به گزارش گروه سایر رسانه های دفاع پرس، حزب نهضت اسلامی تاجیکستان در حال حاضر در دوران «هجرت» به سر میبرد. بعد از اعلام ممنوعیت فعالیت و دستگیری بسیاری از رهبران، اعضا و طرفداران این حزب توسط دولت تاجیکستان در سال 2015، هم اکنون تتمۀ توان و نفرات این حزب در اروپا و عمدتاً در کشورهایی چون لهستان و آلمان به سر میبرند. طی این مدت دولت تاجیکستان تلاشهای زیادی برای تروریستی اعلام کردن این حزب اسلامگرا و استرداد باقیمانده نفرات آن صورت داد، اما با افزایش اعتراضات به این اقدامات و پس از آن که هیچ کشور و سازمان بینالمللی حاضر نشد این اتهامات دولت تاجیکستان را بپذیرد و پس از آن اسامی نفرات این حزب از لیست تحت تعقیب اینترپل درآمدند و سازمان ملل نیز آزادی و جبران خسارات معاون رهبری این حزب را که به حبس ابد محکوم شده، خواستار شد، نشانههایی از بازیابی این حزب مشاهده شده است. در همین راستا، در کنار این تحولات، به مناسبت نزدیک شدن به سالروز امضای پیماننامه صلح تاجیکستان گفتوگویی با محیالدین کبیری، رهبری این حزب پیرامون سرنوشت صلح تاجیکستان و وضعیت فعلی و آتی حزب نهضت اسلامی ترتیب دادهایم که در ادامه میخوانید.
امروز در آستانه بیست و دومین سالگرد امضای سازشنامه صلح میان گروه متحد مخالفین و دولت تاجیکستان قرار داریم که حزب نهضت اسلامی نیز بخشی از این سازشنامه صلح بود،اما میبینیم که بعد از دو دهه یک طرف از این پیماننامه (گروههای مخالفین، از جمله نهضت)به کل از صحنه سیاسی حذف شده است. تحلیل شما از علل و ریشههای این موضوع چیست؟
پیش از پاسخ به سوال شما، اجازه بدهید کمی درباره بازیگران این روند صحبت کنیم. در صلح تاجیکستان چند بازیگر کلیدی حضور داشتند، که البته دو بازیگر کلیدی خود حکومت تاجیکستان و اتحاد نیروهای اپوزوسیون با رهبری استاد سیدعبدالله نوری (شامل احزاب و جریانهای ملی، سکولار و اسلامگرا) بودند. اما بازیگران دیگری نیز همچون سازمان ملل متحد، سازمان امنیت و همکاری اروپا و کشورهای ضامن مانند جمهوری اسلامی ایران، روسیه، افغانستان، قزاقستان، پاکستان، ترکمنستان و قرقیزستان حضور داشتند. در تمام این کشورها، تمام دستاندرکاران صلح تاجیکستان به هر دلیلی از قدرت کنار رفتهاند. عمدتاً در نتیجه انتخابات داخلی و فرایندهای دیگر، اما تنها طرفی که باقی ماند از این روند، خود آقای امامعلی رحمان و تیمش است. حتی در اتحاد اپوزوسیون هم استاد سیدعبدالله نوری به شهادت رسیدند. دیگر کسی از این چهرهها وجود نداشت که در خاطر داشته باشد که در این روندها چه گذشت و تنها آقای رحمان در این قضیه باقی ماند.
مساله دیگر این است که زمانی که در تاجیکستان صلح برقرار شد و طرفها (به ویژه ایران و روسیه) مشاهده کردند که دیگر روند صلح در حال تقویت است و واقعاً ما (طرف اپوزوسیون) هم راضی بودیم از این روند، موضوع صلح تاجیکستان کمکم به فراموشی سپرده شد. بهویژه زمانی که حرکت طالبان در افغانستان تقویت شد و جامعه جهانی بر این موضوع و از بین بردن آن تمرکز کرد و توجهات به سمت طالبان رفت.
در این زمان دولت تاجیکستان از این فرصت خیلی خوب و زیرکانه استفاده کرد و خود را یک شریک مهم برای جامعه جهانی معرفی کرد و شرط آن را توقف پیگیری روندهای داخلی تاجیکستان (ازجمله صلح) عنوان کرد. این موضوع نیز تاثیر خودش را داشت.
جمهوری اسلامی ایران که سالهای بعد از صلح روابط خوبی با تاجیکستان داشت و همچنان پیگیر بود و به نظر میرسید از وضعیت پیش آمده رضایت داشته باشد.
بله، یکی از دستاوردهای خیلی مهم جمهوری اسلامی ایران در عرصه بینالمللی صلح تاجیکستان بود. به ویژه از آنجایی که متاسفانه و خیلی هم ناعادلانه به ایران اتهاماتی در خصوص دست داشتن در تنشها و بحرانهای منطقه خاورمیانه و دیگر مناطق را میزنند. اما پرونده تاجیکستان یک پرونده بسیار سنگینوزنی برای ایران بود که در آنجا عملیات صلحآفرینی کرده بود.
یکی از دستاوردهای خیلی مهم جمهوری اسلامی ایران در عرصه بینالمللی صلح تاجیکستان بود. به ویژه از آنجایی که متاسفانه و خیلی هم ناعادلانه به ایران اتهاماتی در خصوص دست داشتن در تنشها و بحرانهای منطقه خاورمیانه و دیگر مناطق را میزنند. اما پرونده تاجیکستان یک پرونده بسیار سنگینوزنی برای ایران بود که در آنجا عملیات صلحآفرینی کرده بود.
جمهوری اسلامی ایران نباید به آسانی از این دستاور مهم بینالمللی و دیپلماتیک خود چشمپوشی میکرد. اما متاسفانه دولتهای بعد از مرحوم هاشمی رفسنجانی چندان توجهی به این قضیه نکردند و آقای رحمان هم این قضیه را درک کرد. من نظرم این است که خیلی زود این پرونده از سوی کشورهای ضمانتدهنده بسته شد و الان هم اگر تلاشی میشود، با تاخیر است و نتیجهای نامشخص.
این چشمپوشی که میفرمائید به چه صورتی صورت گرفت؟ چه انتظاراتی از جمهوری اسلامی برای دوران بعد از صلح وجود دارد؟
ببینید، جمهوری اسلامی در آن سالهای مقاومت و پشتیبانی از صلح واقعاً زحمت کشید. در آن زمان همه میدانستند که روسیه از دولت پشتیبانی میکند و جمهوری اسلامی ایران از نیروهای متحد اپوزوسیون. طرفهای صلح انتظار داشتند این نقش برای تداوم روند صلح تا به انتها از سوی کشورهای ضامن ادامه مییافت. اما با دلایلی از این مسائل غفلت شد. حتی یادم است در سال 2015، دقیقاً چند ماه قبل از آن که دولت تاجیکستان نهضت را ممنوع اعلام کند و فشارها به اوج خود رسیده بود، ما دیگر اطمینان یافته بودیم که آقای رحمان نیت بر هم زدن سازشنامه صلح و حذف باقیمانده اتحاد مخالفین را دارد. من نامهای نوشتم به کشورهای کفیل صلح، سازمان ملل و این وضعیت را توضیح دادم.
درخواست شما در این نامه چه بود؟ پاسخها چه بود؟
ما در آن نامه از کشورهای کفیل صلح دعوت کرده بودیم که وظیفه خود را انجام داده و اجازه ندهند که آقای رحمان سازشنامه را زیر پا بگذارد. سازمان ملل و اتحادیه اروپا گفتند که درحال پیگیری قضایا هستند و نگرانی خود را به طرف دولت خواهند رساند، اما سرعت تحولات سریعتر از واکنشها بود و ماه آگوست ما نامه وزارت عدلیه را دریافت کردیم که باید فعالیت خودرا متوقف کنیم.
آن زمان کشورهای گروه تماس عملاً نمیتوانستند کاری انجام دهند. اکنون وقت آن رسیده که یکی از کشورهای ضامن اقدام کند تا مساله زیر نظر سازمان ملل با شرکت همه کشورهای گروه تماس بررسی شود. طرفین اسناد و دلایل خودرا به گروه تماس و سازمان ملل پیشنهاد کنند تا مشخص شود چی طرفی سازشنامه صلح را خراب کرده است. انتظاری که از کشورهای ضامن صلح، به خصوص روسیه و ایران است این میباشد.
مواردی که میفرمایید مربوط به آخرین ماههای پایانی این اتفاق است. اما میدانیم که این اتفاق طی یک فرایند تدریجی صورت گرفته است. نهضت در این سالها اقدامی برای اینکه وضعیت به این نقطه نرسد صورت نداده بود؟
بله، نهضت اقداماتی کرد، منتها با کمی تاخیر که دیگر کار از کار گذشته بود. ما از امضای سازشنامه تا سال 2005 هیچ مشکلی در روند اجرای آن نداشتیم. البته میدانید که طبق سازشنامه باید انتخابات شفاف انجام میشد و رئیسجمهوری که در آن زمان آقای رحمان بود، تنها یک دوره بعدی 7 ساله حق ریاست جمهوری پیدا میکرد. این هم در قانون اساسی کشور بود و هم در متن سازشنامه.
اما بعداً خود آقای رحمان برای اتمام پروژههایی که در دست داشت رایزنیهایی کرد و با رهبریت اپوزوسیون و حتی نهضت وارد گفتوگو شد و به شکلی رضایت طرف دیگر را هم گرفت که این دوره تمدید شود. اما طرف اپوزوسیون هرگز چنین انتظاری را نداشت که در پس این حرفهای زیبا که برای ملت است، یک خیانت به سازشنامه پنهان است که باز دو بار دیگر قانون اساسی را برای تمدید ریاستش تغییر میدهد.
بعد از آن که نیروهای سیاسی آگاه شدند که دولت دیگر حاضر نیست سازشنامه و قانون اساسی را رعایت کند، ما شروع کردیم به اظهار نگرانی و رایزنی با کشورها و سازمانهای بینالمللی. اما گویا تلاشهای ما در آن مقطع زمانی دیگر نتیجهای نداد.
پس نخستین مرحله این مساله با موافقت نهضت و رضایت مخالفین صورت گرفت اما دیگر تداوم نیافت. واقعاً نهضت فکرش را نمیکرد چنین اتفاقی بیفتد؟
برای نهضت چه در سالهای مذاکرات و چه مرحله بعد از صلح، همیشه اولویت حفظ صلح، ثبات و وحدت ملی بود. بسیاری گذشتهایی هم که کردیم بخاطر آن بود که خدای نکرده جنگ دیگری نشود و اگر طرف مقابل زیادهروی میکند، حداقل طرف ما کمی گذشت بیشتری نشان دهد تا این صلح حفظ شود. چون میبینیم در کشورهایی که طرفهای درگیر نمیتوانند زبان مشترکی پیدا کنند، درگیر بحران میشوند و ضربه را ملت میخورد و نهایتاً اتهام اصلی بر میگردد به جنبشهای اسلامگرا.
با در نظر گرفتن این موضوع، نهضت تلاش کرده تا همیشه از خود طرف آماده به گذشتی نشان بدهد. یکی از انتقادات شدیدی که به نهضت (حتی از سوی طرفدارانش) وارد شده، این است که ما بخاطر صلح و وحدت و برای این که نگویند نیروهای اسلامگرا تندرو و افراطگرا هستند، کمی زیادهروی کردیم و این باعث هجرت از داخل تاجیکستان شد.
آیا امیدی برای بازگشت به صلح وجود دارد؟
با توجه به این شرایط و این که سازشنامه به صورت یک طرفه تخریب شد، فکر نمیکنم که الان دیگر زمینهای برای مذاکرات و بازگشتن به آن شرایط گفت و شنود محیا باشد. طرف دولت خود را در این جنگ 20 ساله پیروز به حساب میآورد، چرا که در آن زمان نتوانست با نیروی نظامی و در میدان جنگ مخالفان را حذف کند، با مذاکرات هم نتوانست، اما الان با این فرصتطلبی و بدعهدی خود را پیروز میداند. البته از طرف ما اینطور نیست و آن را شکست وی میدانیم. در آیندهای نزدیک آن را احساس خواهد کرد.
پس آینده سیاسی تاجیکستان را با این شرایط چگونه میبینید؟ آیا فضایی برای مذاکره مجدد صلح وجود ندارد؟
به نظرم در آینده باید مسائل را به شکلی دیگر مطرح کنیم. از نگاه ما فعلاً برای آقای رحمان در آینده تاجیکستان جایی نیست. چون ایشان بهعنوان یک شکننده صلح و مدیر ناموفق محبوبیت خود را در کشور از دست داده و الان با استفاده از قدرت خود را حفظ میکند. فکر نکنم مردم هم راضی باشند ما با کسی که یک بار صلح و آرمانهای ملی را زیر پا گذاشت، با همان شرایط قبلی دوباره پای میز مذاکره بنشینیم.
فکر میکنم که برای مذاکره باید زمینه محیا باشد. مذاکره مورد نظر ما نیز با نخبگان سیاسی و اقشار گوناگون سیاسی جامعه است؛ حتی آنهایی که امروز در قدرت هستند، ولی منافع ملی برایشان مهم است. ما در دولت امروزه هم داریم بسیاری از نفراتی را که واقعاً چهرههای ملی هستند و دستشان به این خیانتها آلوده نیست. تمام گروههای مخالف آمادهاند تا طرح یک تاجیکستان بعد از رحمان را با هم بریزیم و مشترکاً در خدمت ملت باشیم. اما فکر نکنم در آینده تاجیکستان برای رحمان و خانوادهاش که به نظر میرسد میخواهد قدرت را بعد از خود به یکی از فرزندانش بدهد، جایی باشد.
اما بعد از اصلاح قانون اساسی و تحولات پس از آن به نظر میرسد جانشینی رحمان توسط یکی از فرزندانش محتمل به نظر میرسد. شما اینطور فکر نمیکنید؟
کبیری: البته آن سناریویی که آقای رحمان دارد برای خودش و خانوادهاش ترسیم میکند را نه ما و نه ملت قبول نخواهد کرد، مگر آنهایی که منفعتی از این منظر داشته باشند. اما نه اپوزوسیون، نه نخبگان و نه حتی دایرههای بانفوذی که در داخل دولت امروز هستند یقیناً به این طرح راضی نیستند. البته الان جسارت مخالفت با آن طرح را ندارند، اما زمانی که احساس کردند که نیروهای ملی واقعاً خنثی کردن این طرح را شروع کردهاند، آنها نیز حتماً به ما خواهند پیوست.
برنامه ما این است که با این گروهها وارد گفتوگو شویم. قرار نیست که نماینده نهضت یا حتی یکی از احزاب و گروههای مخالف امروز تاجیکستان بعد از خنثی کردن این برنامه سر قدرت بیایند. ما حتی بر این نظر موافق هستیم که یک نفر دیگر میتواند از داخل خود نخبگان امروز کشور که حتی در قدرت هم هستند بیاید و برای یک مرحله گذار مسئولیت را بر دوش بگیرد تا این که کشور برای مرحله بعدی که واقعاً یک انتخابات شفاف صورت بگیرد، آماده شود.
تا وقتی که ملت خودش انتخاب کند که چه کسی قدرت را در دست بگیرد. از نگاه ما آن چه امروز در ازبکستان میگذرد، بعد از اسلام کریماف نسخه امیدوار کنندهای است. او اگرچه از داخل بدنه حاکمیت قبلی آمد، اما با رویکرد و دیدگاههایی معتدل و اصلاحگرایانه. فکر میکنم این نسخه میتواند برای تاجیکستان نیز نسخه خوبی باشد. تنها شرطی که ما و دیگر نیروهای مخالفین داریم این است که شخصی که قدرت را در دست میگیرد نفراتی ملی و تکنوکرات باشند و نگاهشان وسیعتر از منافع یک خانواده، یک حزب و یک گروه باشد.
خوب این شخص از داخل حاکمیت که میفرمایید نمیتواند از خانواده خود آقای رحمان باشد؟ به هرحال میدانیم آقای میرضیایف هم نخستوزیر کریماف بود و درحقیقت یکی از نزدیکترین چهرهها به وی.
هر کسی غیر از رحمان بیاید، با تغییر در قدرت بعد از دو دهه، حتماً وضعیت کمی بهتر خواهد بود. حتی اگر از داخل خانواده او هم بیاد. اما آمدن یک نفر از داخل یک خانواده مشکل تاجیکستان را حل نخواهد کرد. بالاخره تاجیکستان و ملت تاجیک سزاوار آن است که خود را در جهان همچون یک ملت ارزنده و صاحب کرامت و شرافت معرفی کند. در کشوری که نظامش جمهوری است و طبق قانون اساسیاش باید انتخابات صورت بگیرد، حاکمیت خانوادگی و انتقال قدرت با اصول عصر حاضر سزاوار ملت نیست. از طرف دیگر در داخل دولت و کسانی که امروز در قدرت شریکند، هستند کسانی که واقعاً اندیشه ملی دارند و اشتباهات سالهای پیش را به هیچ وجه تکرار نخواهد کرد.
همان حالتی که امثال آقای میرضیایف در زمان کریماف داشتند؛ اشتباهات او را میدانستند و از نزدیک مشاهده میکردند، اما چون قدرت لازمه را نداشتند، جسارت نمیکردند تا مخالفت کنند. منتظر بودند تا فرصت پیش بیاید و با استفاده از خود همان قدرت روند اصلاحات را آغاز کنند که آقای میرضیایف این کار را شروع کرده و ما خیلی خوشبین هستیم؛ اگرچه تجربه کشورهای شوروی سابق نشان داده این روند میتواند در ادامه تضعیف شود یا به سمتی دیگر برود. اما الان وضعیت رو به بهبود است و این نسخه میتواند برای تاجیکستان هم کارساز باشد.
پیش از این فرمودید مرحوم سیدعبدالله نوری به شهادت رسیده است. ما در خبرها شنیدهایم که وی بنا بر بیماری فوت کردند. علت این که میفرمائید به شهادت رسیدند چیست؟
بله، نه تنها ما، بلکه تمام مردم تاجیکستان بر این اعتقادند که ایشان شهید شدند و مورد یک ترور بیولوژیک قرار گرفتند. امکان ندارد که دو نفر از شخصیتهای برجسته نهضت، استاد سیدعبدالله نوری و استاد محمدشریف همتزاده که جانشین ایشان بودند، در یک زمان و به یک بیماری مبتلا شوند.
نه تنها ما، بلکه تمام مردم تاجیکستان بر این اعتقادند که ایشان شهید شدند و مورد یک ترور بیولوژیک قرار گرفتند. امکان ندارد که دو نفر از شخصیتهای برجسته نهضت، استاد سیدعبدالله نوری و استاد محمدشریف همتزاده که جانشین ایشان بودند، در یک زمان و به یک بیماری مبتلا شوند.
وقتی ما هر دو را برای مداوا به آلمان بردیم، گفتند کار از کار گذشته است. هر دو هم با یک فاصله کوتاه به شهادت رسیدند. بنا به این موضوع و دلایلی دیگر ما این را شهادت میدانیم که انشاءالله پروردگار از هر دو ایشان قبول کند.
یکی از انتقاداتی که به نهضت وارد میشود در خصوص سفرهای خارجی شماست. برخی بر این عقیدهاند شما در سالهای پایانی فعالیت نهضت بیشتر وقت خود را در خارج از کشور میگذراندید و از این منظر، کمی غفلت در امور داخلی تاجیکستان صورت گرفت. نظر شما در این باره چیست؟
به نظرم در این موضوع کمی مبالغه شده است که رهبریت نهضت اکثراً در خارج بودند. از سال 2006 میلادی تا هجرت که حدود 10 سال گذشت، کمتر حالتی بود که من بیش از یک هفته خارج از کشور باشم. ما هر هفته اجلاسهایی پارلمانی داشتیم که حضور همه نمایندگان مجلس حتمی بود و بنده حتماً در این جلسات شرکت میکردم.
علاوه بر این شاید کمتر رهبر سیاسی تاجیک باشد که اکثر نقاط تاجیکستان را شخصاً رفته باشد و از نزدیک با مردم ارتباط برقرار کرده باشد. البته از طرفی این حرف درست است، شاید یکی از رهبران احزاب بودم که سفرهای خارجی زیادی داشتم. آن هم بخاطر شرکت در کنفرانسها، نشستها و همایشهای زیاد بینالمللی بود.
در انتها اما جمع همه اینها به نفع نهضت تمام شد که برنامه اعتدالمحور حزب در خارج از کشور معرفی شود. الان که این حوادث رخ داد، ما تازه درک میکنیم که سفرهای پیشین و ملاقات با دیپلماتهای اروپایی و آمریکایی، روسی، عربی و حتی در جنوب شرق آسیا، چه تاثیری داشته برای امروز نهضت داشته که هیچ کشوری و هیچ سازمان بینالمللی با وجود این همه تلاشهایی که دولت تاجیکستان انجام میدهد، حاضر نشد که نهضت را حتی یک گروه تندرو و افراطگرا، چه رسد به تروریست معرفی کند.
امروز حتی کشورهای همسایه و سازمانهایی چون شانگهای و دفاع دستهجمعی هم حاضر نشدند ادعای دولت تاجیکستان را بپذیرند، و یک دلیل آن این بود که در نتیجه این سفرها با آنها گفتوگو داشتیم.
همانطور که مطلعید، روابط اخیر جمهوری اسلامی ایران و تاجیکستان با مشکلاتی مواجه بوده است. یکی از این مسائل که همواره از سوی دولت تاجیکستان مطرح شده، روابط ایران با نهضت بوده است. آیا نهضت واقعاً میتواند عامل این مسائل باشد؟
اعتقاد شخصی من و البته دیدگاه نهضت این است که جمهوری اسلامی ایران و جمهوری تاجیکستان دو شریک طبیعی هستند که نباید در شراکت استراتژیک دو کشور شک کرد. حالا دولتها تغییر میکنند و نفرها میروند و میآیند. از طرف دیگر هم ایران یک «جمهوری اسلامی», یک کشور همزبان و همفرهنگ ما است. نهضت با همه کشورها، حتی با کشورهای غربی هم رابطهای خوب دارد و حالا چه بدی دارد که با ایران داشته باشد؟ اگر این رابطه نمیبود جای سوال داشت.
چرای یک جریان اسلامی برای آن که رابطه تنگاتنگ و نزدیک با یک کشور اسلامی داشته باشند، باید اجازه طرف سوم را بگیرند و کسی بر این مساله ایرادی بگیرد؟ در صورتی که این سوال هنگام رابطهای جریانهای دیگر با کشورها و سازمانها مطرح نیست. یادم است سفری به واشنگتن و ملاقاتی با معاون وزیر خارجه آمریکا، آقای رابرت بلیک داشتم.
ضمن صحبت ایشان به نامه مقامات کشور ما اشاره کردند و گفتند که طرف تاجیکستان از این سفر و ملاقات ما خیلی ناراحت است. در آن نامه اشاره کردهاند که نهضت با جمهوری اسلامی ایران رابطه تنگاتنگ دارد، با حزب و حرکتهای دیگر اسلامی همچون اخوان المسلمین نیز رابطه دارد. طرف آمریکایی هم خیلی دوستانه و با اصول دیپلماتیک با ما این مساله را مطرح کردند که اگر شما کمی این رابطههای خود را کمتر کنید، به نفع شما خواهد بود.
من در آنجا به دوستان آمریکایی گفتم، آیا منطقی است که یک حزب اسلامی با یک جمهوری اسلامی رابطه خوب نداشته باشد؟ برعکس اگر رابطه خوب و تنگاتنگ نبود باید تعجب کرد و غیرطبیعی است. به هر حال ما این را حق طبیعی خود میدانیم که با این کشورها و سازمانها رابطه طبیعی داشته باشیم. ما در بالاترین سطوح غربی هم از این رابطهمان دفاع کردیم و این را حق خود میدانستیم و هنوز هم بر این اعتقاد هستیم.
حتی من یک گلایه دوستانهای از جمهوری اسلامی ایران دارم که چرا بعضیها تلاش میکنند که بگویند جمهوری اسلامی بیشتر با دولتها و دیگر احزاب است تا این که با احزاب اسلامی باشند. این افراد شاید یادشان رفته که هم جمهوری اسلامی هستند و هم قانون اساسی این امر را تقاضا میکند که جمهوری اسلامی با گروههای اسلامی در ارتباط باشد و هم اینکه ایران کفیل صلح بوده و در روند مذاکرات پشتیبانی از حزب نهضت اسلامی تاجیکستان و دیگر نیروهای اپوزوسیون میکرد.
البته نگاه غالب و کلان در جمهوری اسلامی این نیست و میدانیم دولت تاجیکستان این موضوع را نمیپذیرد.
بله، حداقل طی 10 سال اخیر دولت تاجیکستان تنها از ایران باجخواهی میکرد و شرط و عامل دوستی و همکاری را این میدانست که ایران باید همیشه پول خرج کند و پروژههای اقتصادی در تاجیکستان انجام دهد. تنها در این صورت نسبت به ایران بدگویی نخواهد کرد و جایی هم اگر نیاز بود پشتیبانیهای دیپلماتیکی میکرد، که البته خودتان از جایگاه دیپلماتیک رئیسجمهور تاجیکستان در جهان آگاه هستید.
البته صرف ارتباط نبوده و رحمان مسائل متعددی را از جمله شیعه شدن نهضت و حمایت از تروریسم را هم مطرح کرده است.
خود آقای رحمان و برخی از دولتمردان امروزه زمانی بود که ما را به وهابیت متهم میکردند و میگفتند نهضت از عربستان پول میگیرد. بعداً هم زمانی میگفتند که نهضت از ترکیه و غرب پول میگیرد. الان دیدند که باد از سمتی میوزد که علیه جمهوری اسلامی ایران است، به خصوص بعد از سیاستهای آقای ترامپ و این تحریمهایی که شروع کرد و یا این که آقای رحمان پول بیشتری از کشورهای حاشیه خلیج فارس بگیرد، انتقادها و تهمتها به سمت جمهوری اسلامی ایران تغییر کرد.
در این میان هم برای این که از این ظرفیت هم استفاده کند و هم تکفیریها و وهابیها را نیز با خود داشته باشد، به نهضت تهمت شیعه و شیعهگری را زد. حال آن که همه میدانند و خود آقای رحمان بهتر میداند که نهضت اسلامی یک حرکت مردمی، سنی و حنفی بوده و ان شاءالله باقی خواهد ماند. یادشان نرود که نامه بنده در نزد ریاست جمهوری هست که اولین بار خود من به دولت پیشنهاد برگزاری یک جشنواره بزرگ امام ابوحنیفه (رحمه الله علیه) را پیشنهاد کرده بودم. اما بعدها دولت آن را مصادره کرد و نهضت را به آن جشنوارهها راه نداد و امروز خودش شده است پشتیبان مذهب حنفی و نهضت را متهم میکند به شیعهگرایی که مردم هم میدانند هدف از آن چیست.
در دوره هجرت چرا نهضت کشورهای اروپایی را انتخاب کردند و به ایران نیامدند؟ به هر ترتیب بدیهی است که در ایران شرایط بهتری در مقایسه با اروپا برای نهضت فراهم بود.
وقتی که این مصیبت بر نهضت وارد شد، اعضای نهضت و طرفداران آن خیلی برایشان مساله نبود که کدام کشور آنها را میپذیرد. اگر جمهوری اسلامی ایران این آمادگی را میداشت و شرایط آن زمان اجازه میداد، من شک ندارم اکثریت این افراد به دلیل اشتراکات دینی، فرهنگی و زبانی ایران را انتخاب میکردند. طبیعی است که گزینه اول ما ایران بود. اما در اینجا هم نهضت اسلامی تاجیکستان به خاطر این که تنشهای بین ایران و تاجیکستان به وجود نیاید و بیشتر نشود، باز هم ما نظرمان این بود که برویم به کشورهایی که این مشکلات کمتر شود.
اگر حضور ما در ایران بیشتر میشد، شاید رحمان دلیل بیشتری میداشت برای تاختن بر ایران و ما هم منفعتدار این تنشها و برخوردهای منفی نیستیم. یکی از دلایل عمدهای که ما و دیگر رهبران نهضت اروپا را انتخاب کردیم همین بود. گزینه دوم ما هم ترکیه بود، بهخاطر آن که هم اشتراکات دینی و فرهنگی زیادی داشتیم، و هم اینکه بدون ویزا میشود به این کشور سفر کرد.
اما هم شرایط امنیتی در آن زمان در ترکیه بد بود و هم این که به دلیل فشارهای دولت تاجیکستان دولت ترکیه از ما خواست که کشور دیگری را انتخاب کنیم. وقتی که حزب و حرکتی تحت فشار قرار میگیرد، برایش مهم آن است که جایی باشد که در آنجا امنیتش تامین است و آزادی فعالیت داشته باشد. این کشور میتواند اروپایی یا غیراروپایی باشد. اما طبیعی است که برای یک جریان اسلامی آن هم از تاجیکان، نزدیکترین کشور، کشورهای مسلمان هستند که اشتراکات فرهنگی و زبانی داشته باشند.
فکر میکنم حضور شما در کنفرانس بینالمللی وحدت اسلامی هم در همان زمان بود که خیلی حاشیهساز شد و دولت تاجیکستان اعتراضات شدیدی کرد.
بله، دولت تاجیکستان از شرکت من در این کنفرانس و یک ملاقات کوتاهی با رهبری جمهوری اسلامی ایران داشتم، چقدر مشکلات تراشید. در صورتی که من حتی قبل از سفر به ایران و بعد از آن در دهها کنفرانس دیگر بینالمللی شرکت کردم و رحمان نهتنها این حساسیت را نشان نداد، بلکه حتی جسارت دعوت یک سفیر و فرستادن یک بیانیه اعتراضی را نداشت به این کشورها.
چندی پیش آقای محمودجان فیضالرحماناف، سخنگوی نهضت در مصاحبهای با تسنیم گفته بودند که نهضت درحال تدارک برای شکلدهی به اتحادی اپوزوسیون مشابه دهه 1990 در خارج از کشور است. درباره این برنامه بگویید.
شرایط امروز کاملاً با 25 سال پیش متفاوت است. آن زمان تنها دو نقطه داغ در جهان اسلام بود. یکی تاجیکستان و دیگری حوزه بالکان که تمام جهان اسلام تلاش میکردند که این دو نقطه را کمک کنند. حتی در مساله پشتیبانی از نهضت و مردم مسلمان تاجیک، بین کشورهای اسلامی یک رقابتی احساس میشد. الان اما وضعیت کاملاً فرق میکند و دهها نقطه اینچنینی وجود دارد و کشورها نیز کمی فاصله گرفتهاند از این رویکرد که از نهضتها و حرکتهای اسلامی حمایت شود.
نکته دیگر این است که ما در مسافت دوری از تاجیکستان قرار داریم؛ اما آن زمان در همسایگی تاجیکستان بودیم. این بود که در مدتی کوتاه نیروهای اپوزوسیون 40 درصد از خاک تاجیکستان را به تصرف خود در آوردند که کمک بزرگی به روند مذاکرات داشت. اما الان تنها کاری که اپوزوسیون تاجیک میکند استفاده از روشهای نرم دیپلماتیک، رسانهای و حقوق بشری است. نهضت اسلامی تاجیکستان و دیگر نیروهای همسو و شریک از آن استفاده کرده و برنامههایی داریم.
پس نهضت به دنبال یک ائتلاف سیاسی است؟
ما معتقدیم که هیچ نیروی اپوزوسیونی در تاجیکستان نمیتواند مشکل را به تنهایی حل کند. بلکه این مساله باید نه تنها با نیروهایی که در داخل و خارج از تاجیکستان خود را مخالف اعلام میکنند، بلکه با حضور نیروها و چهرههایی موثری که در داخل کشور حضور دارند، باید حل شود. ما هم آماده مذاکره با آنها هستیم و این در را نبستهایم و مطمئن هستیم که شریکانی از داخل هم پیدا خواهد شد که نشانههایش البته احساس میشود.
اما به هیچ وجه، ما این روند را به صورت تصنعی نمیخواهیم و یا این که آن را سرعت ببخشیم و بگوییم ما آمادگی آن را داریم. آمادگی روانی هست بین تمام نیروهای اپوزوسیون، مشورتها ادامه دارند، اما نگاه ما این است که ما به این نتیجه در یک روند طبیعی برسیم که تمام اقشار و نیروها در آن ائتلاف یا ساختار مشترک برای خود جایگاه پیدا کنند و احساس کنند که این ائتلاف مال آنها هم هست و تنها توسط آن میتوانند به اهداف خود برسند. الان البته کمی سخت است سخن گفتن درباره آن، اما مشورتها و امور آمادگی ادامه دارد و هر وقت زمانش فرا برسد با جامعه بینالمللی در این باره صحبت خواهیم کرد.
از فرایند بازیابی نهضت و حوزههای فعالیت پیشروی آن بگویید. نهضت حال که تا حدودی خود را بازیابی کرده برنامهاش چیست؟
ما تازه از مرحلهای که مانند یک شوک خیلی برایمان سنگین بود خارج شدهایم. وقتی این وضعیت به وجود آمد و تمام جامعه بینالمللی هم حاضر نبود کمک کند در یک حالت دشوار قرار داشتیم. اما با کمک خداوند و با دستگیری مردم، به خصوص برادران و خواهرانی که این شب و روزها با ما هستند، ما توانستیم در یک مدت کوتاه تقریباً دو ساله خود را بازسازی کنیم و الان نهضت تقریباً مرحله بازسازی را تمام کرده است. ما فعالیت خود را در سه زمینه راهندازی کردهایم که حوزههای رسانه، حقوق بشر و دیپلماتیک را شامل میشود.
به نظر میرسد نتایجی هم داشته این فعالیتها. از اقدامات نهضت درباره پرونده آقای محمدعلی حیت و پرونده خودتان و دیگر اعضای نهضت در اینترپل بگویید. این موفقیتها چطور به دست آمدند؟
بله، نهضت اخیراً موفقیتهای بزرگی داشته است. یکی از آنها رفتن پرونده معاون رهبر نهضت اسلامی تاجیکستان، آقای محمدعلی حیت، به سازمان ملل بود که اخیراً گروه کاری سازمان ملل نتیجه خود را اعلام کرد که بلافاصله ایشان باید آزاد شده و از سوی دولت تاجیکستان برایش غرامت پرداخت شود.
این یک پیروزی دیپلماتیک بسیار بزرگی برای نهضت و همراهانش بود. وقتی پرونده محمدعلی حیت به این سمت رفت، معنای آن این است که تمام برادران ما که با پروندهای مشترک با محمدعلی حیت به زندان رفتند، این حکم را از سازمان ملل دارند. اما اگر آئیننامه سازمان ملل اجازه بررسی پروندههای دستهجمعی را میداد، شکی نبود که تمام خواهران و برادران نهضتی پروندهشان شامل این نتیجه میشد. اما چون ما مجبور هستیم پرونده هر کس را به تنهایی و انفرادی ببریم، کمی زمان خواهد برد. این یک پیروزی نشان میدهد که نهضت با وجود این همه دشواری که هست در بعد بینالمللی کارهایش خوب پیش میرود و نتیجهمیدهد.
پرونده خود بنده در اینترپل نیز در همین راستا قابل ذکر است. اخیراً، هم اینترپل و هم سازمانهای بینالمللی دیگر این مساله را حل کردند و نه تنها اسم بنده، بلکه اسم بسیاری از دیگر اعضای نهضت از لیست اینترپل برداشته شد. این معنی آن را دارد که نهضت را با آن روایت رحمان همچون یک نیروی تروریستی شناخته نشده و نمیشود.
اینها ما را امیدوار میکند تا در مرحله بعدی با برنامههای بیشتر و جدیتر مبارزه کنیم. اخیراً خودمان هم در نهضت به این نتیجه رسیدهایم که باید صحبتهای روزانه خود را توسط شبکههای اجتماعی و توسط رسانهها با ملت تاجیک بیشتر کنیم و خود بنده هم چندین بار این صحبتها را با ملت تاجیک انجام دادهام که الحمدالله بازتابهای خیلی خوبی داشت و این مسیر را ادامه خواهیم داد.
منبع: تسنیم