به گزارش خبرنگار فرهنگ و هنر دفاع پرس، «سبز، سپید، سرخ» هفتمین نمایشنامه از مجموعه نمایشنامههایی است که هنر دفاع به منظور ارتقای تئاتر دفاع مقدس منتشر کرده است.
این اثر که به قلم «سید علی موسویان» به نگارش درآمده است به مساله داعش و جبهه مقاومت میپردازد.
در این نمایشنامه آمده است که: خبرنگاری به نام رسول قصد دارد برای پوشش خبری از درگیریهایی که در سوریه در جریان است به آنجا برود، اما همسرش ترنج راضی به این کار نیست؛ چرا که برادر ترنج در دوران دفاع مقدس به شهادت رسیده و هنوز پیکر او تفحص نشده است.
«سبز، سپید، سرخ» داستان شاعرانهای داشته و نگاه تازهای را در حوزه دفاع مقدس و جبهه مقاومت مطرح میکند.
بخشی از متن کتاب:
«رعنا: من خواب دیدم ... بین اذان صبح و فلق بود که فلق خوندم و عاشق شدم ... میون خواب و بیدار ... دست و رو شسته و دست از دنیا شسته. وضو گرفته پای سجاده خوابم برد ... خواب بودم یا بیدار نمیدونم ... رویای صادق بود که صادق شدم به صدق و عالم به خفیات ... سلام دادم و مسلم شدم، تسلیم ... گفتن حالا ببین، دیدم یه خانمی بود ... معجر خاک آلوده به سر ... یادم افتاد به اسیری خواهر ...
ترنج: بین اذان صبح و طلوع آفتاب بود که از خواب پریدم ... من دیدم ... برادرم مصطفی با همون لباس و همون لبخند ... لباس خاکی به تن دور از وطن ... یادم افتاد به غربت برادر ... نزدیک شد ... ضربان قلبم به شماره افتاد، بین هر نفسم انگار یه قرن میگذشت، من پریشون و اون شانه به دست ...
رعنا: نزدیک شد، ضربان قلبم به شماره افتاد ... دستم رو گرفت و دنیام عوض شد، گفت: عزیزترین چزیت چیه؟ گفتم: جونم ... گفت: اگه بخوای بدی؟! موندم ... زبونم قفل شد ... دوباره پرسید ... گفتم: دست من نیست، امانت داده و بخواد میگیره ... اشاره کرد به خلعت ... به خلعت و تربت، گفت: این عزیز که دست توئه ... اگه بخوان میدی؟! گفتم: لباس آخرتمه ... دوباره پرسید ...
«سبز، سفید، سرخ» در 88 صفحه به قلم «سید علی موسویان» به نگارش درآمده و توسط انتشارات «هنر دفاع» وابسته به سازمان هنری و امور سینمایی، در 2 هزار نسخه منتشر شده است.
انتهای پیام/ 161