گروه فرهنگ و هنر دفاع پرس ـ رسول حسنی؛ در نوشتار «سینمای قدسی» آرا و نظرات مقام معظم رهبری مورد بررسی و کنکاش قرار گرفته است که به بخشهای مختلفی چون «سینما و رسالت سینماگر»، «سینما دینی»، «سینما و روشنفکری»، «سینما و استعمار»، «سینما و انقلاب»، «سینمای دفاع مقدس»، «فرم و محتوی»، «سینما و آسیبها » و «سینما و مدیریت» تقسیم میشود.
در بخشهای قبل در بحث «سینما و رسالت سینماگر» و به «مساله صیانت از هنر و هنرمند»، «هنر متعهد» و «مسئولیت هنرمند» مورد بررسی قرار گرفت. در چهارمین بخش از این نوشتار به نسبت به انسانها پرداخته میشود که در ادامه میخوانید:
بیغرضی و بیطرفی
یکی از مهمترین نکاتی که باید مورد توجه هنرمندان قرار بگیرد، مساله سیاست زدگی در خلق اثر هنری است. هنرمند نمیتواند با تکیه بر جناح بازیها و حزبگراییها اثری خلق کند و در همان حال ادعای صادقت و راست گویی داشته باشد. چگونه میتوان زیر سیطره مواضع سیاسی و حزبی فیلم ساخت اما اصول صداقت هنری را نیز حفظ کرد. این جاست که بیطرفی جای خود را به غرض ورزی میدهد و یک فیلم که باید یک اثر هنری و یک کالای فرهنگی برای همه آحاد جامعه باشد به مرتبه بیانیه سیاسی و حزبی تنزل پیدا میکند.
اما باید توجه داشت که آرمانها، باورها و همه ارزشهایی که یک ملت یا اکثریت یک جامعه به آن معتقد هستند با اهدافی که یک حرب و دسته سیاسی قصد رسیدن به آن را دارند، امری جداگانه است. فیلمسازی که قصد نقد و تفسیر و تحلیل آرمانها، باورها و ارزشهای مردم را دارد نباید آن را از موضع حزبی که به آن تعلق خاطر دارد ببیند. هر چند این سوال مطرح میشود که چرا هنرمند باید خود را ابزار حزب و دسته و سیاستی کند که او را به چشم ابزار نگاه میکند.
برای سالها شخصیت «محمدرضا شجریان» برای مردم ایران سمبلی از موسیقی آوازی ایران بود، اما بعد از حوادث تاثرانگیز سال 1388 با ورود به دور باطل سیاسی بازیهای جریان فتنه تا حد زیادی جایگاه خود را از دست داد که بازگشت به آن اگر محال نباشد، سخت خواهد بود. اظهارت شجریان در آن سالها متاسفانه نشان از این دارد که استاد موسیقی ایران به ابزار جریان فتنه تبدیل شد تا با استفاده از این چهره ملی هوادار جمع کند.
اگر نه فتنهگران نه احترامی برای مردم ایران قائل بودند نه برای شجریان که به تعبیر خودش صدای فریاد این مردم است. بعد از فروکش کردن جریان فتنه مشخص شد آنکه بیش از همه متضرر شد محمدرضا شجریان بود نه کس دیگری. مسلما انقلاب اسلامی دشمنان دیگری دارد که سعی در ایجاد فتنه دارند و برای پیشبرد اهداف شوم خود معلوم نیست کدام هنرمند به هیجان آمده را قربانی خواهند کرد.
مقام معظم رهبری در خصوص این مساله که هنرمند نباید وارد خطوط سیاسی و حزب گرایی بشود به نکات ارزشمندی را مطرح کردهاند. ایشان در دیدار جمعی از اصحاب فرهنگ و هنر در تاریخ 1380/05/01 میفرمایند: «نگذارید خطوط سیاسى و جناحهاى سیاسى و شبهحزبها بیایند و وارد مقوله ـ هنر ـ شوند و آن را قبضه کنند؛ زیرا در این صورت همه چیز تباه خواهد شد.»
آن تباهی که رهبر معظم انقلاب نسبت به وقوع آن هشدار میدهند همان است که در مورد شجریان و سینماگران حامی فتنه رخ داد. فیلم «عصبانی نیستم» ساخته «رضا درمیشیان» به همان راهی رفت که نباید میرفت. این فیلم که از حامیان فتنه است و در اعتراض به اوضاع سیاسی بعد از 1388 شاخته شده چنان مغرضانه و سطحی است که کارگردان را از تسلط بر زبان فیلم غافل کرده است. درمیشیان در این فیلم فقط سعی کرده عقدههای هشت سالهاش را بیرون بریزد. به همین سبب است که فیلم به بیانیه نازل و خام دستانه حامیان فتنه تبدیل میشود نه یک اثر هنری قابل اتکا. از این جهت است که رهبر انقلاب به هنرمند هشدار میدهد که اجازه ندهد خطوط سیاسی و حزب و مانند آن بر اندیشه و اثرش سایه نیاندازد.
حضرت آیتالله خامنهای در ادامه بیاناتشان میفرمایند: «اما اشتباه نکنید آنجایى که پاى حفظ ارزشها و تداوم بخشیدن به آنهاست، یا صحبت از استحاله ارزشهاست، یک خط کشى وجود دارد؛ شما نمىتوانید بگویید من نه این طرف هستم، نه آن طرف. مگر مىشود؟ این مىشود بىهویتى. مگر مىشود آدم به یک ارزش، هم معتقد باشد، هم نباشد؛ یک ارزشى را، هم پاس بدارد، هم ندارد؟ اینجا آدم باید موضع انتخاب کند و پاى آن بایستد.»
نکته مهم دیگری که رهبر انقلاب مطرح میکنند این است که هیچ انسانی بخصوص اگر اهل اندیشه و هنر و فرهنگ باشد نمیتواند بگوید من بیطرف هستم. کارگردان در خلق اثرش چه چیزی میخواهد بگوید و متعلق به چه جایی است. اگر فیلمسازی از ارزشهای انقلاب و دفاع مقدس میگوید نباید او را به حزبی گرایی متهم کرد. به هر حال یا فیلم متعلق به جبهه انقلاب اسلامی است یا نیست.
اگر فیلمسازی بگوید اثر من متعلق به هیچ جبههای نیست مصداق بارز بیهویتی است. اما فیلمساز مردمی و انقلابی این حق را ندارد که با ساخت فیلم به اصطلاح انقلابی طرف مقابل را به سخره بگیرد. اثر او اگر جاذبهای ندارد حداقل میتواند فتح بابی باشد برای گفتوگو و تبادل نظر. از طرفی هنرمند انقلابی در بیان دیدگاهش نباید اهل تسامح و تساهل باشد باید از مواضع خود بگوید از آنها دفاع کند و پای حرفی که میزند و به آن معتقد است بایستد.
رهبر انقلاب در بخش دیگری از فرمایش خود به نکته بارزی اشاره میکنند که باید مورد توجه همه قرار بگیرد، ممکن است هنرمندی در این میان با اثری که خلق کرده حرفی بزند که اشباه باشد ما وظیفه جز انتقاد ناصحانه نداریم و نباید آنها را با کنایه و گله از خود دور کرد.
«البته من هیچ نفى نمىکنم؛ ممکن است کسى اشتباه کند؛ در این صورت انسان خطا را جبران مىکند؛ کما اینکه در مواردى به بعضى از دوستانى که آثار خودشان را به من ارائه کردند یا از طریق دیگرى من آن آثار را دیدم و به نظرات نقادانهاى رسیدم. البته بعضى اصلاح کردند، بعضى هم اصلاح نکردند. ما از آنهایى که اصلاح کردند، تشکر کردیم؛ اما از آنهایى که اصلاح نکردند، هیچ وقت گله نکردیم که چرا اصلاح نکردید؛ چه برسد بالاتر از گله. بههرحال در اینجا حدودى وجود دارد. مگر مىشود نسبت به این حدود بىتفاوت بود؟»
تحمل مخالف و شنیدن حرفهای که شعار حامیان فتنه است بیشتر از سوی رهبر انقلاب مراعات میشود تا مخالفان انقلاب. «جعفر پناهی» با وجود مواضع آشکارش در جریان فتنه به خاطر همان مشی علوی گونهای که نظام اسلامی ما دارد، همچنان در محافل هنری حاضر میشود اما همین جماعت به خاطر ساخت «قلادههای طلا» چنان عصبی هستند که برای مدتی طولانی «علی رام نورایی» و «امین حیایی» را بایکوت میکنند و در مقابل عوامل فیلم «عصبانی نیستم» شتایش میشوند. در حالی که باید دو فیلم «قلادهای طلا» و «عصبانی نیستم» صرفنظر از محتوایی که دارند باید بررسی شوند تا مشخص شود ارزشهای هنری کدام اثر قابل اعتناتر است.
انتهای پیام/ 161