به گزارش گروه سایر رسانه های دفاع پرس، با تهاجم گسترده هوایی اسرائیل به لبنان در دوازدهم جولای 2006 (21 تیرماه 85) به بهانه اقدام نظامی حزبالله علیه ارتش رژیم صهیونیستی و اسارت دو سرباز اسرائیلی، بحرانی جدید در خاورمیانه آغاز شد که از آن با عنوان «جنگ ششم» نیز یاد میشود.
رژیم صهیونیستی در تهاجم 33 روزه خود به لبنان اهداف خاصی از جمله؛
نابودی حزبالله،
ترور رهبران این حزب،
تشکیل کمربند امنیتی در مرزهای شمالی،
رو در رو قرار دادن جامعه و احزاب لبنانی با حزبالله،
شعلهور کردن آتش درگیریهای داخلی در لبنان و ...
را دنبال میکرد. وقوع هر حادثهای به ویژه اگر با اهمیت باشد، دارای پیامدهای متفاوتی خواهد بود. با توجه به این موضوع، جنگ 33 روزه اسرائیل علیه حزبالله دارای پیامدهای گستردهای در عرصههای سیاسی، نظامی، اقتصادی، اجتماعی و .... برای دو طرف درگیر بوده و هست که این پیامدها در سطوح مختلف داخلی، منطقهای و بینالمللی قابل بررسی میباشد.
در این مجال به بررسی پیشینه جنگهای اسرائیل علیه کشورهای همسایه و زمینههای بروز جنگ 33 روزه و در ادامه به بررسی پیامدهای سیاسی، نظامی، اقتصادی و اجتماعی این جنگ بر رژیم صهیونیستی و لبنان و به ویژه حزب الله می پردازیم که با توجه به حساسیت بحران و این موضوع که جنگ مذکور نقطه عطف بسیاری از تحولات در منطقه، به ویژه خاورمیانه خواهد بود، بررسی جنبههای مختلف و آثار گوناگون این جنگ از اهمیت ویژهای برخوردار میباشد.
برای تبیین و تحلیل ابعاد و وجوه جنگ 33 روزه اسرائیل علیه حزب الله لبنان، طبیعتا نیاز است تا جنگهای گذشته اعراب و اسرائیل و نحوه تهاجم اسرائیل به لبنان در دهههای گذشته مورد توجه قرار گیرد. همچنین اشاره به اهداف طرفین که در ابتدای نبرد به آن اشاره کرده بودند، ما را در اخذ نتیجه نسبت به توفیق یا شکست هر کدام از طرفین یاری خواهد کرد.
*تاریخچه تطبیقی جنگهای گذشته اعراب و اسرائیل
اعراب، از زمان شکلگیری رژیم صهیونیستی تاکنون پنج جنگ عمده با این رژیم داشتهاند و تهاجم اخیر به لبنان، ششمین جنگ اعراب و اسرائیل محسوب میشود، البته در این جنگ، تنها حزبالله در برابر اسرائیل قرار داشت و عمده کشورهای عربی به جز سوریه، اقدام حزبالله در دفاع از لبنان را نکوهش و از آن به «ماجراجویی» حزب الله علیه منافع اعراب در منطقه یاد کردند.
اعراب پیش از درگیری سال 2006، پنج جنگ عمده با اسرائیل در سالهای 1948، 1956، 1967، 1973 و 1982 داشتند که برای تبیین اهمیت پیروزی حزبالله در تهاجم اخیر رژیم صهیونیستی هر یک از آن ها به اختصار توضیح داده میشود.
*جنگ 1948
سال 1948، سال شکلگیری نطفه غیرمشروع رژیم صهیونیستی در منطقه خاورمیانه بود. در این سال، سازمان ملل متحد، اسرائیل را به رسمیت شناخت و این رژیم موجودیت خود را به عنوان یک کشور جدید به جهان اعلام کرد؛ ولی کشورهای عربی رای سازمان ملل را نپذیرفته و در صدد جنگ با اسرائیل برآمدند که در نهایت به اولین شکست سنگین برای دولتهای عربی در مقابل اسرائیل منجر شد. این جنگ به دلیل عدم انسجام نیروهای عرب و برخورداری رژیم صهیونیستی از حمایت کشورهای غربی، به ویژه امریکا به شکست اعراب انجامید و رژیم صهیونیستی موفق شد ضمن تصرف حدود 80 درصد از مناطق عربنشین فلسطین، با اتخاذ سیاست اخراج اعراب، برای نخستین بار در مناطق تحت سلطه خویش اکثریتی یهودی را به وجود آورد.
هفتصد هزار نفر از اعراب فلسطینی در جریان جنگ 1948 به کرانه باختری رود اردن و نوار غزه که در تصرف اردن و مصر قرار داشت، اخراج و آواره شدند.
* جنگ 1956
اعلام ملی شدن کانال سوئز توسط مصر، باعث بروز جنگ دوم مصر با انگلیس، فرانسه و اسرائیل در سال 1956 شد. اما این جنگ توسط امریکا و شوروی محکوم شد و در نتیجه انگلیس و فرانسه از منطقه کانال سوئز خارج و اسرائیل نیز مجبور به تخلیه صحرای سینما و نوار غزه گردید.
جنگ 1956 به خوبی این حقیقت تلخ را اشکار کرد که بدون حمایت آمریکا، رژیم صهیونیستی از توانایی کافی برای حمله به اعراب و کشتار آنان برخوردار نیست.
* جنگ 1967
در سال 1967 بار دیگر توسعهطلبی رژیم صهیونیستی، منطقه را در آستانه جنگ دیگری قرار داد. اسرائیل در ماه مه سال 1967 نیروهای خود را به مرز سوریه فرستاد که این کار با اقدام مشابه مصر همراه شد و سرانجام در چهارم ژوئن، کابینه رژیم صهیونیستی دستور حمله به مصر را تصویب کرد و در سحرگاه پنجم ژوئن، جنگ آغاز شد. به دنبال این حمله، سوریه و اردن نیز وارد جنگ شدند و پنج روز بعد، جنگ ژوئن 1967 که به جنگ شش روزه معروف گردید، با پیروزی اسرائیل و تصرف کرانه باختری رود اردن و بلندیهای جولان پایان یافت.
عدم پایداری اعراب، نداشتن امکانات لجستیکی و غلبه روحیه سیاستبازی بر شهادتطلبی، سبب شد تا جنگ شش روزه به یکی از بدترین شکستهای اعراب در برابر اسرائیل تبدیل شود.
تسلط اسرائیل بر سرزمینهای کشورهای عربی از این پس، این امکان را به این رژیم داد تا با طرح درخواست معاوضه زمین در برابر صلح، امکان مذاکره درباره ماهیت تجاوز پیشه و تحمیلی خود در منطقه را فراهم نماید.
*جنگ 1973
علیرغم گرایش انورسادات، رئیس جمهور وقت مصر، به غرب و روحیه سازشکارانه وی، آمریکا و دیگر قدرتهای غربی، به هیچ وجه تمایلی به فشار به اسرائیل در جهت کاهش خوی تجاوزگری و تخلیه سرزمینهای عربی را نداشتند. این وضع باعث شد تا انورسادات با ناامیدی از مساعدت غرب و با اتکا بر رقابت دو ابرقدرت آن زمان یعنی شوروی و آمریکا، این بار جنگی را آغاز نماید که همچون جنگهای گذشته نه بر پایه اصول مقدس جهاد، که بر پایه سیاست بازی پشت پرده و عدم تحمل نتایج جنگ در درازمدت استوار بود. در واقع علیرغم توان کشورهای عرب در ایجاد جنگ فرسایشی در منطقه که میتوانست رژیم صهیونیستی را به دلیل کمی جمعیت و عدم دسترسی به راههای مطمئن دستیابی به کمک خارجی از سوی غرب به زانو درآورد، کشورهای عربی سعی در کسب امتیاز در کوتاهترین زمان ممکن داشتند.
انور سادات در شسم اکتبر 1973 به همراه سوریه، حمله غافلگیرانهای را علیه اسرائیل آغاز کرد که اگرچه در ابتدا موفقیتآمیز بود، اما با شکست اعراب خاتمه یافت.
جنگ 1973 را میتوان آخرین جنگ بزرگ اعراب _ اسرائیل نامید، چرا که پس از آن اگرچه در دهه هشتاد، اسرائیل، لبنان را اشغال کرد، اما این تجاوز به جنگی فراگیر در منطقه منجر نشد.
این جنگ بار دیگر ضعف و ناتوانی اعراب را در برابر اسرائیل نمایان ساخت.
*تهاجمهای رژیم صهیونیستی به لبنان
تهاجم سال 1982 اولین تهاجم رسمی اسرائیل به لبنان نبود؛ بلکه قبل از این تاریخ نیز این رژیم، تهاجم های گستردهای را علیه لبنان انجام داده است. تهاجم رژیم صهیونیستی به لبنان دارای قدمت تاریخی زیادی است. بین سالهای 1968 تا 2006 ارتش صهیونیستی نزدیک به 500 عملیات نظامی علیه لبنان انجام داده است که عمده این تهاجمها عبارتند از:
1. تهاجم 1968 به فرودگاه بینالمللی بیروت و هدف قرار دادن دست کم 13 فروند هواپیمای تجاری لبنان؛
2. تهاجم 1970 به بهانه برخورد با رزمندگان فلسطینی که از اردن بیرون رانده شده و وارد لبنان شده بودند؛
3. تهاجم 1972 و اشغال بخشی از مناطق جنوبی لبنان؛
4. تهاجم 1978 (عملیات لیتانی) و به شهادت رساندن 1700 نفر لبنانی و 300 نفر فلسطینی و اشغال بخشهایی از جنوب؛
5. تهاجم 1981 به بهانه انهدام دفتر مرکزی ساف در لبنان که نزدیک به یکصد نفر شهید و ششصد نفر زخمی شدند؛
6. تهاجم 1982 (عملیات امنیت الجلیل) و اشغال پایتخت لبنان و روی کار آوردن دولت طرفدار خود در بیروت به رهبری «امین جمیل»؛
7. تهاجم 1993 (عملیات تسویه حساب) و به شهادت رساندن سیصد نفر و مجروح کردن هزاران نفر و آوارگی بیش از چهارصد هزار نفر از مردم جنوب لبنان؛
8. تهاجم 1996 (عملیات خوشههای خشم) و حملات شدید زمینی، دریایی و هوایی به جنوب لبنان و اشغال 51 کیلومتر از عمق خاک این کشور؛
9. تهاجم 2006 (عملیات باز) به بهانه آزاد کردن دو اسیر اسرائیلی که توسط حزب الله به اسارت گرفته شده بودند.
*نحوه شروع جنگ 33 روزه حزب الله لبنان
مقاومت اسلامی لبنان در روز 12 جولای 2006 (چهارشنبه 21 تیرماه 1385) در ساعت 5/9 به وقت محلی طی یک عملیات شجاعانه، ضمن کشتن هفت سرباز اسرائیلی و زخمی کردن 12 سرباز دیگر، دو نظامی این رژیم را به اسارت درآورد.
منابع نظامی اسرائیل اعلام کردند که این عملیات طی دو مرحله انجام شده است. در مرحله اول یکی از پایگاههای اسرائیل به وسیله موشکهای کاتیوشا هدف قرار گرفته و در مرحله دوم، در نزدیکی مرز با لبنان، دو سرباز اسرائیلی به اسارت گرفته شدند.
حزب الله لبنان بعد از انجام این عملیات اهداف خود را با صدور بیانیهای به شرح زیر اعلام کرد:
«حزبالله در پی وعدهای که برای آزادسازی اسرا و بازداشتشدگان مقاومت اسلامی داده بود، در ساعت 5/9 به وقت محلی، دو سرباز اسرائیلی را در مرزهای لبنان با فلسطین اشغالی اسیر کرد و تا زمانی که اسرائیل، اسرای لبنانی در بند خود را آزاد نکند، این دو سرباز آزاد نخواهند شد».
سیدحسن نصرالله، دبیرکل حزب الله لبنان، نیز در یک سخنرانی اعلام کرد:
«اگر همه جهان بخواهند که دوسرباز اسرائیلی را آزاد کنند، نخواهند توانست و این امر تنها از طریق مذاکرات غیرمستقیم امکان وجود خواهد داشت».
در پی این عملیات، هواپیماهای جنگنده ارتش رژیم صهیونیستی در یک اقدام تلافیجویانه غیرمنتظره و با سرعت مناطق مختلف لبنان را مورد هدف قرار دادند. این رژیم ضمن گسترش حملات خود به دیگر مناطق لبنان و تخریب پلها، فرودگاه، جادهها و تاسیسات زیربنایی شهرها، در حجم وسیعی به کشتار غیرنظامیان اقدام کرد. این رژیم هرگونه مذاکره برای آزادی دو اسیر اسرائیلی را مردود دانسته و اعلام کرد تا تحقق چهار شرط خود به بمباران مناطق مختلف لبنان ادامه خواهد داد. این شرایط عبارت بودند از:
1. ایجاد کمربند امنیتی در منطقه حائل میان لبنان و شمال فلسطین؛
2. جمعآوری پایگاههای نظامی حزب الله از این منطقه؛
3. استقرار ارتش لبنان در جنوب این کشور و سیطره کامل بر تمام منطقه؛
4. خلع سلاح حزبالله بر اساس قطعنامه 1559 شورای امنیت سازمان ملل متحد.
کابینه رژیم صهیونیستی نیز در نشستهای بعدی خود، نسبت به تهاجم گسترده به لبنان تا زمان تحقق کامل شرایط و اهداف مورد انتظار، به ارتش چراغ سبز نشان داد.
*اهداف جنگ
الف) اسرائیل
رژیم صهیونیستی در تهاجم 33 روزه به لبنان اهداف خاصی را دنبال میکرد. برخی از این اهداف اعلام شده عبارتند از:
_ نابودی سازمان و تشکیلات جنیش مقاومت اسلامی لبنان؛
_ ترور رهبران حزبالله به ویژه سید حسن نصرالله، دبیرکل حزبالله لبنان؛
_ تشکیل کمربند حائل امنیتی در مرزهای شمالی فلسطین اشغالی؛
_ عقب راندن نیروهای مقاومت از مرزهای شمالی فلسطین و خلع سلاح آن ها؛
_ رو در رو قرار دادن جامعه لبنانی با حزبالله از طریق تخریب گسترده تاسیسات زیربنایی لبنان؛
_ ایجاد مقدمات لازم برای وقوع درگیریهای داخلی بین طوایف مختلف لبنانی؛
_ انحراف افکار عمومی جهان از جنایت اسرائیل در کرانه باختری و نوار غزه علیه فلسطینیان؛
_ ارزیابی توان نظامی و موشکی حزب الله لبنان؛
_ اجرای استراتژی فرار به جلو و سرپوش گذاشتن بر ضعف ارتش در دفاع از امنیت داخلی؛
_نشان دادن توان اشغال مجدد لبنان؛
_ ایجاد مقدمات لازم برای احیای نفوذ اسرائیل در ساختارهای سیاسی و امنیتی جدید لبنان.
ب) حزبالله
جنبش حزبالله لبنان در اولین بیانیه خود بعد از عملیات اسارت دو سرباز اسرائیلی، تنها هدف عملیات را، عمل به وعده خود یعنی «آزادسازی اسرای لبنانی در بند رژیم صهیونیستی» اعلام و در این راستا، نام «وعده صادق» را برای عملیات خود انتخاب کرد.
حزب الله لبنان، انگیزه اصلی خود را آزادی اسیران لبنانی اعلام کرد و موضوع را در سطح ملی نگه داشت و از پیوند زدن آن به تحولات فلسطین خودداری کرد تا از انتقاد معارضین داخلی نسبت به اینکه لبنان بهای حوادث فلسطین را میپردازد، مصون بماند. اگرچه از همان روز آغاز عملیات، مردم فلسطین به شادی پرداخته و از سیدحسن نصرالله خواستند که ده هزار اسیر فلسطینی را در مبادله احتمالی فراموش نکند. به نظر میرسد که حزبالله، اهدافی نظیر «کاهش فشارها بر مردم فلسطین»، «مشغول نگه داشتن اسرائیل در دو جبهه متفاوت و سردرگم ساختن و به انفعال کشیدن آن»، «احیای مقاومت اسلامی»، «کسب جایگاه برتر در مذاکرات داخلی لبنان»، «افزایش توان تاثیرگذاری حزبالله بر ساختارهای سیاسی لبنان»، «جلوگیری از گسترش بیش از پیش نفوذ جهان غرب در امور داخلی لبنان» و ... را نیز در عملیات خود دنبال میکرده است.
منبع: فارس