به گزارش گروه سایر رسانههای دفاع پرس، عباس حاجینجاری در یادداشتی نوشت: با سخنان اخیر لیندسی گراهام، نماینده مجلس سنای آمریکا در گفتوگو با فاکس نیوز که گفته بود عربستان اگر نفت نفروشد، از گرسنگی خواهد مرد، تحقیر سعودیها از سطح سران کاخ سفید به میان نمایندگانی کشیده شد که پیشینه حمایت از سعودیها را در کارنامه خوددارند. او درعینحال ضمن اینکه محمد سلمان را مسئول قتل خاشقجی دانست، او را دیوانهای خطاب کرد که تحویل سلاحهای آمریکایی به وی میتواند برای آینده آمریکا مسئلهساز باشد.
ترامپ هم که چند بار سعودیها را گاو شیرده خطاب کرده بود اوایل آبان ماه در جریان یک سفر انتخاباتی در ایالت «ویسکانسین» با اشاره به هزینههای پرداختشده از سوی آمریکا برای حفاظت از متحدانش با لحنی تحقیرآمیز خواهان پرداخت این هزینهها از سوی مقامات و کشورهای تحت حمایت آمریکا شد. ترامپ بارها در سخنرانیهای مختلف خود با اشاره به حمایت آمریکا از شیوخ عرب از آنها خواسته که هزینه این حمایت را بپردازند. او چند روز پیش از آنهم بهصورت کاملاً روشن و صریح خطاب به پادشاه عربستان گفت: «اگر آمریکا نباشد آل سعود ۲ هفته هم نمیتواند دوام بیاورد و به همین دلیل سعودیها باید هزینه آن را بپردازند.»
ترامپ در همین سفر با «دیکتاتور» و «کوفتی» خطاب کردن سران سعودی و شیخنشینهای خلیجفارس میگوید: من به برخی از این کشورها سفرکردهام، نمیدانم که اسامی این کشورها را به شما بگویم یا نه، خب، زیاد هم مهم نیست چراکه کشورهای زیادی هستند. من به آنها گفتم آقای نخستوزیر، آقای رئیسجمهور، آقای پادشاه، آقای دیکتاتور، هر آقای کوفتی که ما حفاظتش میکنیم، شما باید شروع به پرداختن هزینه حفاظت خود کنید؛ باید هزینهاش را بپردازید».
فارغ از واژههایی که ترامپ در این تحقیرها به کار گرفته و برازنده شخصیت اوست و البته در عرف دیپلماتیک هم سابقهای ندارد، اینگونه مواضع و رفتارها ماهیت سلطه و سلطه گری آمریکاییها و دیگر قدرتهای غربی را نشان داده و شاید علتالعلل انقلاب اسلامی مردم ایران نیز در اصل، مقابله با سلطه آمریکاییها بر ایران و دگرگونسازی اینگونه رفتارها بود.
به دیگر سخن رابطه آمریکا با ایران در قبل از انقلاب نیز همینگونه بود، رژیم ستمشاهی حاکم بر ایران در آن زمان، همین گاو شیردهای بود که اکنون ترامپ خطاب به سعودیها میگوید، یعنی در آن زمان اختیار استخراج، صدور و فروش نفت ایران در دست آمریکاییها بود و درآمد آنهم خرج خرید تسلیحاتی میشد که باید منافع آمریکا در منطقه را حفظ و حتی با تهدیدکنندگان منافع آمریکا در منطقه نیز مقابله میکرد که در این میان میتوان به نقش ارتش ایران در آن زمان در مبارزه با چریکهای ظفار در عمان اشاره کرد. گلایه شاه به وزیر دربارش مبنی بر اینکه اختیار ارتشش را هم نداشته و آمریکاییها جنگندههای ارتش ایران را بدون اطلاع و اجازه او به ویتنام فرستاده بودند، یکی دیگر از صدها نمونهای است که سرسپردگی و البته تحقیر سران وقت رژیم شاهنشاهی در برابر آمریکاییها را اثبات میکند، رژیمی که با اتکای به همین وابستگی، کمنظیرترین جنایات را علیه نیروهای مسلمان و انقلابی در کشور روا میداشت و البته از حمایت بیدریغ آمریکاییها و دیگر کشورهای غربی برخوردار بود.
رفتار کنونی آمریکاییها با سعودیها اگرچه حتی شنیدنش برای یک مسلمان سخت است، اما درعینحال در ایران و حتی در منطقه برای نسلهایی که دوران رژیم گذشته را درک نکرده و پس از انقلاب متولدشدهاند، بهترین دلیل برای اثبات حقانیت انقلاب اسلامی و چرایی قیام امام خمینی (ره) و انقلابیون و مردم علیه آن رژیم است.
اما در مورد چرایی سکوت سران آل سعود در برابر تحقیر آمریکاییها به نکاتی چند میتوان اشاره کرد:
۱-رژیم آل سعود به رغم تسلط بر منابع عظیم نفتی فاقد پایگاه مردمی است، بنابراین سلطه خود را چه در داخل و چه بر متحدان منطقهای صرفاً با توزیع درآمد نفتی در داخل و یا با رشوه و تطمیع متحدان منطقهای حفظ کرده است، براین اساس تصور اعتراض به این تحقیرها و قطع وابستگی به آمریکاییها که بر تمام ارکان این کشور تسلط دارند محال است.
۲-رژیم آل سعود فاقد توانمندی علمی و تخصص لازم برای اداره کشور و استخراج منابع نفتی و حتی استفاده درست از تجهیزات نظامی است که آمریکاییها در اختیارش قرار دادهاند، بنا براین هرگونه قطع ارتباط میتواند به فروپاشی این رژیم از داخل بیانجامد.
۳- اتکای به قدرت آمریکا، تنها ابزار برای مهار مخالفان داخلی و حتی منتقدان خانواده سلمان در بین دیگر شاهزادههاست. محمد سلمان تنها در ذیل حمایت آمریکاییها در میان دیگر رقبا دوام آورده است.
۴-شکست سیاستهای منطقهای آل سعود، در لبنان، عراق، سوریه، یمن و... بهشدت موقعیت این رژیم را متزلزل کرده، که نشانههای آن را میتوان در همین نشست اخیر شورای همکاری خلیجفارس و یا ناکامی در تشکیل ناتوی عربی دید.
۵-پروژه تکفیر که رزیم آل سعود داعیهدار و مبلغ آن بود و قرار بود به بستر رشد و گسترش وهابیون در میان مسلمانان و جایگزین گفتمان انقلاب اسلامی در جهان اسلام شود، اکنون بهگونهای مورد نفرت قرارگرفته که خود سعودیها هم ادعای مقابله با آن رادارند.
اما بهرغم ایران هراسی و شیعه هراسی که آمریکاییها در ورای این تحقیر آل سعود به راه انداخته و ادعا میکنند که اگر آمریکا نباشد، شاهان آل سعود در کمتر از یک هفته باید در ریاض فارسی صحبت کنند، ایران اسلامی نهتنها چشمداشتی به خاک عربستان نداشته، بلکه به دلیل اهمیت حرمین شریفین، عزت و اعتلای این سرزمین بهعنوان مهد ظهور اسلام را آرزو دارد. اگرچه تحمل این تحقیر برای هر مسلمانی دشوار است.