به گزارش گروه بینالملل دفاع پرس، «عبدالباری عطوان» تحلیلگر مطرح جهان عرب در سرمقاله روزنامه فرامنطقهای «رایالیوم» نوشت: حلقههای شوکهآور عادیسازی، بر بالای سرمان میچرخد، از سفر «بنیامین نتانیاهو» نخستوزیر اسرائیل به مسقط و استقبال بسیار گرم از او گرفته تا بازدید «میری ریگیو» وزیر ورزش و فرهنگ اسرائیل از مسجد «شیخ زاید» در ابوظبی- که ادعا میکرد تحریم نفت در راستای همبستگی با قهرمانان جنگ اکتبر در سال 1973 است و عبارت تاریخیاش «نفت گرانتر از خون نیست» را مطرح کرد- و نواخته شدن سرود منحوس اسرائیل در دوحه در مراسم جشن پیروزی تیم ژیمناستیک مشارکتکننده در مسابقات ورزشی در این شهر. بعد از تمام این ضربههای عادیسازی دردناک، «اسرائیل کاتز» وزیر ارتباطات اسرائیل در تریبون کنفرانس بینالمللی حمل و نقل، که روز سهشنبه در مسقط آغاز به کار کرد، قرار گرفت و از پروژه ریلی، که بندر فلسطینی «حیفا» را به اردن و عربستان سعودی و از آنجا به دیگر کشورهای عربی حوزه خلیجفارس وصل میکند، پرده برداشت و مزایای بزرگ این قطار عادیسازی را تشریح کرد که (به زعم وی) کشورهای عربی حوزه خلیجفارس از این مزایای سیاسی و اقتصادی، از طریق اجرای (عادیسازی)، بهرهمند خواهند شد.
از شوک سفر نتانیاهو به مسقط، و وزرای او و تیم ورزشی (اسرائیل) به ابوظبی و دوحه به سختی میتوانیم از خواب بیدار شویم تا اینکه چشمانمان را بر «قطار صلح» جدید، در یک همزمانی حسابشدن با آغاز اجرای دومین بسته تحریمهای آمریکا علیه ایران، که محور مقاومت و مخالفت (علیه استعمار) را رهبری میکند، باز کنیم. موضوع جالب توجه این است که اسرائیلیهایی که برای این پروژه تبلیغ میکنند و از حمایت آمریکایی برخوردار هستند، میگویند که این طرحهای خلیجفارس در مواجهه با خطر ایران است که منطقه و امنیت و ثبات آن را تهدید میکند.
اسرائیلیها، در سایه تحقیر کنونی اعراب، میبینند که بستر برای دستیابی آنها به منابع نفتی عربها در خلیجفارس، و سیطره بر آن و اقتصادشان فراهم است به بهانه نیاز این کشورها برای رسیدن به دریای مدیترانه از طریق بندر حیفا. در حالیکه آنها (اسرائیلیها) در واقع میخواهند به «خیبر» بازگردند و برای رهبری به منطقه و فرماندهی ائتلاف سُنّی «ناتوی عربی» مقدمهچینی کنند. آیا این اتفاقی است که پروژه این «قطار صلح» پایتختهای این ائتلاف را به همدیگر متصل میکند؟
متوجه این مساله نمیشویم چه نیازی وجود دارد که این کشور به دریای مدیترانه مرتبط شوند، در حالیکه بر دریاهایی مانند خلیجفارس، دریای عرب، دریای سرخ، خلیج عقبه وصل هستند. اگر این نیاز واقعا ضروری باشد پس برای چه از طریق بندر حیفا انجام میشود و نه از بنادر عربی مانند بیروت، لاذقیه و بانیاس؟
طرح شیطانی «صلح عربی» به ضمیمهای در طرح «معامله قرن» تبدیل شده است و شمارش معکوس برای اجرای آن آغاز شده، یعنی در وهلههای نخست، دوم و سوم آغاز عادیسازی، البته بدون اجرای بخش اساسی و نخست آن، یعنی تشکیل کشور فلسطین به پایتختی قدس.
به تلخی میگوییم که اردن به مثابه «اسب تراوا» در اجرای این طرح عادیسازی است که به مرحله عملیشدن منتقل میشود. اردن در دو پروژه دیگر نیز مشارکت دارد؛ نخست کانال دو دریا، که دریای سرخ را به بحر المیت و دریای مدیترانه (سپس) وصل میکند، و دوم، توافق گاز اسرائیل است، به مدت 15 سال که ارزش آن به 15 میلیارد دلار میرسد.
چیزی که برادرانمان در اردن به آن واقف نیستند این است که پروژهها در صورت اجرایی شدن، به حساب کشورشان و در نهایت هویتشان تمام خواهد شد. اردنِ بعد از آن دیگر مانند اردنِ بعد از آن نخواهد شد.
این، «قطار صلح» نیست... بلکه قطار تسلیم شدن در برابر پروژههای اسرائیلی است که برای هیمنه این رژیم به منابع اقتصادی کشورهای عربی و ثروت نفتیشان، نابود کردن هویت ملیشان و وارد کردن آنها به پروژه صهیونیستی به عنوان برده و دنبالهرو، مقدمهچینی میشود.
به خاطر (حضور) وزیر نژادپرست، میری ریگیو، که اذانهای شما را به صدای واقواق سگ تشبیه میکند، جشن بگیرید، و فرش قرمز برای نتانیاهو و وزیرش، «ایوب قرا» پهن کنید، و سرود اسرائیل را به نواختن دربیاورید. آواز خواندن و رقصیدن بیاموزید و کلمات آن را پشت سر بازیکنان اسرائیلی با شادی تکرار کنند و به خوبی به توضیحات اسرائیل کاتز درباره پروژه قطار عادیسازی گوش دهید و خودتان را برای سوار شدن به وسایل نقلیه لوکس و معطر آنها، که به شما اختصاص داده میشود، آماده کنید. ولی همواره به خاطر داشته باشید که این امت عربی و اسلامی هرگز نمرده و نمیمیرند و روز محاسبه مطمئنا فرا خواهد رسید و بر این باوریم که آن روز، دور نیست. باید منتظر روزها بمانیم.
انتهای پیام/ 121