ابراهیم متقی در نشست «تجربه ماندگار»:

در مذاکره باید شناخت وجود داشته باشد

استاد علوم سیاسی و روابط بین‌الملل دانشگاه تهران گفت: در مذاکره باید شناخت وجود داشته باشد یعنی باید استراتژی و طرح طرف مقابل را بشناسید و نیز تجربه کنش رفتاری او را بدانید.
کد خبر: ۲۹۳۷۸۴
تاریخ انتشار: ۰۹ خرداد ۱۳۹۷ - ۱۹:۰۴ - 30May 2018

غفلت از مشورت با کارشناسان در مذاکرات هسته‌ای هزینه‌زا بودبه گزارش گروه اخبار داخلی دفاع پرس، ابراهیم متقی استاد علوم سیاسی و روابط بین‌الملل دانشگاه تهران در نشست «تجربه ماندگار» که امروز چهارشنبه (9 خردادماه) با هدف بازخوانی و تبیین بیانات و مواضع مقام معظم رهبری درباره برجام در موسسه پژوهشی- فرهنگی انقلاب اسلامی برگزار شد، طی سخنانی در تشریح دلایل انجام مذاکره بین کشورها اظهار داشت: مذاکره بخش اجتناب‌ناپذیر از کنش دیپلماتیک است. کنش دیپلماتیک در فضای رقابتی، تهدید و آنارشی شکل می‌گیرد. در واقع همان گونه‌ای که کشورها برای انجام کار فرهنگی، اطلاعاتی، امنیتی و ... تمام قابلیت نظام خود را بسیج می‌کند، در مسائل مربوط به مذاکره هم باید اینگونه باشد چراکه مذاکره هم بخشی از این فضا است.

وی با این مقدمه به تشریح روند مذاکرات ایران با 5+1 و شرایط داخلی ایران در آن مقطع پرداخت و با طرح این سوال که ایران در زمانی که قطعنامه 1929 صادر شد، در چه وضعیتی قرار داشت؟ گفت: در آن دوران ما قابلیت هسته‌ای داشتیم و در درون کشور از یک انسجام در سطح نخبگان و جامعه برخوردار بودیم؛ از سویی انگیزه لازم برای مقاومت در سطح بین‌المللی و منطقه‌ای را نیز داشتیم. البته تهدید و تحریم‌هایی هم در قطعنامه 1929 وجود داشت. قطعنامه‌ای که آمریکایی‌ها از آن با عنوان تحریم‌های «فلج کنندهم نام می‌بردند.

این استاد دانشگاه با بیان اینکه این فرآیند، امروز هم در حال شکل گیری است، خاطرنشان کرد: در سال 2010 وقتی قطعنامه صادر شد، تحریم‌ها به سرعت اعمال نشد. چراکه عموما این قطعنامه‌ها به کشورها، چند ماه زمان می‌دهند تا آنها خود را با شرایط جدید تطبیق دهند. همانگونه که سخنان «18 میم ترامپ و پس از آن نقشه راه پمبئو در درون خود، زماندار است. یعنی فکر نکنید امروز بحثی مطرح شد، شرایط با 4 یا 6 ماه قبل مثل هم است.

متقی در تشریح مولفه‌های قدرت ایران در سال 2010 که موجب ورود کشور به مذاکرات هسته‌ای شد، خاطرنشان کرد: در آن سال ایران به این دلیل وارد مذاکره شد که برای مذاکره در فضای قدرتمندی قرار داشت. اما قدرت ما چه بود؟ قدرت ما یک قدرت داخلی مبتنی بر انسجام، همبستگی و حمایت از انگاره قدرت هسته‌ای در یک سطح بین‌المللی و منطقه‌ای بود.

وی در ادامه با اشاره به اقتضائات ورود به فضای مذاکره خاطرنشان کرد: در مذاکره باید شناخت وجود داشته باشد یعنی باید استراتژی و طرح طرف مقابل را بشناسید و نیز تجربه کنش رفتاری او را بدانید.

این کارشناس مسائل بین الملل یادآور شد: فضایی که در سال 2010 وجود داشت، شرایطی بود که مقامات و رهبران عمان به ایران آمدند و بحث مربوط به یک میانجیگری را در دستور کار قرار دادند. در واقع ایران به تولید قدرت رسیده بود و آنچه که برایش تهدید بود، به یک نوع بازدارندگی تبدیل شده بود.

متقی تصریح کرد: در واقع هرگاه یک تهدیدی ادامه یابد در ذات خود بازدارندگی برای آن کشور ایجاد می‌کند بنابراین ما زمانی وارد مذاکره شدیم که هم قدرت داشتیم و هم قابلیت بازدارندگی ما بیشتر از زمان تهدید بود.

وی در ادامه با رد ادعای برخی مبنی بر اینکه در شرایط احتمال وقوع جنگ به مذاکره با آمریکا رضایت دادیم، پاسخ داد: برخی می‌گویند ما در شرایطی وارد مذاکره شدیم که شرایط تهدید وجود داشت و برای جامعه و مردم اینگونه تبیین می‌کنند که جنگ علیه ایران در حال وقوع بود. در حالی که هیچ نشانه‌ای از مسئله جنگ علیه ایران وجود نداشت.

متقی برهمین اساس خاطرنشان کرد: اگر قرار بود مسئله جنگ وجود داشته باشد یا باید آرایش نظامی وجود داشت یا در اظهارات مقامات آمریکا بر این موضوع تأکید می‌شد؛ در حالی که هیچکدام از این موارد وجود نداشت و مقامات آمریکایی فقط می‌گفتند همه گزینه‌ها از جمله گزینه نظامی روی میز است. بنابراین وقتی هراس داشته باشیم نگاهمان فقط روی موضع تهدید است اما وقتی برنامه داشته باشیم براساس قدرت بازدارندگی موضع خواهیم گرفت.

این استاد دانشگاه تهران با ذکر نمونه‌هایی از مواضع خود آمریکایی‌ها در رد فرضیه جنگی بودن شرایط در آن مقطع زمانی افزود: در اتاق‌های فکر آمریکایی که (مرکز مطالعات استراتژیک و بین الملل) CSIS وابسته به دولت آمریکا است، در آن وضعیت چند گزارش تهیه کرد که آیا آمریکا می‌تواند علیه ایران جنگ انجام دهد؟ در این گزارشات به لحاظ ابزاری، تکنیکی و تاکتیکی تحلیل کردند که امکان جنگ وجود ندارد چرا که اگر کوچکترین زمینه‌ای برای جنگ با ایران بوجود بیاید، ایران از چنان قدرتی برخوردار است که می‌تواند محیط را درگیر یک بحران گسترده کند. بنابراین وقتی آمریکا دنبال میانجی می‌رود، نشان می‌دهد که وضعیت آمریکا چگونه است.

وی با یادآوری مذاکرات دولت دهم با آمریکا در عمان خاطرنشان کرد: متعاقب آن چهار دوره مذاکرات مستقیم و رسمی اما غیرعلنی در مسقط در دوران دولت دهم برگزار می‌شود. برای همین است که احمدی نژاد در آن دوره به دنبال تغییرات گسترده در وزارت خارجه بود و می‌خواست وزیری را روی کار آورد که الگوی کنش تعاملی آن با آمریکا مصالحه گرایانه‌تر بود. در این فضا بود که وزارت خارجه یک سطح از مذاکرات را آغاز کرد و آقای علی اصغر خاجی (معاون وقت وزارت خارجه کشورمان) در آن زمان، با همتای خود که ویلیام برنز معاون وقت سیاسی وزارت خارجه آمریکا بود، سه دوره مذاکرات را در مسقط شروع کردند؛ البته جهت گیری این مذاکرات تماما روی این مسئله بود که تحریم ها برداشته شود.

متقی در بخش دیگری از سخنان خود با اشاره به مذاکرات برجام خاطرنشان کرد: در سال 2015 آمریکایی‌ها فکت شیت خود را منتشر کردند اما ما فکت شیت منتشر نکردیم و مسئولان ما در مصاحبه‌ها می‌گفتند تحریم‌ها پایان یافته اما این ادعای آنها با فکت شیت آمریکایی‌ها متفاوت بود. بنابراین می‌دانستیم که این بحث‌ها تبلیغات است اما دعا می‌کردیم از درون آن چیزی دربیاید. اما چیزی در نیامد. گفته می‌شد بنیان و اساس تحریم‌ها حفظ می‌شود این مساله را آمریکایی‌ها در فکت شیت خود در سال 2015 منتشر کردند، این درحالی بود که ما فکت شیت خود را منتشر نکردیم و گفتیم همان سخنانی که مذاکره کنندگان در مصاحبه‌های خود می‌گویند، فکت شیت ایران است درحالی که هیچگاه مصاحبه فکت شیت نیست.

وی ادامه داد: در آن دوران فرایندی بوجود آمد که نتیجه کار با آنچه که در سه دوره مذاکرات سال 91 انجام گرفت، متفاوت بود. بنیان تحریم‌ها حفظ شد و در نهایت آمریکایی‌ها چنانچه صلاح می‌دانستند، می‌توانستند آن را هر سه ماه یکبار تعلیق (Waive) ‌کنند.

این استاد دانشگاه در ادامه گفت: این موضوع از اسم برجام هم مشخص است، در واقع برجام، برنامه جامع اقدام مشترک است یعنی اسمش برنامه است. وقتی اسم آن برنامه است یعنی اگر یکی از طرفین نخواهد آن برنامه را اجرایی کند، شاید آن طرف در نظر عمومی بدقول شود اما کسی نمی‌تواند علیه آن در دادگاه طرح دعوا کند.

متقی تصریح کرد: نکته اساسی دیگر این است که برخی ادعا می‌کنند ما تمام کارها را زیرنظر مقام معظم رهبری انجام دادیم. این موضوع یعنی اینکه توصیه‌ها و بیانیه‌های رهبری را باید با جزئیات انجام می‌دادند. یعنی اگر شما فرد فقهی و روحانی هستید، عمل به این توصیه‌ها و بیانیه‌های رسمی برای شما واجب شرعی بوده و هست؛ حتی براساس ساختار جمهوری اسلامی ایران، بیانیه‌های مقام معظم رهبری هم بعد شرعی و هم بعد قانونی دارد.

این استاد دانشگاه در ادامه گفت: در همه دنیا برای تصمیم‌گیری یک اتاق فکر دارند و کسانی در این اتاق‌های فکر نظر می‌دهند که شاید تحلیلشان با مقامات متفاوت باشد اما آیا باید به آنها بگوییم بی‌سواد هستید یا دست و صورتتان را باید با صابون بشوریم؟

متقی یادآور شد: ‌البته در مذاکرات وین نهایی برای اینکه گزارش دهند ما افرادی را از اساتید دانشگاه با خود به مذاکرات بردیم یک سری از اساتید دانشگاه مطالعات جهان را با خود برده بودند که تخصص آنها علوم سیاسی یا حقوق بین‌الملل نبود. این اساتید می‌گفتند ما در آنجا در یک هتل 5 ستاره بودیم و شرایط مناسب بود اما هرچه می‌گفتیم چه کمکی از ما برمی‌آید، هیچ همفکری و کمکی از ما نخواستند، حتی در آن مدت نتوانستیم حتی 5 دقیقه با آقای عراقچی یا ظریف صحبت کنیم.

وی تاکید کرد: بنابراین وقتی مبنای کار را بر این می‌گذاریم که خود من محور اصلی یک تفکر هستم، نتیجه آن این می‌شود که مرحله به مرحله در وضعیت مماشات قرار می‌گیرید و زمانی متوجه می‌شوید که سندرم قورباغه حاصل شده است.

متقی تأکید کرد: هدف ما از مذاکرات این بود که تحریم‌ها برداشته شود. این موضوعی بود که مقام معظم رهبری بارها بر آن تأکید کردند. حالا اگر امروز آمریکا و اروپا اختلاف دارند، بحث دیگری است.

این استاد دانشگاه با بیان اینکه برای مذاکرات باید هدفگذاری می‌کردیم، گفت: آن هم درحالی که مقام معظم رهبری فرمودند ما حاضریم هزینه بدهیم اما سوال اینجاست که ما‌به‌ازای این هزینه دادن، چه بود؟ آیا ما به ازای آن، پایان دادن به تحریم‌ها یا عادی‌سازی روابط نبوده است؟

متقی در پایان با اشاره به شرایط پیش روی ایران در مذاکره با اروپا تاکید کرد که آغاز مذاکرات در زمانی انجام شد که ما قدرت و انگیزه داشتیم و به بخشی از بازدارندگی هم نائل شده بودیم اما امروز در وضعیتی قرار داریم که بخشی از قابلیت بازدارندگی ما از بین رفته و با نقشه راه دیپلماتیک پمپئو هم می‌خواهند بقیه قابلیت بازدارندگی ما را به گونه دیگری بگیرند.

انتهای پیام/

نظر شما
پربیننده ها