به گزارش گروه فرهنگ و هنر دفاع پرس، تازهترین برنامه «در حلقه رندان» با حضور جمع کثیری از شاعران و نویسندگان طنز کشور و علاقهمندان و با گرامیداشت یاد و خاطره ابوالفضل زرویی نصرآباد در حوزه هنری برگزار شد.
ناصر فیض که اجرای این برنامه را بر عهده داشت در ابتدای این مراسم با اشاره به درگذشت ابوالفضل زرویی نصرآباد، اظهار کرد: بعد از پیشنهاد ایشان برای راهاندازی دفتر طنز حوزه هنری و با شکلگیری چنین فضایی، طنز بیش از پیش جدی گرفته شد و میتوان گفت: بسیاری از موفقیتهایی که در طنز کشور حاصل شده؛ از برکات جایگاهی است که ایشان راهاندازی کرده است. در هیچ دوره تاریخی در کشور، طنز به این شکل جدی گرفته نشده بود و همیشه نام زرویی نصرآباد، جدا از جایگاه ادبی که دارد، به دلیل راهی که برای طنزپردازان باز کرد، به نیکی یاد میشود.
مدیر دفتر طنز حوزه هنری افزود: شیوه طنزپردازی و شوخطبعی زرویی، چه در نثر و چه شعر منحصربهفرد بود و هرگز آثار ایشان فراموش نخواهد شد.
مصطفی مشایخی نخستین شاعری بود که در این محفل شعرخوانی داشت. وی پیش از شعرخوانی گفت: نخستین جایزهای که در طنز گرفتهام سال 85 و از دست زرویی نصرآباد بود و از آن به بعد طنز را به شکل جدیتری دنبال کردم.
اسماعیل امینی، شاعر و منتقد ادبی و طنزپرداز، نیز در سخنانی با بیان اینکه از زمانی که اصطلاح طنز رایج شد، اختلاف نظر بسیاری در این زمینه وجود داشت، اظهار کرد: در کشور ما طنز بهتدریج تجربه شده است. زمانی که نشریه «توفیق» راه میافتد، نشریات طنز دیگری هم در آن روزگار بودهاند. برخی از این نشریهها حزبی بودهاند و برخی سیاسی بودهاند که کارشان فحش دادن به همدیگر بوده است. وقتی میخواستند کار کنند، معلوم نبوده قصد داشتهاند چه کار کنند. حتی طنزنویس هم تکلیفش مشخص نبوده است. حیثیتی که امروز، طنز کشور پیدا کرده است، به خاطر تجربه طولانی است که خیلیها در این زمان برایش زحمت کشیدهاند، از بزرگانی همچون علامه دهخدا و ... زحمتها و رنجها کشیده شده است و کاری که آقای زرویی انجام داد در ادامه این سلسله است.
وی خاطرنشان کرد: زرویی کارها و نگاههای پراکنده در طنز را تغییر داد و تلاش کرد تا طنز به شکل علمی شناخته شود. زرویی اساس حرفش این بود که طنزنویس به دلیل ناتوانی در نوشتن شعر یا داستان جدی طنز نمینویسد. زرویی تاکید داشت کسی که طنز مینویسد، همچون دکتری متخصص است. علاوه بر آنکه شاعری خوب است، میتواند ظرافت طنز را هم به همراه داشته باشد و فراتر از داستاننویسی یا شاعری برود.
این شاعر کشور همچنین گفت: طنز به لحاظ پژوهشی و نظری و علمی تهیدست است و خیلی کم درباره مسائل نظری طنز کار شده است. خیلی کتابها درباره طنز کار شده است، اما پریشان و نابسامان است. وضعیت جسمی آقای زرویی اجازه نداد کاری که میخواهد انجام دهد. اگر بتوانیم کتابی پژوهشی درباره طنز داشته باشیم میتواند به همه کمک کند. در جاهای مختلف دستمان خالی است و منابع علمی طنز بسیار پراکنده و کم است. آرزوی صابری هم بود که پژوهشگاه اختصاصی طنز راهاندازی کند که البته زمانه مهلت نداد.
امینی با اشاره به اینکه تصور میکنم هم گردش روزگار و هم گردش سیاست به گونهای است که انگار میخواهد کسانی که کار علمی، فرهنگی و ادبی میکنند را از رو ببرد، تصریح کرد: وقتی کسانی که کار علمی و ادبی میکنند خسته و ناامید و منزوی میشوند، انگار کسانی که از این کارها خوششان نمیآید نفس راحتی میکشند. وقتی آقای زرویی نصرآباد کناره گرفت، عدهای نفس راحتی کشیدند و وقتی دار فانی را وداع گفت، عدهای خیالشان راحت شد. قیصر امینپور هم که از دنیا رفت چنین حسی داشتند. روال تبدیل هنرمند و دانشمند به کارمندی مطیع خوب نیست و در نهایت به ضرر فرهنگ است. بزرگان را با همان بزرگی باید بتوانیم تحمل کنیم. آقای زرویی، سید حسن حسینی، چون بزرگ بودند، هیچ جایی جا نداشتند.
امینی در ادامه قصیدهای در مدح زرویی نصرآباد خواند که بخشی از آن به شرح زیر است:
هزار دفتر اگر بجویی
هزار دیوان اگر بگویی
به مدح استادنا زرویی
نگفتهای خود یک از هزارش
هم اوست ملای طنز و رندی
به نظم و نثر و به هوشمندی
چه در عراقی، چه سبک هندی
کلام شیرین و استوارش
امید مهدینژاد دیگر شاعر حاضر در این مراسم، ضمن بیان تسلیت به مناسبت درگذشت ابوالفضل زرویی نصرآباد، قصیدهای در مدح این شاعر فقید کشور خواند که به شرح زیر است:
ساقی بده از آن میِ مشدیت سبویی
تا قایمکیتر کنم از باده گلویی
زآن میکه کند زاویه دیدِ مرا باز
اعطا کندم پنجرهای رو به ویویی
از خانه برون آیم و از خلق ببرّم
بالشت و تشک پهن کنم بر سر کویی
دیوانه شوم، چاک زنم ژیله و کت را
مستانه زنم چنگ به ریشی و به مویی
گر غرّشِ شیرانه ز. من بنده نیاید.
چون گربه اقلاً بزنم زیر میویی
(هرچند در این اوضاع از بهر «میو» هم
بایست که مخفی بشوم زیر پتویی)
در باغچه شعر و سخن جنبی و جوشی
در مجلس سیگار و فلان گفتی و گویی
این طایفه طنز چه بی پشت و پناهند
این سلسله بند است به بندی، نه، به مویی
ساقی بده از آن میِ مشدی به حریفان
تا هریکی از گوشهای افتند به سویی
شاید که چو مولانا یک مرد برآید
دستی به سبوی میو دستی به کدویی
شاید که پدید آید یک ایرجِ دیگر
تا شعر بیابد نمکی، مزّه و بویی
شاید که وَزَد باز نسیمی ز. شمالی
یا آنکه برون آید از این دخمه دخویی
این جمله محال است، بیا تا بنشینیم
با یاری و دودی و کتابی لبِ جویی
ساقی بنشین با من تا شعر بخوانیم
از شاعرِ فحل و خفن و نادرهگویی
آن فاضلِ برجسته و آن شاعرِ استاد
آن کز نمک و دود و سخن پر شده گویی
آن سروِ سبیلنده و آن ماهِ مهاندود
ترکیبِ تنومندی و پیراستهخویی
آن ابرِ کرم، بحرِ سخا، کانِ مروّت
آن معدنِ کمرویی و انبارِ نکویی
در فضل و هنر مثل گلی بین نواری
در صدق و صفا مثل پری روی ننویی
کیکی، جگری، باقلوایی، شکلاتی
چیپسی، پفکی، شیربلالی، سمنویی
هر تار سبیلش که اسارتگهِ جانیست
صد بار زکی گفته به زندان کچویی
این وصف چه کس بود؟ اگر گفتی... آری
استاد بلافصل، ابوالفضل زرویی
باید بروم سر به سراپاش بمالم
پیدا نتوان کرد دگرباره چنوییای سروِ قدت برتر از آزادی و میلادای گویِ لُپت نازتر از تازه هلویی
بی شوق تو بلبل نزند چهچهِ مشدی
بی عشق تو کفتر نکند بقببقویی
هر مزّه که در پای سخنهای تو ریزم
بیمزّه چنان شلغم در جنب لبویی
در طنز شمایید فقط صاحب فتوا
ماها همه در مکتبتان مسألهگویی
(این صنعتِ اغراق نه خالیست ز. واقع
ما، چون تو نجستیم، شما نیز نجویی)
گر زآنکه قوافی نمیافتاد به تنگی
میشد که از این دست بگویی و بگوییای شاعر، از این بیش مشو مایه تصدیع
قافیه نماندهست بهجز تویی و رویی
اینجاست که بایست ادسّر بسراییم:
ساقی بده از آن میِ مشدیت سبویی
مجتبی احمدی نیز چند رباعی که با یاد ابوالفضل زرویی نصرآباد سروده بود را برای حضار خواند که به شرح زیر است:ای آینه هم نشین و خویشاوندت
همسایه دیرین خرد لبخندت
در سلسله رجال طنزآور ماست
بیش از همه معتبر حدیث قندت
***
ملا طنز رفوزهها را بنویس
یا تذکره اهل ریا را بنویس
هنگامه لودههای پر تیراژ است
افسانه امروزی ما را بنویس
ای مرد به اهل بذله و بذل قسم
هتی به نمونههایی از هزل قسم
در عرصه طنز تا ابد مانایی
استاد به حضرت ابوالفضل قسم
***
مانند تو اهل نیکخویی نشدند
حتی اهل گشاده رویی نشدند
بسیارانی به زعم خود استادند.
اما نه، ابوالفضل زرویی نشدند
علیرضا لبش، فرامرز ریحان صفت، ناهید نوری، حجتالاسلام سیدمحمد حسینی، مهران احمدی، رضا احسانپور، فرید فردوسی، مرتضی جهانی، محمدحسن صادقی، سیدامیر سادات موسوی، مجتبی احمدی، محمدجواد یثربی و جمعی دیگر از شاعران طنزپرداز در این محفل به شعرخوانی پرداختند و خاطراتی از مرحوم ابوالفضل زرویی نصرآباد را مرور کردند.
مهدی فرج الهی نیز در این مراسم دو قطعه آوازی اجرا کرد.
انتهای پیام/ 121