به گزارش گروه سایر رسانههای دفاع پرس، «دونالد ترامپ» رئیس جمهوری آمریکا از زمان آغاز فعالیت های انتخاباتی مخالفت خود را با توافق هسته ای غرب با ایران موسوم به برجام اعلام کرد. وی در حین سخنرانی های تبلیغاتی خود خروج از برجام را یکی از برنامه های دولت خود معرفی و خاطر نشان کرد که این توافق فاجعه بار است.
رئیس جمهوری آمریکا با تفکر خودمحوری و رهبری بر کل جهان مدعی است که نکات مهمی چون توقف ساخت موشک توسط ایران و محدود کردن نقش این کشور در خاورمیانه در توافق مذکور گنجانده نشده است. در حال حاضر چند روزی بیشتر به زمان تعیین شده کنگره آمریکا برای اعلام تصمیم نهایی در خصوص توافق هسته ای ایران باقی نمانده است.
از سوی دیگر چندی است که آلمان شاهد روی کار آمدن دولت ائتلافی متشکل از حزب محافظه کار دموکرات مسیحی به رهبری «آنگلا مرکل» صدر اعظم آلمان موفق و حزب چپ میانه رو سوسیال دموکرات است.
این دو موضوع دستمایه گفتگو با «پیتر فیلیپ» کارشناس آلمانی در امور مسائل بین المللی و خاورمیانه شده است.
«پیتر فیلیپ» ۲۳ سال به عنوان خبرنگار اعزامی از سوی رادیو آلمان، روزنامه های تاگس آنسایگر، زوددویچه و شمار دیگری از مطبوعات و رسانه های آلمان فعالیت داشته است. فیلیپ از سال ۱۹۹۱ بار دیگر به رادیو آلمان بازگشت و علاوه بر عهده داشتن مسئولیت بخش خاورمیانه، مقالات و تحلیل های بسیاری در حوزه خاورمیانه به رشته تحریر در آورد. وی از سال ۲۰۰۹ میلادی خود را در ظاهر بازنشسته کرد، اما همچنان علاوه بر مطالعه درباره خاورمیانه تحلیل های دقیق و تاثیرگذاری درخصوص خاورمیانه می نویسد.
رئیس جمهوری آمریکا بارها با انتقاد از توافق هسته ای غرب با ایران اعلام کرده که هر زمان که بخواهد از این توافق خارج می شود. ارزیابی شما از این موضوع چیست؟
ترامپ همواره بر لبه تیغ راه می رود. وی چه در رقابتهای انتخاباتی و چه اکنون در دوره فعالیت خود در مسند ریاست جمهوری آمریکا این امر را بارها نشان داده است. ترامپ در نخستین روزهای ریاست جمهوری خود تنش در خصوص قانون منع ورود مسلمانان را به راه انداخت، کمی بعد نظریه «خوب و بد» را در پیش گرفت. سپس توافق هسته ای غرب با ایران را نشانه گرفت.
ترامپ در این میان از تنش موجود میان ایران و عربستان بهره جست و دست به تنش زایی بیشتر زد. وی در همین اثنا فهمید که شریکی معتمد تر از عربستان نمی تواند در منطقه داشته باشد که به حمایت نظامی مستقیم آنها پاسخ مثبت دهد؛ مانند حمله هوایی انتلاف عربستان به یمن.
اقدام هولناکی در یمن روی داد. عربستان در کنار ائتلافی از کشورهای مختلف دست به بمباران یمن زد که نتیجه آن کشتار شمار زیادی از غیرنظامیان در این کشور بود. آمریکا در نهایت از حمله عربستان به یمن حمایت کرد.
ترامپ همزمان انتقاد و مخالفت در خصوص توافق هسته ای ایران را تشدید کرده و این انتقاد را تا جایی کشاند که حتی نسبت به ساخت موشک های بالستیک توسط ایران هشدار داد و مدعی شد که ایران درصدد گسترش تروریسم در منطقه است.
ترامپ در انتقادهای خود نسبت به توافق هسته ای با ایران به این نکته اشاره کرد که در این توافق سخنی از موضوع برنامه موشکی ایران به میان نیامده است. همچنین با طرح این مسئله که ایران به سوریه و عراق نیرو اعزام می کند، نقش ایران در خاورمیانه را زیر سوال برد.
ترامپ کمی بعد از آنچه که توافق هسته ای با ایران را مورد انتقاد قرار داد، سعی کرد خود را به حوزه دیپلماتیک نزدیک کند. وی از اتحادیه اروپا خواست تا درخصوص توافق هسته ای ایران بار دیگر به رایزنی پرداخته و نکاتی را در این میان مورد توجه قرار دهند، از جمله اینکه ایران باید برای همیشه عاری از تسلیحات اتمی بوده و همچنین باید ساخت موشک را متوقف کند. در عین حال دست از مداخله در امور کشورهای منطقه نیز بردارد.
چنانچه موارد خواسته شده وی محقق نشود؛ وی به کنگره چراغ سبز نشان دهد که نه تنها تحریم ها علیه ایران بازگردانده شود، بلکه تحریم ها شامل موارد شدیدتری شوند.
اتحادیه اروپا، روسیه و چین تاکنون درخواست ترامپ را رد کرده اند. آنها در این باره می گویند: آنچه ترامپ تقاضا می کند مغایر با توافق هسته ای با ایران بوده و کسی حاضر نیست که بار دیگر درخصوص این توافق به رایزنی بپردازد. نه «امانوئل ماکرون» رئیس جمهوری فرانسه و نه «آنگلا مرکل» صدراعظم آلمان در موقعیتی همسو و موافق با ترامپ نیستند.
این در حالی است که ترامپ همواره در موضع گیری های خود با اشاره به ضرب الاجل تعیین شده از سوی کنگره خود را برای خروج از توافق هسته ای مختار و صاحب اراده می داند. وی بارها اعلام کرده که مناسبات اقتصادی با کشورهای اروپایی که شریک تجاری با ایران هستند را قطع خواهد کرد.
در این میان سیاستمداران اروپایی نگران از دست دادن بازار اقتصادی خود هستند. نکته قابل تامل این است که آلترناتیو و شیوه های مقایسه ای دیگر نیز در این خصوص جایگزین نشده است.
شاید تعیین خطوط قرمز از سوی اتحادیه اروپا و آمریکا دیر شده باشد؛ اما باید به این نکته توجه داشت که حدفاصل مطالبات سیاسی و فشارهای اقتصادی-سیاسی باج گیری است.
مناقشات تجاری میان آمریکا-اتحادیه اروپا را پس از دیدار مرکل و ترامپ چطور ارزیابی می کنید؟
دیدار دونالد ترامپ و آنگلا مرکل هنوز تغییری در مناسبات اقتصادی آمریکا -اتحادیه اروپا را به همراه نداشته است. مرکل پس از دیداری سه ساعته با ترامپ به سختی توانست درباره نتیجه این دیدار سخن بگوید.
رئیس جمهوری آمریکا به یکباره در صدد بر آمد تا موازنه تجاری بین اتحادیه اروپاو آمریکا را بهبود بخشیده تا بتواند برای نزدیکان و طرفدارانی که به وی رای داده اند اشتغال زایی کرده و در نهایت وابستگی آنها به کشورهای خارجی کمتر شود.
وی در حال حاضر در صدد اجرای این موضوع بوده و گوش شنوایی نسبت به اعتراضات، تذکرات و هشدارهای مطرح شده از سوی مخالفان این برنامه ندارد. سیاستمداران اروپایی همواره هشدار می دهند که بواسطه افزایش تعرفه های گمرکی(بخصوص برای واردات فولاد و آلومینیوم) از سوی واشنگتن مورد تهدید قرار گرفته اند.
اروپایی ها همچنین اذعان کرده اند که موقعیت مارکتینگ آمریکایی ها در اتحادیه اروپا بواسطه حضور و فعالیت چین رو به وخامت گذاشته می شود و به همین دلیل آنها بارها تذکراتی نسبت به افزایش تعرفه های گمرکی آمریکا نسبت به واردات از اتحادیه اروپا مطرح کرده و تاکید کرده اند که این یک موضوع پیش پا افتاده و کم اهمیت نیست که از آن بی توجه عبور کنند.
با این وجود این نگرانی در اتحادیه اروپا نسبت به افزایش صادرات از چین به اروپا و نمایندگان اقتصاد آلمان رو به فزونی گذاشته است. از همین رو مرکل پا به میدان گذاشت و در واشنگتن در این باره گفتگوهایی را انجام داد تا از افزایش تعرفه گمرکی آمریکا از اول ماه می جلوگیری بعمل آورد. مرکل در حالی درخواست خود را با ترامپ درمیان گذاشت که وی آمادگی شنیدن و پذیرفتن آن را نداشت و در نهایت بی نتیجه ماند. رئیس جمهوری آمریکا بر این عقیده است که شرکت ها و کارخانه های آلمانی با مستقر کردن خود در آمریکا نمی توانند از جایگاه ویژه ای برخوردار شوند و در نهایت محصولات تولیدی خود را به اقصی نقاط جهان صادر کنند. بطور مثال تولید کنندگان خودروهای آلمانی که بخشی از تولید خود را در آمریکا انجام داده و محصولات خود را به سایر کشورها صادر می کنند.
دولت ائتلافی آلمان با چه مشکلاتی بخصوص در حوزه سیاست داخلی و خارجی روبرو است؟
دولت ائتلافی آلمان پس از رایزنی های بسیار ۶ ماه پس از برگزاری انتخابات شکل گرفت. دولت ائتلافی برنامه های بلند مدت و منجسمی تدوین کرد که در عین حال منتقدان ایراداتی به آن وارد کردند که برخی از برنامه های عنوان شده دارای نکات قابل تاملی است. دولت ائتلافی ضمن پذیرش آنها پذیرفت تا اصلاحاتی را درباره آنها اعمال کند، زیرا آنها هنوز اجرایی نشده اند.
دو طرف تشکیل دهنده دولت ائتلافی تاکنون نتایج منفی از انتخابات دریافت و اعلام نکرده اند.
این در حالی است که حزب سوسیال دمکرات با کسب تنها ۲۰ درصد آراء بیشترین ضعف را در انتخابات اخیر برخوردار بوده و تاکنون راهکار سازنده و قانع کننده ای برای جبران آرای از دست رفته خود دریافت نکرده است.
از سوی دیگر رای دهندگان عهد شکن دمکرات مسیحی و سوسیال دمکرات به سمت حزب آلترناتیو برای آلمان سوق داده شدند. حزب راستگرای مهاجرستیز و بیگانه ستیز آلترناتیو برای آلمان به بزرگترین حزب مخالف در پارلمان این کشور تبدیل شده است. با وجود اینکه انتخابات پارلمانی آتی سه سال و نیم دیگر برگزار می شود، اما حزب آلترناتیو برای آلمان به منظور جلب آراء از هم اکنون تمام تلاش وتوان خود را بکار گرفته است. بخصوص در نقاطی که شورای ایالتی آلمان برگزار می شود.
بطور مثال در ایالت بایرن «مارکوس سودر» نخست وزیر این ایالت تصمیم نصب صلیب در ادارات را در راستای تاکید بر هویت فرهنگی این ایالت که ریشه در مسیحیت دارد توصیف کرده است. همچنین «هورست زهوفر» دبیرکل حزب سوسیال مسیحی آلمان نیز که هدایت دولت ایالت بایرن را برعهده دارد بارها تاکید کرده که اسلام به آلمان تعلق ندارد و آلمان کشوری مسیحی است.
وی در صدد پیوستن به احزاب راستگرای اتحادیه اروپا بوده که عقایدی مانند او را دنبال و تبعیت می کنند. بایرن در سیاست داخلی (آنچه به احزاب اتحاد مسیحی باز می گردد) و همچنین سیاست کلی آلمان تاثیرگذاری زیادی دارد. همین سبب نزدیکی آلترناتیوها به این ایالت شده و آنجا را به عنوان یکی از مکان های پیروزی خود پیش بینی کرده اند.
منبع: مهر