به گزارش خبرنگار دفاع پرس از بجنورد، همزمان با ۳۱ خردادماه مصادف با سالروز شهادت دکتر «مصطفی چمران» و «ایرج رستمی» ادارهکل حفظ آثار و نشر ارزشهای دفاع مقدس استان خراسان شمالی بیانیهای به این شرح صادر کرد:
۳۱ خردادماه سالروز شهادت شخصیتی ممتاز و الهامبخش در عرصه ایمان، معنویت و عمل انقلابی در بین مدافعان انقلاب، نظام و کشور اسلامی است که رویکردها و اندیشههای دفاعی وی در کوران حوادث و رخدادهای پس از پیروزی انقلاب اسلامی بهویژه در مصاف با ضدانقلاب در کردستان و یک سال آغازین جنگ تحمیلی تا هنگامه شهادت، نقش تعیینکنندهای در پیروزیهای رزمندگان اسلام داشت.
شهید دکتر «مصطفی چمران» به مدد بصیرت، ولایتپذیری و لبیکگویی به حضرت امام خمینی (رحمةاللهعلیه)، پشتوانه علمآموزی در مراکز برجسته علمی دنیا، آشنایی با فنون نظامی و آموختن شیوههای جنگهای چریکی طی مدت فعالیت در مصر و لبنان و بهکارگیری هوشمندانه و کارآمد این تجارب در عرصه رویارویی با دشمنان انقلاب اسلامی و ملت ایران، در کانون احترام و تکریم آحاد مردم و نیروهای مسلح و رزمندگان اسلام قرار داشته و دارد.
در سحرگاه سیویکم خردادماه سال ۶۰، زمانیکه معاون ایشان «ایرج رستمی» به شهادت رسید و شهید دکتر «مصطفی چمران» به شدت از این حادثه ناراحت شد. غمی مرموز همه رزمندگان ستاد، بهخصوص رزمندگان و دوستان رستمی را فرا گرفته بود. دستهای از دوستان صمیمی او میگریستند و گروهی دیگر مبهوت فقط به هم مینگریستند. از در و دیوار، از جبهه و شهر، بوی شهادت میوزید.
رهبر معظم انقلاب در خاطرهای از شهید رستمی میفرمایند: «یک سرگرد ارتشی که بعد ما فهمیدیم ایشان اهل «آشخانه» است «سرگرد رستمی» بود، که به میل خود بهصورت بسیجی آمده بود در مجموعه گروه شهید چمران، آنجا فعالیت میکرد. بنده مکررا او را میدیدم؛ میآمد، میرفت. یک شبی با مرحوم چمران نشسته بودیم راجع به مسائل جبهه و کارهایی که فردا داشتیم، صحبت میکردیم؛ در باز شد، همین شهید رستمی وارد شد. چند روزی بود من او را ندیده بودم. دیدم سرتاپایش گل آلود است؛ این پوتینها گل آلود، بدنش خاک آلود، صورتش خسته، ریشش بلند؛ اما چهره را که نگاه کردم، دیدم مثل ماه میدرخشد؛ نورانی بود. روزهای قبل، من این حالت را در او ندیده بودم. رفته بود در یک منطقه عملیاتی، آنجا فعالیت زیادی کرده بود؛ حالا آمده بود، میخواست گزارش بدهد. او بعد از چندی هم به شهادت رسید. ارتشی بود، اما آمده بود بسیجی وارد میدان شده بود؛ فعالیت میکرد، مجاهدت میکرد، حضور فداکارانه داشت در همان مجموعه بسیجیِ شهید چمران، بعد هم به شهادت رسید. این نورانیت را خیلیها دیدند؛ ما هم دیدیم».
چمران، یکی دیگر از فرماندهانش را احضار کرد و خود او را به جبهه برد تا در دهلاویه به جای رستمی معرفی کند. او همه رزمندگان را در کانالی پشت دهلاویه جمع کرد، شهادت فرماندهشان، ایرج رستمی را به آنها تبریک و تسلیت گفت. همچنین گفت: «خدا رستمی را دوست داشت و برد و اگر ما را هم دوست داشته باشد، میبرد»
سخنش تمام شد، با همه رزمندگان خداحافظی و دیدهبوسی کرد. به همه سنگرها سرکشی کرد و در خط مقدم، در نزدیکترین نقطه به دشمن، پشت خاکریزی ایستاد و به رزمندگان تأکید کرد که از این نقطه که او هست، دیگر کسی جلوتر نرود، چون دشمن به خوبی با چشم غیرمسلح دیده میشد و مطمئناً دشمن هم آنها را دیده بود. آتش خمپاره که از اولین ساعات بامداد شروع شده بود و علاوه بر رستمی قربانیهای دیگری نیز گرفته بود، باریدن گرفت و دکتر چمران دستور داد رزمندگان به سرعت از کنارش متفرق شوند و از هم فاصله بگیرند. یارانش از او فاصله گرفتند. خمپارهای در اطراف او به زمین خورد و یکی از نمونههای کامل انسانی از دیار ما رخت بربست و به ملکوت اعلی پیوست.
ترکش خمپاره دشمن به پشتسر دکتر چمران اصابت کرد و ترکشهای دیگر صورت و سینه دو یارش را که در کنارش ایستاده بودند، شکافت و فریاد و شیون رزمندگان و دوستان و برادران باوفایش به آسمان برخاست و ایشان در ۶۰/۰۳/۳۱ تنها با فاصله کمی از شهید ایرج رستمی به شهادت رسیدند.
روحشان شاد، یادشان گرامی و راهشان پر رهرو باد.
روابط عمومی و تبلیغات ادارهکل حفظ آثار و نشر ارزشهای دفاع مقدس استان خراسان شمالی
انتهای پیام/