به گزارش خبرنگار ساجد، بسیجی شهید «مرتضی سنگتراش» در تاریخ یکم مرداد ۱۳۴۵ در تهران چشم به جهان گشود. وی در تاریخ نهم بهمن ۱۳۶۶ در عملیات بیت المقدس ۲ در منطقه ماووت عراق به درجه رفیع شهادت نائل آمد.
متن دستنوشتهای را که از این شهید والامقام به یادگار مانده است را در ادامه میخوانید:
«امروز ۱۳ مهر ۱۳۶۵ میباشد. تعدادی پول ده تومانی که نخست وزیر امضاء کرده بود و به عنوان عیدی برای رزمندگان فرستاده بود، آوردند و به هر نفر، یک دانه ده تومانی دادند.
امروز، اتفاق خاصی رخ نداد. شب هنگام که پُست رفتم، داخل سنگر نگهبانی دیدم که یک نفر خوابیده. اول نشناختم؛ ولی بعد از کمی دقت فهمیدم که مسئول گروهان، برادر بویانی است. خیلی تعجب کردم. خیلی خاکی و با عشق، روی زمین سنگر دراز کشیده بود.
به او گفتم: حاج احمدآقا! پاشو برو تو سنگر بخواب.
گفت: نه، اینجا صفای دیگری دارد.
نیم ساعتی را در همان جا دراز کشید و ستارهها را نگاه کرد.
امشب نیز دوباره خواب مهدی را دیدم. در خواب، با مهدی بگو و بخند میکردیم. خواب عجیبی بود! احساس میکردم در جایی غیر از این دنیا هستم. هم مهدی خوشحال بود و هم من. از خواب پریدم و دوباره خوابیدم. این بار نیز مهدی به خوابم آمد؛ ولی خیلی ناراحت!
حکمت این دو خواب را ندانستم.
آفتاب، با نوای حزین زیارت عاشورا، آرام آرام از پشت تپّهها بالا میخزید و روزی دیگر در پیش بود.
امروز، یک تویوتا از تبلیغات لشکر آمد که چند نفر عکّاس نیز به همراه داشت. گفتند هرکس که میخواهد عکس یادگاری بگیرد، بیاید.
ما هم با بچّهها ایستادیم و چند عکس گرفتیم. امروز، در سنگر، جمعمان جمع بود. با بچّهها قرآن خواندیم و همچنین عزاداری هم کردیم که خیلی باصفا بود. همین باعث شد که در نماز، حال خوشی داشته باشم. حالت عجیبی بود؛ ترس از مرگ عادی و عذاب دوزخ. میخواستم فریاد بزنم که اشک جلودارم شد.
دیشب ز غم عشق تو افروخته بودم
گر اشک نمیکرد مدد سوخته بودم»
انتهای پیام/ 900