به گزارش گروه سایر رسانه های دفاع پرس، «اسفندیار قرهباغی» را میتوان آینه تمامنمای «هنر مقاومت» خواند. افزونبر صدها سرود و تصنیف حماسی سالهای جنگ، او بود که نخستینبار، رنگ هنر به طنین «مرگ بر آمریکا» بخشید و شکوه این «خشم مقدس» را برای همیشه در یادها ماندگار کرد، چرا که از نظر او «آمریکا» نه یک کشور و دولت با مرزهای محدود جغرافیایی، بلکه نمادی است از تمام خباثتها و جنایتهایی که از اعماق تاریخ عبور کرده و در روزگار معاصر با نام «آمریکا» نمود یافته است.
موعد تاریخی «13 آبان» فرصتی است، برای زمزمه سرود جاودانه «نیرنگ آمریکا»، سرودی که با حافظه تاریخی چند نسل از کودکان ایرانی گره خورده و در عین حال، هیچگاه غبار تکرار و کهنگی به خود نگرفته است.
به همین بهانه، در آستانه روز ملی مبارزه با استکبار، در گفتوگو با این چهره شاخص هنر مقاومت، به بازخوانی مصاحبه سالها پیش او پرداختیم:
استاد قرهباغی، هفت سال پیش در آستانه «13 آبان» در گفتوگوی تفصیلی با فارس، کارنامه پربار شما را مرور کردیم. امروز در حالی فرصت گفتوگوی دوباره دست داده که «آمریکا! آمریکا! مرگ به نیرنگ تو» رنگ دیگری یافته است.
به هر حال، آمریکا هر لحظه از تاریخ آمریکاست؛ با همان ماهیتی که در آن سرود توصیف شده است. کشوری که نامش با زورگویی، دروغ و بدعهدی گره خورده و بدیهایش هر روز شکل و شمایلی نو دارد.
آنچه مهم است، این است که در مقابل این تغییر نقابها، هشیار باشیم. هنر، یکی از این راههاست که میتواند ما را در مقابل هر گونه فریب، هشیار نگه دارد. خدا را شکر میکنم که «نیرنگ آمریکا» چنین نقشی داشت و توانست آهنگ استکبارستیزی ملت ایران باشد.
موافقید یک بار دیگر، خاطره اجرای این سرود تاریخی را مرور کنیم؟
همانطور که در آن گفتوگو نیز اشاره کردم، این سرود، اثری است که خشم یک ملت از دستدرازیها، جنایتها و دخالتهای آمریکا را در خود نهفته دارد. ایده این سرود، درد وطن و خون جوانان بیگناه این کشور است. به هر حال، همه ما میدانستیم این بمبهایی که در کوچه و خیابان بر سر مردم بیگناه میریزد، در چه کمپانیهایی ساخته میشود و ریشه در کجا دارد.
سال 60 که در رادیو حضور داشتم، گروهی داشتیم متشکل از چند ترانهسرا، تنظیمکننده، آهنگساز و صدابردار، یکی از شبهای مهیب بمبارانهای تهران بود که «مرحوم حمید سبزواری» آمد و گفت، شعری در نفرین آمریکا نوشتهام. همان شب بچههای گروه زیر بمبارانهای پیاپی که نزدیک هفت موشک به تهران زده بودند، کارهای اولیه این سرود را آغاز کردند.
«احمدعلی راغب» ملودی ساخت و «سیدمحمد میرزمانی» آهنگ را تنظیم کرد. در عرض 48 ساعت این سرود تولید شد. در سالهایی که امکانات اینترنتی امروز وجود نداشت، «نیرنگ آمریکا» در عرض چند روز، دهانبهدهان چرخید و به سرود ضدآمریکایی مردم تبدیل شد.
به نظرتان، راز تاثیرگذاری و فراگیری این سرود چیست؟
به هر حال، مردم «آمریکا! آمریکا! مرگ به نیرنگ تو/ خون جوانان ما میچکد از چنگ تو» را حرف دل خود میدیدند. طبیعی است که هر حرفی که از دل برآید، بر دل مردم مینشیند و سینه به سینه در میان نسلها منتقل میشود. کما اینکه وقتی چند سال پیش، این اثر را با همکاری یکی از شاعران جوان، با عنوان «پایان شیطان» نو کردیم و مضمون امروزی دادیم، سرود پس از چند دهه، حسوحال آن سالها را داشت.
لطفاً در این مورد بیشتر توضیح دهید.
«پایان شیطان» اثری بود که در همان حال و هوای «نیرنگ آمریکا» تولید شد. شاعر جوان و خوشآتیه «محمد شکریفر» ترانهاش را سرود و «غلامرضا میرزازاده» موسیقیاش را ساخت. سرود «تندیس آزادی» هم اثری بود که اواخر سال90 و چند روز بعد از حادثه ترور دانشمند جوان هستهای کشورمان، اجرا شد. مفهومش این است که هر جا فتنهای وجود دارد و خونی ریخته میشود، تو (مجسمه آزادی) با آن هیبت ایستادهای و داری لبخند میزنی.
شعر این سرود از شاعر جوان کشورمان، رضا شیبانی و آهنگ آن هم از غلامرضا میرزازاده است. «حمیدرضا چشمهخاور» هم آن را تنظیم کرده است. بهنظرم کار خوبی از آب درآمد. به هر حال، کار با این جوانان معنی و مفهوم خاص خودش را دارد و امیدوارم پیام همکاری با هنرمندان جوان، به گوش آنها که باید، برسد.
«نیرنگ آمریکا» چه بازخوردهایی داشت؟
به عنوان یک هنرمند، سعی کردهام همواره،نقش هنری خود را بهدرستی ایفا کنم. این سرود، در زمان خودش ذهنیتها را تغییر داد و همین برای من کافی بود. شور و شوق مردم بهترین پاسخی بود که میتوانستم از اجرای این سرود بگیرم، کم نبودند کسانی که چشم دیدن استقبال مردم را نداشتند. ملامتهای بسیاری کشیدم، اما همچنان اعتقاد دارم آمریکا لایق این بد و بیراهها و حتی بسیار بدتر از اینهاست.
در سالهای اخیر، آثاری مشابه «نیرنگ آمریکا» در میان جوانان اجرا شده است. نه تنها در حوزه موسیقی، بلکه در هنرهای مختلف تصویری، شعر، ترانه و فیلم، آثار درخوری توانسته بازتاب «مرگ بر آمریکا» باشد. چه توصیهای به هنرمندان جوان این عرصه دارید؟
به هر حال، ما در داخل هم دشمنانی داریم که کمتر از دشمنان خارجی نیستند. گفتن از مرگ آمریکایی که سمبل زورگویی و دروغ است، پیامدهای خاص خودش را دارد. کم نبودند و نیستند کسانی که با فریاد زدن «مرگ بر آمریکا» کتک خوردند، به انزوا کشیده شدهاند، بیمهری دیدهاند و خسته شدهاند. مهم این است که یاسها و ناامیدیها ما را در مسیری که پیش گرفتهایم، سست نکند. خدا را شکر میکنم که با وجود برخی بیمهریها، مهمترین حامی و پشتیبانم که مانند یک رفیق، پشت و پناه هنر اصیل و متعهد بودهاند، رهبر عزیزمان هستند، این موهبت را باید قدر بدانیم. همین کافی است تا هیچ ترس و یاسی را به خود راه ندهیم.
13 آبان امسال، شرایط سیاسی خاص خود را یافته و صحبت از تحریمهای گسترده علیه کشورمان است.
این تهدیدها دیگر، تاثیر خود را از دست داده است. امسال با همان اعتقاد سال 58 در برنامه ویژهای که در حوزه هنری استان تهران تدارک دیده شده حضور خواهم داشت. همانطور که اشاره کردید، آثار خوبی در موسیقی توسط جوانان تولید شده است. 13آبان امسال، در کنار دوستان جوان خواهم بود تا بار دیگر، «مرگ بر آمریکا» را به زبان هنر فریاد بزنیم.
سپاس از فرصتی که برای مرور یکی از سرودهای خاطرهانگیز و مردمی، در اختیارمان قرار دادید.
من هم لازم میدانم از شما قدردانی کنم. رسانههایی که درد هنر داشته باشند، میتوانند در تشویق جوانان به آفرینش آثار خوب، نقش تعیینکننده، داشته باشند. متاسفم که صداوسیما، به عنوان بزرگترین رسانه کشور، از این نقش غافل شدهاست. موسیقی صداوسیما، باید محل دغدغههای قشر جوان و متعهد باشد، نه موسیقیهای غلط و هزل و بیمحتوا.
قره باغی در اول بهمن 1320 در کوچهٔ قرهباغیهای تبریز به دنیا آمد. او پس از گذراندن دوره اول متوسطه در دبیرستان بدر تهران، به تبریز مراجعت کرد و از سال 1338 وارد هنرستان موسیقی شد و در خردادماه سال 1343 فارغالتحصیل و بهعنوان معلم موسیقی در مدارس کرمانشاه به استخدام وزارت فرهنگ درآمد. اواخر سال 1347 به تهران منتقل و به همکاری در گروه اُپرای تهران مشغول شد، ضمن خوانندگی در گروه کُر اُپرای تهران پس از بازگشت از ایتالیا، با عنوان سولیستباس اُپرای تهران، نقشهای بسیاری را در اجراهای مختلف عهدهدار شد.
قرهباغی دکترای موسیقی کلاسیک خود را از ایتالیا اخذ کرده است. ترومپت، ساز تخصصی اوست، ولی با پیانو و ویولن نیز آشنایی دارد. به طوریکه در کنار آموزش آواز، سالها به تدریس این سازها نیز پرداخته است.
قره باغی پس از انقلاب اسلامی، در سازمان صدا و سیما به همکاری با واحد موسیقی سازمان درآمد و در زمینهٔ سرودهایی با مضمون جنگ فعال شد. در مدت هشت سال دفاع مقدس، بیش از 800 سرود ساخت و در ایفای سلو و گروه کُر آنها نقش مهمی داشت.
رهبری گروه کُر تالار وحدت، رهبری گروه کُر صدا و سیما، رئیس مرکز سرود و آهنگهای انقلابی، ریاست کمیته آواز کلاسیک خانه موسیقی، مسوول موسیقی رادیو و نایب رئیس کانون هنرمندان ایران از جمله سوابق مسوولیتی او محسوب میشود.
نخستین اُپرای رادیویی وی در سال 1350 سرود «ای ایران» بود که با همکاری ارکستر بزرگ رادیو تلویزیون ملی ایران با رهبری «فرهاد فخرالدینی» انجام گرفت. او در سالهای اخیر سمفونی ارس و سمفونی خلیج فارس را ساخت. اما بیتردید اثری که بیش از هر کار دیگر او از صدا و سیمای ایران پخش شده، سرود «آمریکا، آمریکا، ننگ به نیرنگ تو» با صدای اوست که موسیقی آن را احمدعلی راغب ساخته و شعر آن را مرحوم حمید سبزواری سروده است.
او در چند فیلم هم به عنوان خواننده، نوازنده و یا بازیگر حضور داشته است.
منبع: فارس