به گزارش دفاع پرس، هرچند این نهاد انقلابی پس از دفاع مقدس و با سیاسیکاریهای دولت اصلاحات و مجلس ششم در وزارت کشاورزی ادغام شد، اما همواره خدمات ارزندهاش به کشور اسلامی ایران در حافظه تاریخ ماندگار است. در ایام هفته دفاع مقدس، برای آشنایی با بخشی از خدمات این نهاد انقلابی گفتوگوی کوتاهی با رزمنده محمدرضا هاشمی، مسئول پشتیبانی جنگ جهادسازندگی محلات انجام دادیم تا مروری کوتاه بر نقش جهادگران در دفاع مقدس داشته باشیم.
آقای هاشمی چطور به جمع جهادگران پیوستید و چه مدتی در جبههها حضور داشتید؟
من قبل از آنکه در جهادسازندگی مشغول خدمت شوم برای اولین بار اسفند سال 60 به جبهه رفتم. سپس چون علاقه به کارهای فرهنگی داشتم و از طرفی دوست داشتم همچنان ارتباطم را با جبههها حفظ کنم در جهادسازندگی محلات مشغول خدمت شدم و بعد از آن به عنوان مسئول فرهنگی این جهاد دو بار دیگر نیز به جبهه اعزام شدم. در سال 67 هم که حضرت امام(ره) پیام دادند جبههها را خالی نگذارید، دوباره به عنوان بسیجی و با سمت تک تیرانداز به جبهه رفتم و در عملیات مرصاد شرکت کردم.
برای آشنایی با خدمات جهاد سازندگی در جنگ تعریف اجمالی از فعالیتهای این نهاد داشته باشید.
جهادسازندگی به شکل کلی نقش پشتیبانی از رزمندگان را برعهده داشت. از ساختن سنگر و خاکریز گرفته تا جمعآوری کمکهای مردمی و کارهای فرهنگی و خلاصه هرآنچه میتوانست برای یک نیروی رزمی لازم باشد، برعهده جهاد سازندگی بود. ستاد پشتیبانی جنگ که در پشت جبههها اقدام به آموزش رانندگان لودر، بولدوزر، رانندگان پایه یک و... میکرد تا خدمات رسانی در جبههها را به انجام برسانند و همانطور که قبلا هم اشاره کردم وظیفه جذب، جمعآوری کمکهای مردمی و ارسال کمکها به جبهه و تأمین نیازهای موجود در صحنه نبرد را برعهده داشت.
گفتید شما دومرتبه با عنوان یک جهادگر به جبههها اعزام شدید، چه خدماتی را به رزمندگان ارائه میدادید؟
آن دوباری که من به عنوان جهادگر به جبهه اعزام شدم در زمره نیروهای فرهنگی جهاد بودم و فعالیتهای فرهنگی انجام میدادم. برگزاری ادعیهها، مراسم مذهبی، نماز جماعت و ... از جمله کارهایی بود که برای بالابردن روحیه رزمندگان و در واقع شارژ روحیشان انجام میدادیم. همچنین یادم میآید گاهی بلندگوهایی را روی خاکریز نصب میکردیم و برای تضعیف روحیه دشمن و اثر گذاشتن روی رزمندگانشان سخنان حضرت امام یا سرودهایی را پخش میکردیم.
این بحث بلندگو و پخش سخنان و سرودها را عراقیها هم داشتند، تفاوت کار جهادیها با بعثیها چه بود؟
عراقیها اغلب اوقات از رزمندگان میخواستند که تسلیم شوند. حالا با چه منطقی، خودشان خبرداشتند! اما چون انگیزه رزمندگان و کلاً جبهههای ما یک بعد و بحث اعتقادی داشت، ما سعی میکردیم اندیشهها و اعتقادهایمان را مطرح کنیم. پخش سخنان امام یا سرودهای انقلابی، همگی بر همین اساس بود و بیان میکرد که ما به دنبال بیان عقیدهای هستیم و چه حرفهای ارزشمندی برای بیان داریم.
واکنش عراقیها در برابر این کار شما چه بود؟
جالب بود که این بلندگوها خیلی بعثیها را میترساند و سعی میکردند با هر وسیلهای که دارند آنها را مورد هدف قراردهند. مثلا با تفنگهای دورزن مثل قناسه به طرفشان شلیک میکردند و اغلب اوقات ما این بلندگوها را زخمی و داغان شده از روی خاکریزها جمع میکردیم.
اقدامات فرهنگی را چقدر در روند جبههها موثر میدانستید؟ تفاوت کار شما با واحد تبلیغات چه بود؟
طی سالهای 61 تا 62 که بنده به عنوان نیروی فرهنگی در جبهه حضور داشتم هنوز واحد تبلیغات یگانهای رزمی آنچنان که باید استقرار نیافته بود. بنابراین جهادسازندگی سعی میکرد علاوه بر کارهای پشتیبانی و مهندسی جنگ، فعالیتهای فرهنگی را نیز انجام دهد که با توجه به مبانی اعتقادی که رزمندگان برای حضور در صحنه نبرد داشتند، فعالیتهای فرهنگی ما سبب حفظ و حتی اوج گرفتن این روحیه میشد. در طول دفاع مقدس همواره رزمندگان از روحیه بالایی برخوردار بودند و حتی میتوان گفت همیشه دست بالا از این حیث با ما بود. به عنوان مثال معنویتی که در مراسم ادعیه مختلف ایجاد میشد به هیچ وجه قابل مقایسه با هیچ مراسم دیگری نبود.
خاطرهای هم از حضور جهادگران در جبهههای جنگ دارید؟
خاطره که بسیار است. در همین ستاد پشتیبانی جنگ بارها شاهد ایثار مردمی در تأمین مایحتاج جبههها بودیم به گونهای که خیلی از خانوادهها با حداقل درآمد هر آنچه از دستشان برمیآمد برای رزمندگان و حفظ جبههها کمک میکردند که این ایثار صحنههای زیبایی را خلق میکرد. اما دوست دارم از شهید احمد آقا محسنی جوانی محلاتی بگویم که خود ما ایشان را در پشتیبانی جنگ جهاد به عنوان راننده بولدوزر آموزش دادیم. احمد که به تازگی عقد کرده و تنها دو سه ماهی به ازدواجش باقی مانده بود، به جبههها اعزام شد و به شهادت رسید. وقتی پیکر مطهرش را آوردند، طبق رسمی که برخی از مردم محلات داشتند، لباس دامادیاش را در تشتی گذاشتند و به دنبال پیکرش تشییع کردند. صحنه عجیبی رقم خورده بود که باعث شد تمام حاضران به شدت تحت تأثیر قرار گیرند. همچنین یادی کنم از شهید حبیبی از دیگر بچههای جهادسازندگی که در کسوت یک جهادگر فعالیتهای زیادی در جبههها انجام داد و به شهادت رسید. روحشان شاد و یادشان گرامیباد.
تعریف کلی شما از حضور جهادگران در جبهههای جنگ چیست؟
نقش جهادسازندگی در جنگ، کمتر از نیروهای نظامی نبوده و نیست و این اقراری است مکرر از سوی فرماندهان ارتشی و سپاهی ما که اگر جهاد نبود پیروزی با این سرعت به دست نمیآمد. باید اعتراف کرد که اینان بزرگترین آبرو را به انقلاب اسلامی خود دادهاند و با تعهد به اسلام و ایمان به خدای تعالی در این راه بهترین نمونه و الگو برای همه جوانان مسلمان و متعهد اسلامی گردیدند. امروز در گوشه و کنار کشور و در میان دور افتادهترین روستاهای محروم و بد آب و هوا که قدم بگذارید با ایثارگران جهادسازندگی مواجه میشوید که خیلی زودتر از شما خود را بدانجا رساندهاند و با نداشتن امکانات لازم، با هر وسیلهای که در اختیار داشته و دارند، با تمام وجود در از بین بردن کمبودها و مشکلات و بیماریها و نارساییهای مردم کوشش مینمایند و در بسیاری از موارد برای ایجاد وسایل رفاهی از ایثار جان خود دریغ نکردند. من هر گاه از نزدیک با جوانان پرشور و پرتحرک جهاد سازندگی مواجه میشوم یا در وسایل ارتباط جمعی آثار ارزنده فرهنگی و عمرانی آنان را شنیده یا میبینم، از دل برای موفقیت و سربلندی آنان دعا میکنم. آفرین بر شما که اینگونه به اسلام و انقلاب اسلامی آبرو دادید.
منبع:جوان