به گزارش خبرنگار حماسه و جهاد دفاع پرس، شهید «مرتضی عطایی» را بیشتر به نام «ابوعلی» میشناسند رزمنده اهل مشهدالرضا و خادم حرم رضوی که از سال 91 با لشکر فاطمیون که آن زمان در قالب تیپی متشکل از نیروهای افغانستانی به سوریه رفته بودند همراه شد تا از حرم عمه سادات دفاع کند. به گفته خود ابوعلی رفتن او به سوریه کار ساده ای نبود. مجبور بود برای اینکه عضو فاطمیون شود خودش را به عنوان نیروی افغانستانی معرفی کند. در ابتدای حضورش در سوریه با شهید مصطفی صدرزاده فرمانده گردان عمار فاطمیون آشنا می شود و دوستی این 2 شهید از همان روزهای ابتدایی حضور در سوریه تا زمان شهادت سید مصطفی خاطرات جالبی را رقم می زند.
شهید عطایی بارها به سوریه رفت و در این مدت یکبار هم از ناحیه دست مجروح شد، خیلی زود به جانشینی فرماندهی گردان عمار درآمد و مدتی هم در بخش فرهنگی فاطمیون مشغول به خدمت شد.
اما فعالیت های ابوعلی به همین جا ختم نمی شود، غیر رزمنده ها بیشتر نام ابوعلی را با فیلم ها و صوت هایش از منطقه می شناسند. عکس ها و فیلم های متعدد او از رزمندگان لشکر فاطمیون که بعدها اکثر آن ها به شهادت رسیدند آرشیو خوبی از خاطرات منطقه بود. او در کانالی به نام «دم عشق، دمشق» به انتشار خاطرات رزمنده های مدافع حرم و روایت از دلاوری نیروهای مقاومت به خصوص رزمنده های لشکر فاطمیون می پرداخت.
شهید عطایی ماه رمضان سال 94 در راه عزیمت به منطقه جنگی مصاحبه ای را با علی فصیحی از مدافعان حرم و از مداحان لشکر فاطمیون انجام داده است که در ادامه این مصاحبه آمده است.
ابوعلی: 24 رمضان 94 در خدمت علی فصیحی معروف به بلبل فاطمیون از مداحان اهل بیت (ع) هستیم.
فصیحی: فصیحی هستم. سه سال است در سوریه مشغول به انجام ماموریت هستم.
ابوعلی: اینجا کجا و کدام منطقه است. از حال و هوای اینجا بگویید.
فصیحی: اینجا تیفور نزدیک تدمر است و بچه ها در حال عملیات هستند که منطقه تدمر را پس بگیرند. روزهای پر معنویتی است، امیدوارم بتوانیم به زودی زود به مکه و مدینه برویم.
ابوعلی: از امروز و وضعیت عملیات بگویید که چه طور بود؟
فصیحی: دیشب تکفیری های داعش هجوم آوردند. پنج شهید داشتیم ولی 10 ها نفر از تکفیری ها هم کشته شدند و برگشتند. انشالله فردا هم هجوم داشته باشیم و بتوانیم آن ها را به درک واصل کنیم.
ابوعلی: هدف شما از حضور در جبهه مقاومت سوریه چیست؟
فصیحی: دفاع از ارزش ها و مقدسات،حرم حضرت زینب (س)، شیعیان امیرالمومنین و مبارزه با دشمنان اهل بیت (ع) است. دشمن و راه مشخص است.
ابوعلی: انشالله خدا به توفیقاتت بیافزاید. اگر بگویند یک دعا و حاجت براورده شده بکنید دعای شما چیست؟
فصیحی: دعا برای پیروزی رزمندگان اسلام. خیلی ها دعا می کنند آقا صاحب الزمان بیاید و پا رکابش باشند. ولی ما اعتقادمان این است شهدایی که پیش از ظهور به شهادت می رسند ارج و قربی بیشتر شهدای زمان ظهور دارند چون زمانی که حضرت حجت بیاید راه و جبهه حق و باطل مشخص است و انتخاب سخت نیست اما الان انتخاب و اینکه در کدام جبهه قرار بگیری سخت است. جبهه مخالف هم دم از قرآن و اسلام و دین و مذهب می زند.
ابوعلی: خدا انشالله شهادتش را نصیب همه کند. خودتان بگویید متاهل هستید یا مجرد.
فصیحی: متاهل هستم. 2 فرزند، یک دختر 12 ساله و یکی اول ابتدایی دارم.
ابوعلی: خاطره ای مطلبی در مورد شهدا اگر دارید بگویید تا استفاده کنیم.
فصیحی: خاطره من از سه شهید است. شهید محمد کلانتری 2 رفیق داشت که هر سه نفر باهم خیلی اخت بودند. شهید کلانتری با یکی از رفقایش در عملیات دخانیه به شهادت می رسند و تنها یکی از آن سه نفر باقی ماند. این نفر باقی مانده در عملیات بعدی به شهادت رسید. وقتی کیفش را به ما تحویل دادند و آن را باز کردیم نامه ای دیدیم که سه پلاک به آن وصل بود، پایین نامه نیز نوشته شده بود آی رفقا، می دانم شما کجا رفتید، صبر کنید من هم بیایم.
شهدا گلچین و انتخاب شده هستند و می دانند شهید می شوند. اگر گریه ای می کنیم به خاطر حسرتی است که از آن ها جا مانده ایم و نتوانستیم به آن ها ملحق شویم. انشالله خدا توفیق شهادت را از ما نگیرد و هر زمان که می داند شهادت نصیب ما و شما شود.
ابوعلی: وقتی در جمع مدافعین حرم مداحی می کنی و آن شور و حال را در فاطمیون زنده می کنید چه حالی به شما دست می دهد؟
فصیحی: کمترین کاری است که می توانم انجام دهم این است که در خدمت فاطمیون باشم.
ابوعلی: الان یک انفجاری انتحاری شده است. مجبور هستیم صورت را قطع کنیم. جاده تله بوده و ماشین در حرکت توی تله افتاده است.
انتهای پیام/ 141