گروه فرهنگ و هنر دفاع پرس- رسول شادمانی؛ فرهنگ به عنوان یک پدیده پیچیده و فراگیر، در میان اقوام و ملل گوناگون تعاریف مختلفی دارد و ارتباطات میان فرهنگی به عنوان فرآیند مبادله اندیشه ها، معانی و کالاهای فرهنگی میان مردمانی از فرهنگهای مختلف، بین آن دسته از مردم اتفاق میافتد که ادراکات فرهنگی و سیستمهای نمادینشان به اندازه کافی مجزا هستند. در این میان اگر دولت به عنوان عالیترین ظرفیت قانونمند اطلاع رسانی بتواند در انگاره سازیهای فرهنگی در ابعاد منطقهای موفق عمل کند، تدریجاً انگارههای نادرست، منفی و تحریف شده از واقعیات فرهنگی– تاریخی ایران به نفع انگارههای درست و مثبت اصلاح خواهد شد و این مهم میطلبد تا دستگاه سیاستگذار فرآیندی منطقی و معطوف به متغیرهای محیط ملی را در اختیار داشته باشد، تا براساس آن زمینه توسعه ارتباطات در کشور فراهم شود.
در این میان نقش رسانه ملی با تاکید بر سنجش عملکرد آن در توسعه این نوع از ارتباط به طور جدی مدنظر است و از آن جایی که رسانه دارای کارکردهای مختلف سیاسی، اجتماعی و خصوصاً فرهنگی است، بر این کارکرد یعنی کارکرد فرهنگی از منظر توسعه ارتباطات بین فرهنگی از طریق رسانه ملی تکیه خاصی وجود دارد. از سوی دیگر اکنون این واقعیت به خوبی در هزاره جدید پذیرفته شده است که مقوله «فرهنگ» اهمیتی محوری در تمامی عرصههای زندگی بشتر دارد. این موضوع تحت تأثیر تحولات سریع و گوناگون در ابعاد مختلف حیات انسانها و ظهور گرایشهای جدید در علوم اجتماعی مورد قبول واقع شده است که بدون رجوع به فرهنگ و موضوعات فرهنگی نمیتوان برداشتی درست و دقیق از مسائل و موضوعات زندگی ارائه کرد. (1)
امروزه بسیاری از پیامها درباره تنوع فرهنگی و قومیتهای مختلف و هویت آنها از طریق رسانه به ما منتقل میشود؛ همه مردم شرایط سفر و دیدار نزدیک با رسم و رسوم فرهنگی مردم کردستان، گیلان، فارس، سیستان و بلوچستان و فرهنگ بومی مردم جنوب کشور و سایر استانها را ندارند. این جادوی رسانه است که ما را با این تنوعات اقلیمی و فرهنگی آشنا میکند و البته وارثان جوان این فرهنگها و گویشهای متنوع را بر اهمیت بسیار بالای گنجینههایی که دارند واقف میسازد.
با این حال همچنان شاهدیم که اکثر شخصیتهای اول و اصلی در سریالها و یا فیلمهای سینمایی فارسی لهجه تهرانی دارند. معمولا شخصیتهایی که نماینده سایر استانها یا اقلیتهای فرهنگی و قومی و مذهبی هستند در ردیفهای دوم و سوم اهمیت قرار میگیرند، آنها یا بقال هستند یا دوست و یا آقا و خانم همسایه. چرا رسانه ملی و یا حتی سینما به معنای واقعی کلمه به بستری برای هویت بخشی فرهنگی و قومیتی تبدیل نمیشود؟!
رسانه یک پنجره بزرگ است؛ خواه این رسانه بخواهد از نوع مکتوبش باشد یا از نوع دیجیتالی و یا رسانه ملی و حتی سینما. این رسانهها هستند که به تفاوتها و تنوع فرهنگی و قومیتی رنگ و معنا میبخشند؛ به عبارتی دیگر یکی از نقشهای مهم رسانهها سر و شکل دادن به راه و روشی است که ما از طریق آنها نسبت به تنوع فرهنگی و قومی جامعه مان شناخت به دست میآوریم. این تنوع فرهنگی و قومی بخشی از هویت ما، تاریخ ما، نهادهای اجتماعی ما و زندگی روزمره ما است. قومیت خواستگاه وجودی ما و زادگاهمان، زمینههای فرهنگی و اصل و نسبمان، زبان ما و حتی سیستم عقیدتی ما را ترسیم میکند.
رسانه نقش مهمی در بازتعریف و معرفی این هویتهای فرهنگی و قومیتی دارد؛ پدیدههای فرهنگی که به مدد وجودشان تنوع فرهنگی در کشور شکل گرفته است و از این موهبت به عنوان یکی از جاذبههای ویژه و برجسته کشورمان یاد میشود. با این حال در روزگاری که مهاجرات معکوس منجر به خسارتهای مادی و معنوی جبران ناپذیری در شهرهای کوچک و روستاها شده و بدون لهجه صحبت کردن نزد بسیاری از جوانان به یک امتیاز ویژه و نشانه برتری تبدیل شده است باز هم نشانههای امیدوارکنندهای که حاکی از تلاش رسانهها برای ارج نهادن به این تنوع فرهنگی و قومی باشد به چشم نمیآید.
شخصیتهای اول فیلمها و سریالهای تلویزیونی یا سینمایی عمدتا با لهجه غلیظ تهرانی حرف میزنند؛ اگر یکی از شخصیتهای این آثار هم متعلق به قومیتی خاص باشند و لهجه خاصی را ادا کنند معمولا از نظر اهمیت در ردیفهای دوم و سوم قرار میگیرند نه در ردیف شخصیت و نقش اول.
در روزگاری که رسانه یکی از مهمترین ابزار هویت بخشی فرهنگی و قومی است، بذر این کم توجهی در زمین تنوع فرهنگی کشور کاشته میشود و ثمره اش چیزی نیست جز کمرنگ شدن فرهنگ قومی و تنوع گویشهای زبانی که در نهایت به پدیده مذموم یکسانسازی فرهنگی در ایران معاصر و از دست رفتن مواریث قومی منتهی میشود؛ مواریثی که سالهای مدید نسل اندر نسل منتقل شدهاند و به عصر امروز رسیدهاند. مواریثی که روح جامعه هستند. با چنین تغییراتی و در هم آمیخته شدن قومیتهای مختلف و فرهنگشان در نهایت گروههای غالب به قدرت میرسند و تاثیر خود بر سایر گروهها و تنوعهای قومی را بسط میدهند؛ این گروههای برتر در نهایت به مرحلهای میرسند که چشم اندازها، زبان، فرهنگ، آداب و رسوم سایر اقوام را تصاحب کرده و آن را کنترل میکنند. چنانچه امروز حداقل در حوزه رسانه، فرهنگ پایتخت بر سایر فرهنگها چیره شده است و گروههای تابعه اعم از قومیتهای مختلف به حاشیه تنزل پیدا کردهاند.
1) مطالعات رسانهای/ ششم سال/ شماره سیزدهم/ تابستان 1390
انتهای پیام/ 130