گروه حماسه و جهاد دفاع پرس: در تاریخ آغاز رسمی جنگ ایران و عراق ۳۱ شهریور ماه ۵۹ ثبت شده است، اما عراق از ماهها پیش از حمله گسترده، تحرکاتی را در مرزهای کشور داشت. صدام پیش از آغاز جنگ به شهرهای مختلف عراق رفته و در سخنرانیهای خود مردم ایران را آتش پرست و کافر معرفی کرده بود. او قصد داشت مردم عراق از لحاظ دینی مجاب به حمله به ایران شوند.
صدام در ۱۲ مرداد ماه ۵۹ در کنفرانس طائف اعلام کرده بود که جنگ با ایران برای ارتش عراق یک تفریح است. از همان زمان درگیریهای مرزی بین دو کشور آغاز شد. صدام در ۱۳ فروردین ۵۸ به مهران و چند روز بعد به تاسیسات نظامی اطراف مهران حمله کرد. وی همچنین در ۲۴ خرداد ماه ضمن حمله به پایگاه مرزی حلاله و انجیر، کنسولگری ایران در بصره را اشغال کرد. رژیم بعث پیش از آغاز رسمی جنگ، حدود ۴۶۴ بار زمینی و هوایی به مرزهای کشور تجاوز کرد.
جمهوری اسلامی هنوز مراحل تکمیل را به طور کامل پشت سر نگذاشته بود و طبعا در شرایط آسیب پذیری به سر میبرد، رژیم بعث از این فرصت استفاده و حمله گستردهای را علیه مردم ایران آغاز کرد. عراقیها در جنگ شش روزه اعراب و اسرائیل دیده بودند که اسرائیل تاسیسات ساختاری و زیربنایی مصر را تخریب کرد. عراق از این تجربه استفاده کرد و فرمان پرواز ۱۹۲ فروند هواپیما را صادر کرد. حضرت آیت الله خامنهای به عنوان نماینده امام در ارتش، طی پیام رادیویی فرمودند: «دولت دستنشانده و مزدور عراق تجاوز هوایی را به حریم جمهوری اسلامی ایران آغاز و به چند پایگاه هوایی حمله کرده است، اما ارتش جمهوری اسلامی ایران تجاوز بعثیهای دستنشانده را تحمل نمیکند و درس تلخی را به صدام خواهد داد.» ۲ ساعت بعد از این پیام رادیویی نیروی هوایی ارتش به فرماندهی شهید فکوری از ۲ پایگاه تبریز و همدان حرکت بزرگ و خوبی انجام میدهد. روز بعد ارتش ایران با ۱۴۰ فروند هواپیما ۳۳۵ سورتی پرواز به سمت عراق انجام داد.
ارتش عراق که بر اساس محاسبات دقیق از وضعیت و شرایط داخلی و خارجی جمهوری اسلامی، فتح یک هفتهای تهران را تعقیب میکرد، در روزهای نخست تجاوز، بدون آنکه با مانعی جدی در مرزها برخورد کند، گستاخانه به داخل خاک ما هجوم آورد و همچنان به پیش میراند تا آنجا که خود را در پشت اهواز و خرمشهر دید. در چنین اوضاع و احوال، امام (ره) به خروش آمد و ندای ملکوتیش دلهای شیفتگان انقلاب و جمهوری اسلامی را مطمئن و آرام کرد و ملت یکپارچه به جوش و خروش آمدند.
دشمن که در روزهای اول و دوم حمله، مقاومتی جدی و چشمگیر در برابر خود مشاهده نکرده بود، به هنگام هجوم به خرمشهر و روبرو شدن با مردم این شهر ناچار از قبول این واقعیت شد که آنچه تا کنون برآورد و محاسبه کرده بود، فرضیهای بیش نبوده و بین خیالپردازیها و واقعیات بسیار فاصله است.
مردم مقاوم و سلحشور خرمشهر ناگزیر از ترک شهر شده و آن را در اختیار ارتش بعث قرار دادند. این اشغال پس از گذشت ۲۴ روز، نبرد مردم کوچه و بازار با کلاشینکف و آرپی جی، آن هم به میزان و مقدار محدود با ارتشی سراپا مسلح و استتار شده در پشت تانک با پشتیبانی هواپیما و هلیکوپتر صورت گرفت. پس از اشغال خرمشهر، سپاه پاسداران انقلاب اسلامی به میدان آمد تا به مدد نیروهای مردمی، یعنی بسیج، در کنار بدنه ارتش، وطن را از اشغال بیگانگان رهایی ببخشند و حماسهها و شگفتیها بیافریند.
از این پس بود که خلق حماسهها آغاز شد. سرداران سرفرازی همچون کلاهدوزها، بروجردیها، باقریها، بقاییها، همتها، باکریها، کریمیها، خرازیها، دقایقیها، زینالدینها و کاوهها یک به یک در کنار دلیر مردان و سرافرازان گمنام بسیجی، به همراه دلاورمردان ارتشی، چون شیرودیها و کشوریها و آبشناسانها و هزاران تن دیگر از گمنامان ارتش جمهوری اسلامی، نه تنها دنیا را با تعجب و ناباوری مواجه ساختند؛ بلکه دشمن نیز از این حماسه جاوید و مقاومت پرشکوه به شگفتی افتاد.
اینگونه جنگ هشت ساله میان ایران و عراق آغاز شد و بعدها عنوان طولانیترین جنگ قرن بیستم را به خود اختصاص داد.
انتهای پیام/ 131