به گزارش گروه اخبار داخلی دفاع پرس، شنیدن فضایل و برخی ویژگیهای شخصیتی ائمه (علیهم السلام) در کلام بزرگان دین باعث ایجاد نگرش و معرفتی نوین در افکار آدمی میشود. در واقع ایام ولادتها و شهادتهای حضرات معصومین (علیهم السلام) باید فرصتی جهت تبیین معارف و فضایل این بزرگواران باشد تا جامعه اسلامی ضمن اینکه به غم و شادی میپردازد، به معرفت عترت (ع) نیز برسد.
در عصر ما رهبر معظم انقلاب اسلامی پیوسته در مناسبتهای مختلف با نوع نگاه و بصیرت نافذشان بارها و بارها به بیان مسائلی از ماجراهای اهلبیت (علیهم السلام) پرداختهاند که امروزه پس از گذشت سالها از آن طرح بحثها، ارزش چنین مطالبی برایمان بیش از پیش نمایان میشود و لزوم بهکارگیری آنها در جامعه را به وضوح حس میکنیم.
حال به مناسبت فرا رسیدن سالروز ولادت با سعادت امام باقر (ع) به بخشی از بیانات رهبر معظم انقلاب اسلامی در خطبههای نماز جمعه سال ۶۶ دربارۀ مهمترین اقدامات آن حضرت اشاره میکنیم:
«مقصود از مبارزه با تحریف این است که دین اسلام اساساً با معارف و احکامی که دارد و با آیات قرآن برای جامعه اسلامی یک خصوصیات و شرایطی را مقرر کرده است بلکه برای دنیای انسانی و زندگی بشر که اگر مردمی آن معارف را بدانند و به آن پایبند باشند، ممکن نیست در جامعهای که به نام اسلامی وجود دارد، برخی چیزها را تحمل کنند؛ مثلاً حکومت ستمگران یا حکومت فساق و فجار و یا حکومتِ از دین بیخبران را تحمل نمیکند. تبعیض و تقسیم غیرعادلانه ثروت در جامعه را قهراً تحمل نمیکند و بسیاری از این فسادهایی که در جوامع اسلامی هست، این با احکام اسلامی و با نظام اسلامی سازگار نیست. برخی از سلاطین و زمامدارانی که بهعنوان خلافت پیامبر سر کار آمدند، مثل بنیامیه و مروانیها، اینها به هیچ وجه شایسته آن نبودند که بر جامعه اسلامی حکومت کنند و در دوران زمامداری خودشان انواع فسق و ظلم و فساد و تبعیض و خلاصه، انحرافات گوناگون وجود داشت. اگر قرار بود احکام اسلامی و آیات قرآنی همان طور که هست برای مردم تبیین شود، امکان ادامه حکومت و زمامداری و قبضه کردن قدرت برای اینها نبود؛ این بود که دست به تحریف میزدند.
تحریف را از چندین راه انجام میدادند؛ یکی این بود که برخی از فقها و علما و محدثین و قُراء و چهرههای موجّه را میفریفتند و در کنار خود نگه میداشتند، به آنها پول میدادند، یا آنها را میترساندند و برخی را با طمع و برخی را با ترس وادار میکردند همان چیزی را که مورد علاقه آنهاست، در بین مردم ترویج کنند؛ لذا اگر شما به تاریخ یکی دو قرن تاریخ اسلام نگاه کنید، یک منظره عجیبی میبینید، آنقدر چهره معروف و تقوا و علم انسان میبینید که اینها در خدمت حکام و زمامداران جور بودند و یک احکام عجیب و غریبی را به نام اسلام بهخورد مردم دادند، مثلاً از باب نمونه این چطور حکمی است که یک عالمی اینطور بگوید "خدای متعال و قرآن که به ما فرمودند: از «اولواالامر» پیروی کنید، این «اولواالامر» کسی است که به هر وسیلهای بر مردم تسلط پیدا کند ولو با دغلبازی و حیله و شمشیر و زور و قلدری و سر گردنه گرفتن بالاخره بتواند بر مردم حاکمیت پیدا کند، این میشود «اولواالامر».
عامل اصلی ادامه سلطه بنیامیه و بنیعباس و مانع اصلی حکومت حق اسلامی همین فرهنگ غلطی بود که بر ذهنهای مردم حاکم بود. حالا ائمه (ع) میخواهند حکومت اسلامی درست را سرپا کنند، میخواهند نظام علوی را برقرار کنند؛ چه باید کنند؟ اولین کار این بود که ذهنیت مردم را عوض کنند؛ فرهنگ بهاصطلاح اسلامیِ ضد اسلامی را که در ذهن مردم رسوخ کرده است، از آنها بگیرند و جای آن را با فرهنگ خوب و صحیح و قرآن حقیقی و توحید واقعی جایگزین کنند؛ این همان، مبارزه فرهنگی است.
پس مبارزه فرهنگی فقط نشستن و از احکام اسلام چیزهایی را بیان کردن بدون یک جهتگیری و بدون یک سمتگیری انقلابی و مبارزی نیست؛ این مبارزه نیست، بلکه مبارزه فرهنگی این است که سعی کنند ذهنیت مردم و فرهنگ حاکم بر ذهنهای مردم را عوض کنند تا راه را برای حکومت الهی هموار کنند و راه را بر حکومت طاغوتی و شیطانی ببندند و امام باقر (ع) این کار را شروع کرد.
باقر علمالاولین یعنی این؛ حضرت شکافنده حقایق قرآنی و دانشهای اسلامی بود. واقعاً قرآن را برای مردم تبیین میکرد لذا هر کسی که نفس امام باقر (ع) به او میخورد و او وابسته نبود، سرسپرده نبود، سرش در آخور جایی بند نبود، این یقیناً نسبت به وضع حاکمیت زمان، نظرش بازمیگشت؛ لذا بسیاری از مردمی که افراد متوسطی هم بودند، در زمان امام باقر (ع) به مکتب اهلبیت (ع) و امامت گرایش پیدا کردند و همان چیزی که در عرف رایج امروز ما که به او تشیع گفته میشود، تشیع یعنی پیروی از مکتب اهلبیت (ع) برای ایجاد حاکمیت حقیقی اسلام برای اعلای حقیقی کلمه قرآن و برای روشن کردن و پیاده کردن معارف الهی در میان مردم؛ هر کسی که امام باقر (ع) با او ارتباط پیدا میکرد و مطالب را به او میگفت، ذهنیت او تغییر پیدا میکرد و عوض میشد».
انتهای پیام/ ۱۳۱