با افزایش جمعیت پایتخت و گسترش بی حد و مرز جغرافیایی آن، آسیب های اجتماعی نیز وسعت بیشتری یافته است. این توسعه ناهمگون، سرآغازی برای ایجاد مشاغل کاذب و افزایش میزان ناامنی های اجتماعی شده است. در همین راستا، چند سالی است که در خیابان های تهران، شاهد حضور افرادی هستیم که به دست فروشی می پردازند و کودکان سیاه چرده ای که چند شاخه گل و یا چند تکه کاغذ رنگ و رو رفته فال حافظ را به دست گرفته و با چشمانی منتظر، به آرزوهای خود که در میان دود بنزین و گازوئیل اتومبیل ها به غباری سیاه رنگ بدل شده، خیره می شوند.
صدای ناکوک سازهای شکسته ی عده ای که در میان مسافران، سواراتوبوس می شوند،تا به ازای خواندن آواز های غمگین قدیمی که احساس انسان را تحت تاثیر قرار می دهد و با یاری گرفتن از صدای خش دار و زخم خورده خود بتوانند، مبلغی را هرچند ناچیز، دریافت کنند و همه این ها نشان دهنده جامعه تب داری است که نیازمند نگاه گسترده مسئولین بوده تا جهت رفع مشکلات و آسیب های ناشی از این شکاف طبقاتی چاره ای بی اندیشند.
هر ساله با آغاز سال تحصیلی شاهد حضور دانش آموزانی هستیم که پس از اتمام ساعات مدرسه، به جای آنکه همه دغدغه ذهنیشان انجام تکالیف درسی باشد، در گوشه ای از پیاده رو ترازویی را مقابل خود قرارداده و با نگاهی ملتمسانه رهگذران را تعقیب می کنند تا شاید کسی مشتری ترازویشان شود.
با گسترش فعالیت های این اقشار،آسیب های اجتماعی نیز جلوه دیگری یافته است، افراد سودجویی که کودکان را استثمار می کنند و خیابان ها را به قلمروها و زیرمجموعه های خود تبدیل کرده و عملا به ناامنی در فضای شهر دامن می زنند، از سوی دیگر آمارهایی مبنی بر اینکه پنج درصد از کودکان کار بین هشت تا هجده سال،از بیماری هایی مانند ایدز و اعتیاد رنج می برند، زنگ خطر را به صدا در آورده است و اگرمسئولین به موقع، تهدید های ناشی از این آسیب ها را بر طرف نکنند، قطعا مشکلات عمق بیشتری می یابد.
در همین راستا،نکته حایز اهمیت، شناسایی خانواده هایی است که بنا به دلایل مختلف از اعتیاد تا مشکلات اقتصادی، اقدام به فروش فرزندان خود کرده و یا گروه های مافیایی که با به کار گماشتن کودکان و سواستفاده از آن ها، جیب هایشان را پر می کنند و روز به روز نیز به تعدادشان افزوده می شود. در واقع این ها منشا اصلی جرم ها و جنایاتی هستند که ممکن است، آینده زندگی کودکان کار را به مرز نابودی کشانده، از عقده هایی که در سال های کودکی برایشان ایجاد شده طناب داری ببافد و در سنین بالاتر بر گردنشان بی اندازد.
نهاد هایی مانند: شهرداری ها، شورای شهر، مجلس شورای اسلامی و دولت، باید در اقدامی مشترک تدابیر موثر جهت رسیدگی به وضعیت کودکان کار و حاشیه نشینان کلان شهرها را اتخاذ کرده و با ایجاد راهکارهایی مناسب در درجه اول از مهاجرت بی رویه به پایتخت جلوگیری کرده و بستری را برای مدیریت آن دسته کودکان کار که از حداقل امکانات بهداشتی و آموزشی برخوردارند، ایجاد کرده، ضمن اینکه نهادهایی مانند: بهزیسیتی نیز در این رابطه، نقش موثری را بر دوش داشته وقادر خواهند بود تا حداقل امکانات را برای بهبود شرایط این کودکان فراهم کنند.
به قلم: پوریا بهرادکیان