هویّت ایمانی در مقابل هویّت کفر. این به معنای این نیست که ما دائم بایستی با هر کسی که در هویّت کفر است بجنگیم؛ این معنایش مقاتله نیست؛ این معنایش عدم ارتباط هم نیست؛ این معنایش [عدم] تبادل معلومات هم نیست؛ این معنایش استقلال هویّت ایمانی و مرزبندی هویّت ایمانی است تا [انسان] بتواند در مقابل هویّت طاغوت و هویّت کفر، خودش را حفظ کند، نگه دارد، تکمیل کند، رو به پیشرفت حرکت کند».
در این بیان شریف رهبری چند نکته حائز اهمین وجود دارد؛ «تقسیم عالم به منطقهی نفوذ طاغوت و نفوذ الله»، «باور به هویّت ایمانی در مقابل هویّت کفر»، «جنگ دائمی با هویّت کفر»، «عدم مقاتله، ارتباط و تبادل معلومات با آن»، «حفظ استقلال هویّت ایمانی و مرزبندی هویّت ایمانی» هر کدام از این نکات مطروحه در بیانات ایشان میتواند به یک سر فصل برای تولیدات فرهنگی و صدور آن در سطح جوامع اسلامی شود.
آنچه که رهبر انقلاب بر آن تامید دارند این است که حد میانهای در این جبهه کفر و ایمان وجود ندارد. هنرمند مسلمان باید بداند در کدام جبهه قرار دارد. حضور در جشنوارههای متعدد بینالمللی نمیتواند محک ارزشگذاری اثر هنری باشد، چه بسا ممکن است هنرمند مسلمان جایزه اثرش را از جبهه کفر دریافت کند. در این صورت ایستادن هنرمند مسلمان بر فرش قرمز جشنوارههای آن چنانی چه دستآوردی برای جوامع اسلامی خواهد داشت.
در حقیقت دل بستن به جوایزی از این دست به نوعی اسارات هنرمندان مسلمان در چنگ مدیران فرهنگی است. در ایت صورت نه تنها این هنرمندان بلکه جوامع اسلامی زیر سلطه فرهنگ، اقتصاد و سیاست غربی قرار خواهد گرفت.
مقام معظم رهبری صراحتا اذعان دارند: «امروز در بسیاری از کشورهای اسلامی چیزی به نام هویّت اسلامی وجود ندارد؛ بله، مردم مسلمانند، نماز هم میخوانند، روزه هم میگیرند، شاید زکات هم میدهند امّا مجموعهی جامعه، هویّت اسلامی ندارد؛ یعنی یک شخصیّتی، یک حقیقتی قرار گرفتهی در مقابل حقیقت کفر و حقیقت طاغوت وجود ندارد.»
وقتی مسلمانان دچجار نخوت و خوابزدگی میشوند و از داشتههای پایان ناپذیر خود ـ قرآن و عترت ـ غافلند و به جای تولید فرهنگ مصرف کننده فرهنگ میشوند بالاجبار تبدیل به وارد کننده فرهنگ از جبهه مقابل میشوند. همین معضل بزرگ سبب ایجاد شبهه میشود. دیگر مسلمان نماز خوان مرز کفر و ایمان را تشخصی نمیدهد و رفته رفته سبب اضمحلال جامعه اسلامی میشوند.
وقتی جامعه اسلامی مستعد ورود فرهنگ بیگانه میشود طبیعی است که قدرتهای بیگانه جسارت دخالت در فرهنگ، باور، اقتصاد، روابط اجتماعی، سیاست آن را به خود میدهد. جالب اینکه جوامع اسلامی همه اینها را طبیعی تلقی میکنند، چرا که به بحران هویتی رسیده است. این تصور در میان روشنفکرمآبان کشورهای اسلامی بوجود میآید که غربی شدن معادل توسعه و مدرنیزه شدن است.
مقام معظم رهبری نتیجه چنین معضلی را چنین ارزیابی میکنند که: «چون درون امت اسلامی هویت واحدی وجود ندارد، جنگ، تنافر و عدم تفاهم به وجود میآید؛ این[جوری] میشود. امروز دنیای کفر درصدد مضمحل کردن و نابود کردن این هویّت است؛ هرچه از این هویّت در هر نقطهای از دنیا باقی مانده، این را میخواهند از بین ببرند.»
سالهاست که دشمن با سیاست اسلام هراسی توانسته افکار عمومی جهان را نسبت به مسلمانان و جوامع اسلامی بد بین کنند. بخش مهمی از این توفیق به مدد قدرت رسانهای آنها و تقویت امپریالیزم فرهنگی است. هالیوود با بهرهگیری از توان مالی بالای خود در کنار پیشرفت در سختافزار و نرمافزارهای تولید فیلم توانستهاند تا حد زیادی جوامع اسلامی را در فضای انفعال قرار دهند.
تنها راه برون رفت از انفعال نزدیکی به قرآن و فهم قرآن است. هر چقدر که جامعه فرهنگی از قرآن دور باشد راه سوءاستفاده دشمن هموارتر خواهد شد. دشمن همراه سعی دارد از غفلت مسلمانان به نفع خود استفاده کرده و با تزریق بیایمانی و لاابالیگری، وابستگی به خود را نهادینه کند.
هر چقدر هنرمندان ما عامل به قرآن باشند، ماهیت و هویت کفر خودش را نشان خواهد داد. به فرموده رهبری «معارف باید تبدیل بشود به گفتمانهای عمومی در بین مردم؛ آنقدر تکرار بشود، آنقدر کار بشود، آنقدر دربارهاش تحقیق بشود، آنقدر بنویسند، آنقدر شعرا و ادبا و هنرمندان دربارهی آن کار هنری بکنند که اینها بشود جزو واضحات و بینات جامعهی اسلامی، اگر اهل دل و اهل دین همت کنند، این کارها خیلی زود تحقق پیدا میکند.»
جامعه اسلامی بدون حضور قرآن در بطن و تار و پود آن قابل تصور نیست. به تبع آن نیز فرهنگ و هنر اسلامی بدون مفاهیم قرآنی امکان ظهور و بروز ندارد. هنرمند مسلمان باید انس قرآن و مداومت بر این انس و الفت میتواند سبب حرکت در جامعه اسلامی شود.
مسلما توجه هنرمند به مفاهیم قرآنی فقط تولید آثار قرآنی از جنس سریالهایی مثل «یوسف پیامبر(ص)»، «مردان آنجلوس»، «مریم مقدس (س)» و ... نیست. بلکه اثر هنری هنرمند مسلمان باید تفسیری نو از قرآن باید باشد که پاسخگوی نیاز جامعه اسلامی در عصر حاضر باشد.
این مهم چنان که مقام معظم رهبری با نگاه امیدوارانه بر آن تاکید دارند شدنی است و فقط به همت و تلاش و ایمان قلبی هنرمند مسلمان بستگی دارد.
انتهای پیام/ 161