به گزارش گروه سایر رسانههای دفاع پرس، در مواجه و تعامل با تحولات هر کشوری بهتر است که به جای یک فرد و از جریانات محبوب و ائتلافهای بزرگ حمایت کنیم. حالا اگر این کشورها دارای نزدیکی جغرافیایی یا تشابههای فرهنگی با ما باشند، لزوم توجه به این نکته نیز بیشتر میشود. گاهی حمایت از یک فرد اِشکالاتی دارد: افراد رفتنی اند و جریانات ماندگار؛ در صورت سلب موقعیت یک فرد هم به دشواری می توان برای وی آلترناتیو مشابهی یافت. افراد گاهی نماینده بسیار خوبی برای جریانات سیاسی نیستند و ممکن است ضدونقیض عمل کنند. همین امر هم کافی است تا افکار عمومی چند کشور درگیر شده و به شک بیفتند. نکته دیگر آن که اصول و سیاست های کلی یک جریان فکری-سیاسی ثابت هستند و هر شخصی که از این جریان بالا بیاید تابع همان ها خواهد بود؛ یا در غیر این صورت آن فرد اعتبار خود را از دست میدهد. اما اشخاص، ملاحظات، تمایلات و مقاصد خاص خود را دارند؛ ما دقیقا نمی دانیم با چه سیاست هایی طرفیم و حتی ممکن است روزی آنها، برخلاف اصول و ارزش های خود حرکت کنند.
در رابطه با کشور عراق که جریانات متنوع و فعالان زیادی را در سپهر سیاسی خود میبیند، برای ایران بهترین گزینه آن است که از ائتلاف بزرگ اسلام گرایان حمایت کند. مذاکره و دستیابی به توافق با هر فردی از این ائتلاف را قابلدستیابی و سازنده بداند و از تغییر مناصب ترسی نداشته باشد.
با وجود آن که برخی فعالان سیاسی عراق از اختلافات و جهتگیریهای منفعتطلبانه در بین مقتدی صدر، سید عمار حکیم، حیدر العبادی و هادی العامری خبر میدهند، باید به خاطر داشته باشیم که حل اختلافات بین آنها بهترین اتفاق ممکن است. مقتدا صدر برای تشکیل ائتلافی بزرگ گروه مذاکره کنندهاش را معلق کرد و خود شخصاً به ارتباط گرفتن و گفت وگو رو آورد. بعد از اعلام نهایی بازشماری آراء حیدر العبادی با ۳۰ کرسی کمتر، جایگاه نخستوزیریاش را از دست رفته میداند و بلندپروازی های هادی العامری و اتحادی متکثر با کردها و سنیها تا کنون به جایی نرسیده است؛ و در آخر راهحل آنها برای جبران این نتایج آن بود که به ائتلاف بزرگی بپیوندند و امیدی به آینده داشته باشند. در هر صورت گرایش اسلام گرایان به یکدیگر با هر قصدی که باشد بهتر از آن است که گروههایی از آنها به کردها یا سنیهای دارای مواضع تقریباً متضاد نزدیک شوند.
علیرغم برخی پوششهای رسانهای و گمانهزنیها درباه مواضع مقتدا صدر نسبت به ایران، به نظر میرسد در شناخت و تحلیل نظرات ملیگرایانه وی اخبار دقیقی نقل نشده باشد. مقتدا صدر پیچیده تر از حیدرالعبادی نیست؛ باید با شناخت دقیق اندیشه ها، از کمترین تشابه ها نیز فرصت تعامل، گفتگو و همکاری ایجاد کنیم. برای ایران مهم ترین ویژگی مقتدا صدر میتواند مخالفت وی با حضور امریکایی ها در منطقه و هر گونه دخالتشان در امور کشورها باشد. همین امر نیز سبب شد تا وی تحریم های امریکا علیه ایران را محکوم کند.
گذشته از برخی انتقادها و تفاسیر از آرای سیاسی مقتدا صدر باید گفت که او هم اسلام گراست و هم تکثرگرا؛ او برای وحدت شیعه و سنی در عراق تلاش می کند. اگر این اعتقاد وی را در سیاست خارجیاش نیز دخیل بدانیم، خواهیم فهمید که دیدارهایش با سایر سران کشورهای عربی میتواند ناشی از همین نگاه تکثرگرا و تعامل محور وی باشد؛ حتی در سطح منطقهای.
در مقابل، حیدرالعبادی در بسیاری از تصمیمات و سوابق کاری خود نشان داده که با سیاست های ما چندان همسو نیست؛ اما ایران با واقعگرایی در عرصهی روابط بینالملل و معنا نداشتن مفاهیم دوست و دشمن، تعامل را با وی ادامه داده است. او از ائتلاف بین المللی به رهبری امریکا برای مبارزه با داعش که خود از حامیانش بود، استقبال کرد؛ به 11هزار نیروی امریکایی اجازه داد تا در خاک عراق مستقر شوند؛ شخصیتی غرب گراست و بارها از خود تمایلی به ریاض را خلاف خواست مردمش نشان داد.
با تطبیق گرایش های این دو دیدیم که صدر آن چنان هم ترسناک نیست و راه تعامل با وی و متحدینش باز است. طبق اظهاراتش، وی به دنبال کابینهای تکنوکرات و متخصص است؛ نگاهی توسعهگرا و نه ایدئولوژیک محور دارد و ایران میتواند با ادامهی همکاریها، با این هدف وی همراه شود.
باید بدانیم که در عرصهی سیاست خارجی، ما قادر نخواهیم بود شخصیت و کاراکترهای سیاسی کاملا همداستان و همسو با خودمان را بیابیم؛ باید روی اشتراکات و نقاط عطف تاکید کنیم. بهتر است دیپلماسی عمومیمان را فعال کنیم و همسایهی عراقی را شایستهی ثبات و وحدت دانسته و نقش همکاریجو و تعاملمحور خود را ایفا کنیم.
منبع: دیپلماسی ایرانی