به گزارش گروه سایر رسانههای دفاع پرس به نقل از فارس، به تصویر کشیدن محاصره خرمشهر در سالهای جنگ بین ایران و عراق آن هم از زاویه دید یک جاسوس عراقی از معدود داستانهایی بود که تا به حال در تلویزیون دیده نشده بود. «عماد» یا همان «عزیز» جاسوس عراقی سریال «مینو» است که ضدقهرمان دوست داشتنی این شبهای شبکه یک تلویزیون است. او حین انجام عملیات جاسوسی دلباخته دختری میشود که معشوقه پسر عمهاش است و چشمش را روی ماموریتی که به او سپردهاند میبندد و به خاطر مینو از آنها عبور میکند. سرنوشت عماد هنوز مشخص نیست، اما برای مخاطبی که این شبها سریال «مینو» به کارگردانی امیرمهدی پوروزیری را دنبال میکند، هنوز خیلی از اتفاقها و رفتارهای این شخصیت جای سوال است.
سلمان فرخنده که در حیطه بازیگری و نویسندگی فعالیت میکرده در سریال «مینو» در کنار نقش عماد، انتخاب بازیگر و نویسندگی را نیز به عهده دارد. با فرخنده که این روزها سردبیری مجله «همشهری ۲۴» را نیز دارد درباره شخصیت عماد و داستان سریال «مینو» گفتوگو کردیم.
شما علاوه بر بازیگری، در نویسندگی، انتخاب بازیگر و مطبوعات نیز مشغول به فعالیت هستید. این طبیعی است که در عالم هنر شاخههای متعددی را دنبال کنید، اما در مورد مطبوعات نه. چه اتفاقی افتاد که در این عرصه فعال شدید؟
خارج از اینکه بخشی از مطبوعات به ادبیات ربط دارد، بخش عمدهای از آن به جامعه شناسی ارتباط پیدا میکند و این جامعه شناسی میتواند مکمل بازیگری و نویسندگیام باشد. اینکه در حال حاضر کارهایی که به آن مشغول هستم با همدیگر تلاقی پیدا کردهاند برای خودم تجربه عجیبی است.
چه مدتی است که در مطبوعات مشغول هستید؟
مطبوعات، بازیگری و نویسندگی را در یک دوره شروع کردم و هر کدام در برههای شاید کمرنگتر از دیگری بودند و در مواقعی خودم نخواستم یکی از دیگری پررنگتر باشد. همیشه دوست داشتم تا نویسندگیام پررنگتر از بازیگریام باشد، اما چون که بازیگری بیشتر دیده میشود و مردم یک بازیگر را بیشتر از یک نویسنده میبینند و در مورد آن صحبت میکنند. در سالهای ۸۰ در هفتهنامههای متعددی نقد کتاب و فیلم و یادداشت مینوشتم. فعالیتی که من در این سالها در مطبوعات داشتم کار خبرنگاری نیست بلکه در حوزه سینما است و مدتی است که سردبیر «همشهری ۲۴» هستم.
فعالیت هنریتان را از بازیگری آغاز کردید؟
بله، ابتدا بازیگر تئاتر بودم و در ادامه باقی شاخهها به آن اضافه شد، در ادامه در نمایشهای عروسکی به عنوان دستیار کارگردان، بازیگر، صداپیشه و عروسکگردان، در تئاترهای خیابانی، تعزیه پرده خوانی، نقالی حضور داشتم و همه اینها باعث رشد فکری و کاری من شده است.
شما یکی از نقشهای خاص در سریال «مینو» را ایفاگر هستید. با توجه به انتخاب بازیگر «مینو» هم به عهدهتان بود، چطور نقش عماد را بازی کردید؟
در حقیقت این نقش به من پیشنهاد نشد و بیشتر اجبار شد! با امیر پوروزیری حین همکاری در سریال «محاصره» آشنا شده بودم و یک فیلمنامه سینمایی و سریال با همدیگر نوشتیم که به تولید نرسید. بعد از آن پوروزیری به طرحی درباره جنگ رسیده بود و علی دلگشایی و احسان فکا مشغول نگارش بودند و آن زمان من مشغول بازی در فیلم سینمایی بودم و زمانی که به گروه ملحق شدم ۵ قسمت به نگارش درآمده بود و قصهای که الان شکل گرفته ماحصل نگارش ما سه نفر است. در ادامه امیر که میدانست من شناختی روی اغلب بازیگرها دارم، از من خواست تا انتخاب بازیگر سریال «مینو» را به عهده بگیرم. حقیقتش دوست نداشتم تا بازی کنم و ترجیح میدادم نویسنده باشم و از حالا به بعد هم در هر پروژهای ترجیح میدهم تا حتی المقدور یک سمت را به عهده بگیرم و اینطوری راحت ترم.
چرا؟ چه جذابیتی در نویسندگی وجود دارد که در بازیگری نیست؟
نویسندگی باعث میشود که جهانی توسط تو درست شود و این جهان ماندگارتر از دنیایی است که داری بازی میکنی و بازیگر فارغ از آفرینشی که در لحظه انجام میدهد و نقش را باور پذیر میکند جهانی که برایش مکتوب شده را اجرا میکند. برای مثال تعداد بیشماری از بازیگران نقش هملت را در تئاتر بازی کردند، اما چند درصد از مردم آن بازیگرها را به یاد دارند و چه تعداد داستان هملت را به یاد دارند؟ البته ناگفته نماند جذابیتی که سینما و تلویزیون دارد این است که بازی تو را ماندگار میکند.
درباره نحوه پذیرش این نقش میگفتید.
بله، نمیخواستم نقش عماد را بازی کنم و در آن پروسه انتخاب بازیگر از افراد زیادی تست گرفته بودیم. یکی از نقشهای مهمی که سه ضلع قصه اصلیمان بود عماد خرمی بود و از آنجایی که نمیخواستیم از چهرههای تکراری تلویزیونی استفاده کنیم به این نتیجه رسیدیم که از یک چهره جدید استفاده کنیم. امیر پور وزیری از روز اول به من میگفت: باید عماد را خودت بازی کنی و من مخالفت میکردم و ترجیح میدادم خودم این نقش را بازی نکنم چراکه میدانستم بعدها مورد قضاوت قرار خواهم گرفت و میگویند انتخاب بازیگر نقش اصلی را خودش بازی کرده!
اما در نهایت ایفای این نقش را پذیرفتید و در قالب شخصیت عماد قرار گرفتید. چطور این اتفاق افتاد؟
یک روز همه گروه گفتند که تو باید این نقش را بازی کنی. از طرفی خودم هم به این نتیجه رسیدم که عماد نقشی نیست که دوستش نداشته باشم و پنج ماه با او زندگی کردم و خصوصیات اخلاقیاش را به خوبی میشناسم. شاید برایتان جالب باشد بدانید از ابتدا دوست داشتم نقش خالد را بازی کنم که نشد و الان که نتیجه کار را میبینم از بازی میثم رازفر که نقش خالد را بازی کرده است لذت میبرم و معتقدم خالد را به خوبی به تصویر کشیده است. امیدوارم مخاطب نیز حس خوبی از تماشای این سریال و ایفای نقشها داشته باشد.
با توجه به اینکه «مینو» توسط گروه نویسندگان به نگارش درآمده است و شما نیز یکی از نویسندههای این سریال بودید، شخصیت عماد توسط شما خلق شده بود یا محصول تفکر عمومی گروهتان است؟
زمانی که من به گروه نویسندگی سریال مینو ملحق شدم دوستان، تا قسمت ۵ را به نگارش درآورده بودند و قطعا شخصیت عماد تا قبل از قسمت ۵ شکل گرفته بود. اما در شخصیتپردازی به عنوان یکی از نویسندهها دوستان را کمک کردم تا بیشتر به شخصیتی که میخواستیم نزدیک شویم. ما یک جاسوس عراقی، فردی عاشق و خانم پرستاری داشتیم که معشوق است و در موقعیت انتخاب بین این دو نفر قرار میگیرد و با تمامی مشکلات بین قهرمان و ضدقهرمان. در بخش نگارش دیالوگها ممکن بود در برخی فضاها من تعدادی از دیالوگهای رضا را بنویسم و همکارم عماد و برعکس و این روال ثابت نبود.
در صحبتهایتان از علاقه به شخصیت عماد گفتید. این علاقه از کجا ناشی شد و ماحصل شناخت شما از این شخصیت بود؟
به نظرم نقشی بهتر از عماد وجود نداشت. از طرفی هم نقش منفی همیشه جذاب است، آنهم نقش منفیای که آدم بدی باشد و بعد از متارکه از همسرش، عاشق مینو میشود و خوب هم هست و ... را همه با هم داشت. یکی از فاکتورهایی که برای عماد در نظر گرفته بودم این بود که او یک انسان است. البته در حال حاضر تنها مخاطب میداند که عماد خرمی جاسوس عراقی است و هیچکدام از نقشهای مقابل او این را نمیدانند و فکر میکنند عماد شخصیتی مثبت و موجه است.
پیچیدگیهایی که در رفتار عماد است، او را مرموز کرده، فردی که راحت دست به قتل میزند و حالا عاشق شده که آنهم زیاد باورپذیر نیست. از طرفی مخاطب در قسمتهای ابتدایی با دیدن عماد فکر میکند با شخصیتی مثبت مواجه است، اما در ادامه ذهنیتش دچار دگرگونی میشود.
این را قبول ندارم که عماد به راحتی دست به قتل میزند و این را یکبار خودش گفت. از طرفی شغل عماد همین است و با آن عجین شده و عادت کرده است. معتقدم اگر درام چنین ویژگیهایی نداشته باشد باخته است و دیگر موفق نخواهد بود. به علاوه اینکه یک بازیگر باید لایههایی برای تماشاگر باز کند که با آن همذاتپنداری کرده و همراهش شوند و اینکه اجازه قضاوت و حدس زدن و غافلگیرکردن را نیز به مخاطب بدهد. درمورد سوال دومتان نیز باید بگویم هدفگذاریمان برای عماد همین بود که ابتدا مثبت جلوه کند و الان دستش برای مخاطب رو شده است.
برای نگارش «مینو» و نزدیک شدن به فضایی که در آن سالها در ایران وجود داشت، از چه منابع تحقیقی کمک گرفتید؟
یکی از مشکلاتی که ما داریم این است که دانش افراد به جای اینکه مکتوب باشد، شفاهی است. اما در نوشتن هر دوی اینها به کمک یکدیگر میآید. ما یکسری مطالعه کتابی داشتیم و جنگ ایران و عراق را بررسی کردیم و تعدادی هم فیلمهای موجود، مستندها و مصاحبههای افرادی بوده که در آن زمان زندگی کرده بودند. ضمن اینکه همیشه در نگارش فیلمنامههایم موقعیتهای جنگی را دوست داشتم. در نهایت امیدوارم اتفاقهای خوبی برای همه عوامل و سریال بیفتد و ادامه «مینو» هم ساخته شود.
یکی دیگر از مواردی که درباره عماد مطرح میشود، نحوه به قتل رساندن افرادی است که ناگهان با او مواجه میشوند. آیا تا به حال این روش را در فیلم و یا اثری دیده بودید؟ یا اینکه شنیده بودید عراقیها به این روش افراد را به قتل میرسانند؟
برای این مورد به دنبال روشی بودیم که تا به حال نه دیده شده و نه شنیده و ایده گروه نویسندگان سریال بود. یادم است حین نگارش قتل خالد من پیشنهاد این را دادم که عماد با در دست داشتن پلاستیک داروهای خالد پیش او آمده و در حالیکه داروها در پلاستیک است او را با همان پلاستیک خفه میکند و به عبارتی این را نشان میداد که عماد هم میخواسته جان خالد را نجات دهد و هم نه. بعدها بنا شد تا این ویژگی کلی شخصیتی عماد در رفتارش با افرادی باشد که میخواهد آنها را به قتل برساند. ما هم از ویژگیهای اخلاقی و رفتاری آدمهای قسی القلبی که در آن دوره در ایران فعالیت میکردند، ایده گرفتیم و روشی را انتخاب کردیم که در ذهنها بماند.
سازندگان سریال «مینو» در گفتوگوهایشان به این اشاره کردند که قرار بود فصلهای بعدی سریال نیز ساخته شود، اما موافقت نشد.
تمامی اینها به این خاطر است که ما در کشورمان مشکل عدم وجود کمپانی داریم. اگر از همان اول کمپانیهایی برای حمایت از سریالها وجود داشتند ما به چنین مشکلاتی برخورد نمیکردیم. منتهی ساختار و نظمی که در کل دنیا وجود دارد را در ایران نداریم به همین خاطر همیشه مشکل ادامه دار نشدن برخی سریالها وجود دارد. سریالهای زیادی داشتیم که برای فصلهای بعدیشان ایده داشتند، اما به دلیل کمبود سرمایه ادامه آنها ساخته نشد.
در ادامه فعالیتهای هنریتان بازیگری را ادامه میدهید؟ یا همچنان نویسندگی برایتان اولویت دارد؟
در کل علاقهام به نوشتن بیشتر است، اما در سیستم تولیدی ما نویسندهها مهجور میمانند.
سریال «مینو» به کارگردانی امیرمهدی پوروزیری و تهیه کنندگی مهدی همایونفر و بازی عباس غزالی، سلمان فرخنده، مهدیه نساج، سیاوش طهمورث، محمود پاک نیت و ... هر شب از شبکه یک سیما پخش میشود.
انتهای پیام/ 112