به گزارش خبرنگار دفاعپرس از بوشهر، «مجید شریعتی» سال ۱۳۴۳ در شهرستان «گناوه» از توابع استان «بوشهر» دیده به جهان گشود.
با اینکه نوجوانی بیش نبود، ولی با عشق عجیبش به امام خمینی (ره)، همراه با انقلابیون در اعتراض به رژیم منحوس پهلوی جهت براندازی این خاندان و برپایی حکومت به حق جمهوری اسلامی ایران، به مبارزه برخاست.
در پی فرمان امام راحل مبنی بر تشکیل بسیج مستضعفین، با پیوستن به جمع نیروهای آموزش دیده، دوستان و آشنایان خود را نیز ترغیب به حضور در بسیج میکرد.
«مجید» با آغاز جنگ تحمیلی به جبهه رفت تا تحصیلاتش را همراه با مبارزه با خصم در دانشگاه جبهه ادامه دهد، در دیماه سال ۱۳۶۱ به عضویت نیروی ویژه سپاه پاسداران «گناوه» درآمد و بعد از مدتی با رضایت خود به جبهه نبرد اعزام شد.
پس از چندی، مسئولیت قبضه «توپ ۵۷ ضد هوایی» و قبضه «دوشکا» در جبهه «زبیدات» به وی محول شد و با آغاز اجرای طرح «لبیک یا امام» نیز به جمعآوری و سازماندهی نیروها پرداخت و با مسئولیت گروهان و پس از آن معاون گردان به جبهه «دشت عباس» منتقل شد.
بعد از شروع عملیات «خیبر» جهت پدافند به «جزیره مجنون» مأمور شد و با اعزام ناوگانهای آمریکا به دهانه «تنگه هرمز» به عنوان معاون اولین گردان به جزیره «لارک» واقع در تنگه هرمز عزیمت کرد.
پس از سه ماه در بازگشت به محل تولدش، مسئولیت پایگاه مقاومت «ابوذر غفاری» و «امام حسن (ع)» را جهت آموزش نظامی به عهده گرفت و تلاش خود را برای فراخوانی قشر بازاری «گناوه» و پیوستن آنها به خیل جنگآوران جبهه با اجتماع شبانه در مساجد، دنبال میکرد.
«مجید» اقدام بعدی خود را در زمینه آموزش پایگاههای روستایی ادامه داد و با آغاز طرح نو برای انسجام سپاه، به مدت ۹ ماه به عنوان فرمانده گروهان ناو تیپ «۱۴کوثر» خدمت کرد.
مدتی در جبهه «آبادان»، «اروندکنار» و «قاسمیه» و «قفاز» فرمانده گروهان رزمی بود، چند روز قبل از عملیات «والفجر ۸» مسئولیت گروهان «ترابری دریایی» را به عهده گرفت و به مدت سه ماه از جانب ناو تیپ کوثر به تیپ ۳۳ المهدی مامور شد تا دوشادوش خطشکنان رزمنده که در شب اول عملیات بودند حاضر باشد و پس از آن به دنبال ماهها رنج و زحمت طاقتفرسا که ذرهای از عشق و شور او نکاست، پایان خدمت گرفت و بار دیگر به پایگاه شهر خود در «گناوه» بازگشت.
وی در پایگاه مقاومت بهعنوان مربی آموزشی رزم برادران بسیجی اعزام به جبهه و کارکنان غیور ادارات دولتی فعالیتش را آغاز کرد و پس از چندی، مسئولت پایگاه مقاومت «حضرت زینب (س)» و بسیج دانشآموزی گناوه نیز به وی محول شد و بدون احساس هرگونه خستگی و کسالتی، عاشقانه به وظایفش عمل میکرد و از این بابت احساس وجد و شادمانی میکرد.
«مجید» در ناو تیپ امیرالمومنین (ع) به عنوان مسئول گروهان، نیروهای خود را جهت حمله سرنوشتساز، به فنون رزم آموزش داد و در مواقع تعیین شده در جبهههای جنوب مستقر شد و در عملیات «کربلای ۴» همدوش همرزمان خود به قلب سفاکان فرومایه یورش برد.
وی سرانجام در ۱۳۶۵/۱۰/۴ در جزیره «سهیل» روح پاکش به لقاءالله پیوست و حلاوت شیرین شهادت را چشید.
وصیتنامه شهید «مجید شریعتی»:
بسم رب الشهداء و الصدیقین
«ألَّذِينَ آمَنُوا وَهَاجَرُوا وَجَاهَدُوا فِي سَبِيلِ اللَّهِ بِأَمْوَالِهِمْ وَأَنْفُسِهِمْ أَعْظَمُ دَرَجَةً عِنْدَ اللَّهِ ۚ وَأُولَٰئِكَ هُمُ الْفَائِزُونَ» «
آنانکه ایمان آوردند و هجرت کردند و در راه خدا با مالها و جانهای خود کوشیدهاند، مقام و پایه بلندتری نزد خداوند دارند و رستگارند.
بهنام خداوند کریم و رحمان، بهنام آنکه عیبها و گناهانم را پوشاند و بدیهایم را از انظار دیگران مخفی نگه داشته و با یاد آنکه فرزندان اسلام برایش زخم گلولههای خصم را به جان خریدند و سینههایشان را سپر کردند و رهسپار جبهههای حق علیه باطل شدند.
سپاس خدایی که میبیند و دیده نمیشود، آفریننده است، ولی آفریده نشده است و فرزند نیاورده و زاده نشده و برایش مثل و مانندی نیست، خدایی که حاضر است و غایب نیست و از هرکس حتی رگ گردن نزدیکتر است.
ای خداوند! حقیر به عجز خود در شکر تو اعتراف میکنم، سپاس خدایی را که قلبها را دگرگون کرد و آحاد بشر را هدایت فرمود.
به خداوند از شر هواهای نفسانی و خواستههای شیطان از شر دنیا و حرص از آن پناه میبرم.
بار خدایا! بر محمد و آلش درود فرست و ایمانم را به کاملترین ایمانها، و باورم را به بالاترین درجه یقین برسان و نیتم را نیکوترین نیتها و کردار و رفتارم را به بهترین شکل آن قرار ده.
با درود و سلام بر امت شهیدپرور، شهیدان خدا و با عرض سلام خدمت خانوادههای محترم رزمندگان اسلام و با آرزوی موفقیت و پیروزی تمامی خدمتگزاران اسلام و طول عمر برای رهبر کبیر انقلاب.
اینجانب «مجید شریعتی» فرزند «حورث» آخرین سخنان وصیتنامه را روی کاغذ میآورم.
ای بندگان خدا! یاد و ذکر خدا را فراموش نکنید و تقوای الهی داشته باشید که این یکی از راههای دخول به بهشت و آرامش در این دنیاست و اگر چنین کنید، در هر ۲ جهان وارستهاید؛ زیرا که به هر حال به گفته قرآن کریم: «کُلِ َنفسِ ذَائِقه اَلموتُ» هر کس طعم و مزه مرگ را خواهد چشید، پس چه بهتر که به طرف متقین و سالکین بار سفر را بسته و با بدن گلگون، پروردگار جهان را ملاقات کنیم.
اگر بنا بود کسی در دنیا زندگانی جاوید داشته باشد، [خداوند] حضرت سلیمان را جاوید میگذاشت که از همه سزاوارتر بود.
آری برادران و خواهران عزیز! وقتی اجل رسید، حتی یک لحظه هم صبر نمیکند، پس شما را چه شده است که چنین محکم به دنیا چسبیدهاید که حتی هنگام انجام امور واجب، چون نماز هنوز هم به کسب و کار خود سرگرم هستید و از تفریحتان دست برنمیدارید.
برادران متوجه باشید که هیچگاه امام [خمینی] تنها نماند و در همه حال او را دریافته و گوش به فرمان او (که مرد تاریخ و مظهر انسانیت است) باشید، مبادا مانند مردم کوفه امام را تنها بگذارید.
سخنان امام را از دل و جان گوش کنید که بی شک او حسین زمان است. اگر او را تنها بگذارید اسلام را تنها گذاشتهاید، پس با یاران مخلص امام همراه شوید و با کمال دقت با امام و یاران باوفایش پیش بروید.
مبادا جوسازی فراوان داخلی و خارجی در مورد یاران امام جایی پیدا کند و به اسلام و انقلاب لطمه بزند.
خدا را در نظر گرفته و همیشه برای او کار کنید؛ زیرا ما وارث خون عزیزانی هستیم که تمامی اموال عالم ارزش یک قطره از خون آنان را ندارد، چه جوانانی که در این راه جانفشانی کرده و خون مطهرشان را نثار و احیای اسلام نمودند که اگر ما راه آن عزیزان را ادامه ندهیم، خشم و غضب خداوند را برای خود خریدهایم.
شهادت چیزی نیست که هر کس از راه رسید به آن بهرمند شود، شهادت فیضی است عظیم و فقط نصیب افرادی میشود که خدا آنها را دوست دارد، پس شهادت بزرگترین افتخار است.
«اللهم ارزقنا توفیق الشهاده فی سبیلک» خداوندا! رحمتی کن آنچنان که دوست میداری بمیرم و در لحظه مرگ قلبم لبریز از عشق تو باشد و کلیه بُخل و زنجیرها را دور ریخته باشم که جز تو به هیچکس امید ندارم.
خداوندا! عذرم را بپذیر و سوزش آتش را به پوستم حرام گردان و یاریم نما که در راه تو بمیرم.
الهی العفو، الهی العفو
در آستانه اولین لحظات زندگی راستینم سخنی با پدر و مادرم دارم.
پدر عزیزم! سلام عرض میکنم، اگر نتوانستهام وظیفهام را به خوبی انجام دهم معذرت میخواهم، اما باید بدانید که بالاخره این راه را باید رفت و من با عشقی که به لقاءالله دارم این راه را میروم.
انتهای پیام/