به گزارش گروه سایر رسانه های دفاع پرس، 13 آبان امسال، سیو نهمین سالگرد تسخیر سفارت آمریکا یا همان لانه جاسوسی توسط دانشجویان پیرو خط امام است. حادثهای که از سوی امام خمینی بنیانگذار کبیر انقلاب اسلامی به انقلاب دوم مشهور شد. به اعتقاد کارشناسان سیاسی، تسخیر سفارت آمریکا در سال 58 زمینه استقلال سیاسی ایران از آمریکا را فراهم آورد.
منوچهر محمدی عضو هیئت علمی دانشکده حقوق و علوم سیاسی و مدیر گروه روابط بین الملل دانشگاه تهران یکی از این کارشناسان است که معتقد است تسخیر لانه جاسوسی نقطه عطفی در تاریخ حیات انقلاب اسلامی و یکی از عوامل بقای انقلاب بوده است.
وی مبارزه با رژیم پهلوی را از دوران نوجوانی آغاز کرد و نخستین مجری قرارداد الجزایر بود که در آن زمان معاونت نخستوزیر و سرپرستی دفتر حقوق بین الملل را برعهده داشت. از مسئولیتهای سابق محمدی میتوان به استانداری سیستان و بلوچستان، معاونت دانشجویی وزارت فرهنگ و آموزش عالی در دهه60، معاونت حقوقی و امور مجلس وزارت دفاع و پشتیبانی نیروهای مسلح، معاونت آموزشی و پژوهشی وزارت امور خارجه اشاره کرد.
متن زیر مشروح مصاحبه خبرنگار سیاسی تسنیم با منوچهر محمدی از دستاندرکاران توافقنامه الجزایر است:
فعالیتهای دولت موقت تماما در راستای سیاستهای آمریکا بود
با توجه به اینکه در آستانه سالروز تسخیر لانه جاسوسی توسط دانشجویان پیرو خط امام هستیم، به نظر شما این حادثه چه دستاوردهایی برای انقلاب اسلامی داشت؟
13 آبان ماه سه تصادف تاریخی را در خود دارد. یکی تبعید حضرت امام به دلیل اعتراض به حکم کاپیتولاسیون در سال 43، دیگری کشتار بیرحمانه دانش آموزان در 13 آبان 57 و مورد آخر اشغال لانه جاسوسی در 13 آبان 58 که البته هر سه این اتفاقات ارتباطاتی نیز با یکدیگر دارند.اما 13 آبان 58 حادثهای بسیار مهمی بود که حضرت امام درباره آن میفرمودند انقلابی بزرگتر از انقلاب اول و پس از آن نام تسخیر لانه جاسوسی را انقلاب دوم گذاشتند.
دولت بازرگان که در 9 ماه ابتدایی پیروزی انقلاب اریکه قدرت را در اختیار داشت، سعی کرد تا فکر و روحیه انقلابی و همچنین نیروهای وابسته به انقلاب را به حاشیه براند و کارهایی که در این مدت 9 ماه انجام داد تماما در جهت سیاستهای آمریکا بود. اولین چیزی که آقای بازرگان مطرح کرد، موضوع جمهوری دموکراتیک اسلامی بود. دومین اقدامی که انجام داد مطرح کردن پیش نویس قانون اساسی بود که کپی شده قانون اساسی فرانسه و بلژیک بود و هیچ بویی از مبانی اسلامی و ولایت فقیه نبرده بود.
سومین اقدامی که انجام داد تلاش برای انحلال مجلس خبرگان قانون اساسی بود تا مانع تبدیل مبانی اسلامی به قانون شود. چهارمین اقدام دولت بازرگان، مسئله رابطه با آمریکا در تقابل با شوروی بود. از آنجا که بازرگان احساس میکرد شوروی دشمن درجه یک انقلاب نوپای ایران است، سعی کرد تا ارتباط خود با دولت آمریکا که دشمن تفکر شوروی به حساب میآمد را ترمیم کند.
اقدام دیگر دولت بازرگان ملاقات با برژینسکی به دعوت دولت وقت در جریان فوت رئیس جمهور الجزایر بود که این ملاقات در همان الجزایر صورت گرفت. یکی دیگر از اقدامات دولت بازرگان پذیرش حضور شاه در آمریکا بود که با مذاکرات پنهانی که با دولت آمریکا داشتند، صورت گرفت.
با توضیحات فوق مشخص بود که دولت موقت با ریاست بازرگان دولتی غربگرا و لیبرال است. همین موضوع موجب عصبانیت و ناراحتی مردم بویژه دانشجویان پیرو خط امام شده بود و باعث شد تا این دانشجویان در حرکتی انقلابی، سفارت آمریکا را به تسخیر خود درآوردند.
تسخیر لانه جاسوسی توسط دانشجویان پیرو خط امام تحول عظیمی در عرصه بین المللی ایجاد کرد. این تحولات عبارت بود از تحولاتی سیاسی که در داخل، دولت بازرگان را مجبور به استعفا کرد و پس از آن حضرت امام شورای انقلاب را مامور تشکیل کابینه کرد. دومین مسئله که به وجود آمد شور و حرارت ضد آمریکایی که در مردم بود و در دوره 9 ماهه دولت موقت کنترل و سرکوب میشد، فوران کرد و موجب شد که مردم با اشتیاق فراوان به استقبال دانشجویان پیرو خط امام بشتابند.
تسخیر لانه جاسوسی دکان سازمان مجاهدین و حزب توده در ایران را تخته کرد
نکته حائز اهمیت دیگر در بحث تسخیر لانه جاسوسی، افشای اسناد موجود در سفارت آمریکا بود که نشان داد در دوران تصدی دولت موقت، اقدامات زیادی در راستای انحراف افکار مردم به ویژه از سوی مسئولان کشور از جمله رئیس جمهور و برخی از وزرا انجام شده بود.
مسئله دیگری که در موضوع تسخیر لانه جاسوسی مطرح شد این بود که برخلاف نظر بسیاری از گروههای ضد انقلاب که داعیهدار مبارزه با امپرالیسم آمریکا بودند.
تسخیر سفارت آمریکا در آبان 58 چرخ انقلاب را مجددا به ریل اصلی بازگرداند
دولت آمریکا در قبال تسخیر لانه جاسوسی ساکن ننشست و هم از ابعاد حقوقی و هم نظامی تا توانست به انقلاب نوپای ما ضربه زد ولی در نهایت نیز به نتایج مورد نظر خود دست پیدا نکرد. به ویژه در جریان حادثه طبس که سربازان آمریکا با آن وضعیت اسفناک از بین رفتند. لذا با این توضیحات روز 13 آبان برای زنده نگه داشتن روحیه ضد استکباری روز مهمی است. در ارتباط با حادثه 13 آبان سال 58 میتوان این تعبیر را به کار برد که چرخ انقلاب را مجددا روی ریل اصلی خود قرار داد.
اگر 13 آبان نبود خدا میداند که چرخ انقلاب به چه سمتی منحرف میشد همانطور که در گذشته نیز انقلابهای ملی ما همانند انقلاب مشروطه و جنبش نهضت ملی شدن صنعت نفت زمانی که به دست لیبرالها و مرعوبان غرب افتاد به نتیجه خاصی نرسید و عقیم ماند.
برخی تسخیر کنندگان لانه جاسوسی از همان ابتدا انقلابی نبودند
با گذشت نزدیک به چهار دهه از تسخیر سفارت آمریکا، برخی دانشجویان تسخیر کننده لانه جاسوسی از کرده خود پشیمان شده و معتقدند که ایران باید به دلیل اشغال سفارت آمریکا از این کشور عذرخواهی کند. به نظر شما علت چنین تغییر رویکردی چه میتواند باشد؟
محمدی: این افراد از ابتدا نیز انقلابی نبودند منتها موج عظیم انقلاب که شکل گرفت ناگزیر همراه آن شدند. بهزاد نبوی در همین رابطه به صراحت گفته بود «اتوبوسی راه افتاده بود ما نیز برای اینکه از این اتوبوس جا نمانیم دستی انداختیم و گوشههای آن را گرفتیم.» بنابراین این دسته از افراد از روز اول انقلاب روحیه و تفکر انقلابی به ویژه انقلاب اسلامی را قبول نداشتند.
بنده مقالهای در همین رابطه تحت عنوان انقلاب کردهایم که حکومت کنیم نوشتهام که در این مقاله سعی کردم به گروهی از روشنفکران و غربزدهها اشاره کنم که همواره این بحث را مطرح میکنند کهما انقلاب کردیم که به جمهوری اسلامی برسیم و به خاطر مرارتها و شکنجههایی که در راستای پیروزی انقلاب کشیدیم باید خودمان بر این انقلاب حکومت کنیم." آقای حسن روحانی چند وقت پیش همین مطالب را بازگو کرده و گفته است که "ما انقلاب کردیم که حکومت کنیم و نباید به عقب بازگردیم." بنابراین این نگاه همچنان باقی است که برخی آقایان میگویند چون که برای پیروزی انقلاب زحمت کشیدهاند باید حکومت را در اختیار داشته باشند و نه تنها خودشان بلکه فرزندانشان نیز باید از غنائم این انقلاب نهایت بهره را ببرند.
اینطور نیست که همه دانشجویان خط امام که امروز در قید حیات هستند دارای تفکرات غربگرایانه باشند؛ چهرههای زیادی از دانشجویان خط امام هستند که همچنان بر اصول اولیه خود باقی ماندهاند منتها از آنجا که جار و جنجال آن عده از نقش آفرینان تسخیر لانه جاسوسی که امروز از کرده خود پشیمان هستند، زیاد است این تصور را به وجود آمده که اکثر دانشجویان پیرو خط امام از اقدام خود در تسخیر لانه جاسوسی پشیمان هستند.
اگر به ادبیات افرادی که از اقدام خود در تسخیر سفارت آمریکا پشیمان هستند، دقت کنید، در مییابید که اکثر آنها نیم نگاهی به غرب دارند تا اگر روزی اتفاقی برای جمهوری اسلامی افتاد، بتوانند با خیال راحت در یکی از کشورهای غربی ادامه زندگی بدهند. چنانکه عدهای از این افراد همچون مهاجرانی، سروش و مزروعی و امثال آنها با فرار از ایران در کشورهای غربی زندگی میکنند.
دولت روحانی تسلیموار وارد مذاکرات هستهای شد
پس از اینکه آمریکاییها نتوانستند با حربه تحریم و حتی عملیات نظامی، زمینه آزادی دیپلماتهای گروگان گرفته شده را فراهم کنند، از طریق دولت الجزایر زمینه مذاکره غیرمستقیم با دولت ایران را فراهم کردند. با توجه به اینکه شما از نقش آفرینان در توافنامه الجزایر بودید، به نظر شما چه تفاوتهایی میان آن مذاکرات با مذاکرات هستهای که به انعقاد برجام ختم شد، وجود دارد؟
ما در جریان تبادل گروگانها هیچ مذاکره مستقیمی با آمریکا نداشتیم و امام خمینی اجازه این کار را به دولت ندادند و دولت الجزایر بود که به عنوان کشور رابط در بحث مذاکرات میان دو طرف نقش آفرینی میکرد. از سوی دیگر علیرغم اینکه تیم مذاکره کننده ما تیمی بی تجربه بود، در گرفتن امتیاز از طرف آمریکایی ناکام نبود. به بیان دقیقتر ما در توافقنامه الجزایر نه تنها توانستیم چهره سیاسی کارتر در آمریکا را تخریب کنیم بلکه در قبال آزادی گروگانها موفق به باز پسگیری بسیاری از اموال و داراییهای بلوکه شده خود شدیم. اقدام ارزشمندی که در جریان آزادی گروگانها از سوی دولت وقت صورت گرفت این بود که تا زمانی که 10 میلیارد دلار از پولهای بلوکه شده توسط آمریکا به حسابهای ما در لندن واریز نشد، اجازه پرواز به هواپیما حامل گروگانهای آمریکایی داده نشد.
متاسفانه با وجود تجربه توافقنامه الجزایر، دولت آقای روحانی در برجام درست برعکس عمل کرد. یعنی بدون اینکه اهرمی در اختیار داشته باشند تسلیم وار بر سر میز مذاکره با آمریکا نشست. وقتی که رئیس جمهور پیش از شروع رسمی مذاکرات میگفت که خزانه کشور خالی است و آب خوردن مردم را نیز به مذاکره با آمریکا پیوند میزد و آقای ظریف میگفت که آمریکا با یک بمب و در کمتر از 5 دقیقه میتواند سیستم دفاعی ایران را نابود کند، خب اینها نشانه وادادگی کامل است.
دولت وقت در زمان مذاکرات الجزایر به نسبت برجام بسیار خوب عمل کرد چراکه علاوه بر اینکه توانست بسیاری از سرمایههای بلوکه شده توسط آمریکا را به کشور بازگرداند، توانستدعاوی که علیه ایران در آمریکا مطرح بود، به دیوان داوری لاهه بازگرداند. در دیوان داوری لاهه شرایط به گونهای بود که سه داور ایرانی، سه داور آمریکایی و سه داور دیگر بیطرف بودند.
برجام یک دکور از توانمندی هستهای را برای ما باقی گذاشت
در بحث مذاکرات هستهای با وجود اینکه ما به تمامی تعهداتمان در برجام عمل کردیم ولی طرف مقابل هیچ امتیازی به ما نداد و تنها دکوری از توانمندی هستهای برای ما باقی گذاشت. متاسفانه دولت بدون توجه به شروطی که مقام معظم رهبری و مجلس در بحث مذاکرات هستهای تعیین کرده بودند، تمامی تعهدات برجامی را در زمانی کوتاه انجام داد. بنابراین طبیعی بود که طرف مقابل دیگر لزومی به انجام تعهداتش نمیدید.
آمریکا دشمن ماست و با دشمن نمیشود بازی برد- برد کرد
علت موفقیت نسبی توافقنامه الجزایر در مقایسه با برجام این بود که در آن زمان دولت آمریکا را دشمن قسم خورده خود میدانستیم ولی نگاهی که امروز در دولت آقای روحانی نسبت به آمریکا وجود دارد به گونهای دیگر است. وقتی ایشان میگوید "باید دم کدخدا را ببینیم تا مشکلاتمان حل و فصل شود" و وقتی که آقای ظریف میگوید "ما هرگز آمریکا را دشمن نمیدانیم، اختلاف نظر داریم ولی دشمن نمیدانیم" نشان میدهد که رویکردهای دولت نسبت به آمریکا دچار مشکلات اساسی است.
آمریکا دشمن ماست و با دشمن نمیشود بازی برد برد کرد و تا زمانی که جمهوری اسلامی و آمریکا توامان باشند، این دشمنی باقی خواهند ماند. البته دشمنی آمریکا با انقلاب اسلامی کاملا قابل درک است. جمهوری اسلامی، نه تنها رژیم پهلوی را که گوهری گرانبها در منطقه برای آمریکا به شمار میآمد، از جنگال او خارج کرد، بلکه از ابتدای انقلاب اعلام کرد که دشمن شماره یک استکبار و استعمار آمریکا است.
حمایت اروپاییها در بحث برجام تنها در حد بیانیه است
متاسفانه دولت ما در بحث برجام همچنان به غرب امیدوار است و نمیخواهد باور کند که غرب یکپارچه است و آمریکا به طور کلی از مهاجران اروپایی ایجاد شده است. کشورهای اروپایی هرگز حاضر نیستند که در تقابل با آمریکا در کنار کشورهایی چون ایران، چین و روسیه قرار گیرند. لذا اگر اروپاییها درباره حمایتشان از برجام سخنی میگوید، این سخنان تنها به بیانیه محدود میشود و هیچگاه تبدیل به عمل نخواهد شد.
قرار بود اروپاییها یک ماه پس از خروج آمریکا از برجام بستهای حمایتی برای تامین منافع ایران از این توافقنامه ارائه دهند. امروز هفت ماه از خروج آمریکا از برجام گذشته ولی اروپاییها همچنان در حال خرید وقت و بازی دادن ایران هستند.
منبع: تسنیم