گروه حماسه و جهاد دفاع پرس: «ابوالفضل درخشنده» با دست بردن به شناسنامه وارد جبهه شد و روزهای جوانیاش را همراه با پدر و برادرانش در جنگ گذراند. در این راه دو مرتبه با استشمام گازهای شیمیایی مجروح شد.
جهت اعزام مجدد، پزشک گواهی سلامت به او نداد. با این وجود ابوالفضل ناامید نشد و به دنبال راهکار جدید گشت. سرانجام جذب نیروی دریایی شد و از این طرف از مرزهای کشور دفاع کرد. روزها سپری شد تا اینکه او به فکر نوشتن کتاب افتاد. نخستین کتابش را سال 64 تحت عنوان «شیطان صفتان» در خصوص یک زندانی سیاسی نوشت.
در بخش نخست گفتوگو با «ابوالفضل درخشنده» به فعالیتهای او در دوران دفاع مقدس اشاره شده است، در ادامه روایت روزهایی که او سلاح قلم به دست گرفت را میخوانید:
دفاع پرس: واکنش اطرافیان نسبت به اولین کتاب شما چه بود؟
درخشنده: نخستین کتابم سال 64 منتشر شد. آن کتاب در خصوص منافقی بود که به زندان افتاده و تحت تاثیر انقلابیون قرار میگیرد و متحول میشود. این کتاب داستان برگرفته از تخیل بود. از آنجایی که آن زمان عضو نیروی دریایی بودم، مشکلاتی پیش آمد. مدتی نیز زیر ذرهبین بودم که چرا چنین کتابی نوشتم و آیا این داستان حیقیت دارد یا خیر؟
مدتها طول کشید تا من توانستم اثبات کنم که این داستان بر گرفته از قوه خیال بود. از آن پس با نام مستعمار «ایرج» یادداشتهایم را منتشر کردم اما دیگر کتابی ننوشتم.
دفاع پرس: از چه زمانی به طور جدی نویسندگی را دنبال کردید؟
درخشنده: سال 80 که بازنشسته شدم. یک سررسید به دستم گرفتم تا کارهایی که در طی سالهای گذشته فرصت انجامش را نداشتم، بنویسم. شروع کردم به نوشتن، چشم باز کردم دیدم که کتاب «اشک نسل سوم برای تخریبچی دوران» را نوشتم.
پس از اتمام کتاب، احساس کردم حرفهایم تمام نشده است، «گمشده تخریبچی دوران» را نوشتم. باز هم حدیث نفس داشتم. کتاب بعدی «قصه بیانتها» را نوشتم. هر کدام از این کتاب رگههایی از دغدغههایی فکریم در آن بود.
سال 82 احساس کردم که قلمم سیقل نخورده است. قلمم نیاز به آموزش دیدن داشت. چند ماهی در حوزه هنری آموزش دیدم. به من گفتند که شما نویسنده شدید اما خودم این احساس را نداشتم. تکنیکهایی که آموزش دیده بودم ناقص بودند. شروع به پژوهش کردم. از اساتید داخل و خارج از کشور کمک گرفتم تا سرانجام طرح درسهایی مربوط به تکنیکهای داستاننویسی را جمع آوری کردم. در این مسیر به جای داستانهای خارجی و تخیلی از داستانهای دفاع مقدس الهام گرفتم.
دفاع پرس: چطور به این نتیجه رسیدید که تدریس کنید؟
درخشنده: شرایطی ایجاد شد که احساس کردم تدریس بهتر از کارهای پژوهشی است زیرا دادههای ذهنیام را با تدریس به اشتراک میگذارم و نقاط ضعف و قوت آن را مییابم. طرح درسهایم را در طی 10 ترم نوشتم. در کلاسهای داستاننویسی معمولا دانشجو 10 الی 15 جلسه آموزش میبیند و باقی کارگاههای داستانخوانی و نقد است، اما هنرجو در کلاسهای من پنج سال ترم به ترم جلو میرود. در این دوره آموزشی به هنرجویان یک فکر اولیه داده میشود تا آنها داستان بنویسند.
جهت رسیدن به فکر اولیه، سال 86 با هنرجویان به دیدار جانبازان آسایشگاه ثارالله رفتیم. ثمره این دیدار انتشار کتاب «ملاقات با عاشقان آسمانی» شد. این کتاب جزو آثار فاخر در حوزه ادبیات دفاع مقدس شد. روش یافتن فکر اولیه باعث برگزاری همایشهای مختلف شد.
سال 89 فراخوان جشنواره ادبی «آیات آسمانی» منتشر شد. در این جشنواره از اساتید تفسیر موضوعی قرآن نیز دعوت به عمل آمد. هنرجویان یک آیه قرآن را انتخاب کردند و بعد از تحقیق و پژوهش در خصوص آن موضوع داستان نوشتند که سرانجام آن کتاب «آیات آسمانی» شد. به آنها تاکید کردم که داستان امروزی بنویسند زیرا زبان نسل امروز ما زبان هنر است. همیشه گفتهام که دشمنان با جلد قرآن مشکل ندارند بلکه با محتوای آن مشکل دارند. ما باید با زبان هنر، قرآن را به نسل امروز منتقل کنیم. این کتاب اثر برتر قرآنی در سطح سازمان فرهنگی و هنری انتخاب شد.
دفاع پرس: وضعیت ادبیات دفاع مقدس را چگونه ارزیابی میکنید؟
درخشنده : وضعیت ادبیات دفاع مقدس را از نمایشگاه کتابهای دفاع مقدس ببینید. زمانی که کمیت جای کیفیت را میگیرد، بنابراین نمیتوان از قشر جوان انتظار داشت که از آثار دفاع مقدسی استقبال کنند.
من فرد بیسوادی هستم اما سالها در این حوزه کار کردم. متولیان امر تولید کتابهای دفاع مقدسی یک بار سراغی از من نمیگیرند. تا زمانی که این امر ادامه یابد و متولیان از افراد با تجربه استفاده نکنند، نمیتوان انتظار تولید آثار فاخر داشت. البته آثار فاخری نیز در این حوزه منتشر شده است اما تعدادشان محدود است. متولیان امر ترویج فرهنگ ایثار و شهادت بودجه کلانی دارند اما از این بودجه به نحو احسنت استفاده نمیکنند. در طول سال صدها دیدار با خانواده شهدا صورت میگیرد. چند دیدار در قالب کتاب چاپ میشود. خیلی محدود. سال گذشته مسوولان فرهنگسرای سرو قصد داشتند که به دیدن مادر شهید مجید عتیقی نژاد بروند. در این دیدار فکر اولیه پیدا و منجر به انتشار کتاب «فرمانده عقیق» شد.
رهبر انقلاب در بخشی از تقریظشان بر کتاب همپای صاعقه، نوشتهاند: «این کتاب منبع بسیار غنی و ارزشمندی است که از آن میتوان دهها کتاب، فیلمنامه و زندگینامه استخراج کرد.» من طرحی دادم تا بیانات رهبرمعظم انقلاب را عملی کنم. میخواستم هنرجویان از این کتاب الهام بگیرند و داستان بنویسند اما سنگ اندازی کردند.
کتاب آموزش خاطره نویسی پیشرفته را سال 95 منتشر کردم. در این کتاب تکنیک داستان نویسی و خاطره نویسی تلفیق شده است. محل استفاده از این کتاب بنیاد شهید و امور ایثارگران است.
من هنرجوهایی را پرورش دادم تا از جانبازان الهام بگیرند و داستان بنویسند. هر قدر که قلم این هنرجویان قوی باشد باز هم ضعفهایی دارد. پیشنهادی دادم که باز هم رد شد. گفتم جانبازان خاطراتی در سینه دارند که همچون گنج است. اگر جانبازان خاطرات خود را در قالب کتاب منتشر کنند، این کتاب به مراتب ارزشمندتر از کتابی خواهد شد که یک نویسنده نسل جوان آن خاطرات را مینویسد. زمانی که گفته میشود یک توپ مستقیم تانک حین عملیات در پشت خاکریز به زمین افتاد، فقط آن شاهد میتواند آن واقعه را بیان کند. رزمنده پشت خاکریز شش متر پرتاب و تمام مویرگهایش پاره میشود. این صحنه را شخصی که سفارشی یک کتاب مینویسد، نمیتواند به تصویر بکشد. حتی من گفتم که بدون دریافت هزینهای حاضر هستم که به رزمندگان و جانبازان آموزش دهم. تنها درخواست جمع آوری این افراد را داشتم که پذیرفته نشد.
دفاع پرس: هنرجویان شما چند کتاب چاپ کردند؟
درخشنده: من 300 هنرجو دارم که حدود 20 جلد کتاب منتشر کردهاند.
دفاع پرس: برای انتشار کتابها از کجا پشتیبانی میشوید؟
درخشنده: کتابها تنها به لطف خداوند منتشر میشوند. هر کتابی که منتشر شد یک وسیلهای از زندگیمان کم شد. البته فرهنگسراها هم به کمک ما میآیند. در رونمایی از کتاب «فرمانده عقیق» به همت فرهنگسرای سرو این کار را انجام دادیم. مدیریت این فرهنگسرا اجازه داد تا ما شعارمان را عملی کنیم.
انتهای پیام/ 131