به گزارش گروه فرهنگ و هنر دفاع پرس، ابوالقاسم قاسم زاده در یادداشتی در روزنامه اطلاعات نوشت: جنگ روانی سابقهای تاریخی و تحلیلی دیرینهتر و متنوعتر از مفهوم و تعریف «جنگ» در ساحت نظامی دارد. در شرح و تفسیر جنگ روانی بصورت تاکتیکی کار آمد، از قدیم ادبیات بسیاری نگارش یافته و کتابهای گوناگون، حتی بصورت رمان و داستان سرایی از قدیمترین ایام زندگی اجتماعی بشر نگارش یافته است و امروز جنگ روانی و ابعاد متنوع آن در حوزههای جامعهشناسی، علوم سیاسی، اقتصادی و بخصوص روانشناسی اجتماعی بسیار کار شده و تئوریهایی گوناگون ارائه میشود. نگاه به مفهوم جنگ روانی هم تعاریف مثبت دارد و هم منفی.
تا آنجا که در زمانی خاص دولتی مردمی نیز برای تحقق برخی از برنامهریزیها و یا اهداف خود، دست به آن میزند و نتیجه مطلوب خود را از مسیر جنگ روانی به دست میآورد. اصطلاح رایج و به صورت ضربالمثل «جنگ زرگری» در تاریخ اجتماعی ایران شناسنامهای از مفهوم همین جنگ روانی است. شرح و بسط جنگ زرگری هم در فرهنگ تجارت و بازارها و هم در تقابلهای سیاسی اربابان قدرت و رقابت سیاستمداران کهن کار بسیار شیرین و خواندنی است که خوانندگان را به مطالعه آن دعوت میکنم.
شرح کوتاه از تعریف عمومی آن چنین است:
«جنگ زرگری کنایه از مخالفت و جنگی ساختگی و ظاهری است؛ جدال و نزاعی است دروغین که میان دو یا چند تن برای فریفتن شخص سوم و دیگران درمیگیرد و پایه و اساسی جز فریب و نیرنگ و زیادهطلبی ندارد، به طور خلاصه جنگ زرگری جنگی ساختگی و دروغین میان دو تن برای فریفتن شخص سوم است.
این جنگ در روزگار پیشین یکی از حیلههای زرگران برای فریفتن مشتری بوده و در ادبیات فارسی به صورت اصطلاح درآمد. هرگاه مشتری وارد دکان زرگری میشد زرگر فوراً بهای جواهر مورد پرسش را چند برابر بهای واقعی اعلام میکرد. زرگر دوم به بهانهای به مشتری میگفت که همان جواهر را در مغازهاش دارد و با بهای کمتری میفروشد (این بها کمتر، اما بالاتر از بهای اصلی جواهر بود).
زرگر اولی آغاز به جنگ و جدل با زرگر دومی میکرد و با او مخالفت میکرد که «میخواهی مشتری مرا از چنگم درآوری». زرگر دوم هم به او تهمت میزد که میخواهی چند برابر بفروشی و سر مشتری کلاه بگذاری. مشتری سادهلوح این صحنه را حقیقی تلقی کرده به مغازه زرگر دوم میرفت و جواهر را میخرید. سیس دو زرگر سود به دست آمده را میان خود تقسیم میکردند.»
سیر تاریخی آن «جنگ زرگری» امروز با پیچیدگیهای ارتباطات در جوامع، کشورها و دولت همچنین گستردگی در چرخه اطلاعات و دسترسی عمومی (همه) به آن از طریق ابزارهای فنی و تکنولوژیکی تا آنچه که امروز قدرت فضای مجازی نامیده میشود به اصطلاح رایج جنگ روانی رسیده است. جنگ روانی نه تنها بسترساز برای تحقق اهداف خاص شده است که به گونهای جهتگیری سیاسی، اقتصادی و فرهنگی جوامع را دگرگون میکند و تشخیص واقعیتها را مشکل و حتی غیرممکن میسازد. شایعات و خبر واقعی در هم تنیده میشود و کشف حقیقت برای فرد و جامعه بسیار مشکل میشود. جامعه هدف جنگ روانی با استفاده از تکنولوژی رسانههای ارتباطی چنان به التهاب، یأس و وحشت از آینده سوق داده میشود که قبل از فروپاشی «سیاسی»، فروپاشی اجتماعی را محقق میسازند! جنگ روانی بهصورت مستمر از ابزارهای مهم برای سیاستمداران با تعریف «سیاست یعنی حفظ قدرت مسلط» است. خوانندگان گرامی محک، این مقدمه به اختصار را از نگارنده پذیرا باشند تا خود به مطالعه وسیع درباره مفهوم آن در جامعهشناسی سیاسی، اقتصاد و فرهنگ همت کنند. اما پاسخ پرسش این نوشته با عنوان «کجای جنگ روانی ایستادهایم؟!» به اختصار تقدیم میشود.
ترامپ که به ریاست جمهوری رسید وعده انتخاباتی خود که گفته بود از برجام خارج میشود را رسماً اعلام و عملی کرد. اما نگفت که از برجام خارج میشود، دیگر کاری با ایران ندارد. بلافاصله پیشنهاد مذاکره مستقیم با جمهوری اسلامی ایران را با چنین شرحی داد که ایران برجام را رها کند و بسوی من بیاید تا در یک گفتگوی دوجانبه تنظیم قراردادی نوین را امضاء کنیم و آمریکا چنان همکاری با ایران خواهد داشت که تکنولوژی فوق مدرن را نیز در اختیار آنها قرار خواهم داد! این گزاره آغاز جنگ روانی علیه ایران شد که از یکسو رئیسجمهور آمریکا وعده همه گونه همکاری با ایران را میداد و از سوی دیگر، رسماً اعلام کرد، چنان تحریم همهجانبه علیه ایران را وضع خواهیم کرد که اقتصاد این کشور فروبپاشد و ایران را در صحنه بینالمللی به انزوای کامل بکشاند!
شرح ماجرا را در مدت 2 سال گذشته از دوران ریاست جمهوری ترامپ دیده و خواندهاید که با تشکیل مثلث نتانیاهو، محمدبن سلمان ولیعهد پادشاهی سعودی و ترامپ، ایران در دایره تقابل جنگ روانی هدفگذاری شد. تا اینجا نه اقتصاد ایران فروپاشیده است و نه جمهوری اسلامی ایران در جهان منزوی شده است. از «دشمن» انتظاری از بکارگیری مستمر جنگ روانی نمیرود. اما پرسش این است، ما در کجای این برنامهریزی دشمن قرار گرفتهایم و چگونه با آن مقابله میکنیم. آیا مقابله میکنیم و یا پارهای از رفتارهای ما به جای مقابله با دشمن در راستای تعریف جنگ روانی دشمن است؟ تا آنجا که بخشی از گفتهها، نوشتهها و عملکرد ما نشان میدهد، به جای تقابل، خود بخشی از سیر جنگ روانی دشمن شدهایم! و بقول معروف در یک پارادایم با تفاوتهای شکلی قرار داریم! تقابل کور جناحهای سیاسی در این شرایط چنین نشان میدهد. یک نمونه آن حجم وسیع از اشاعه اخبار منفی و بخصوص اختلافها از مصدر قدرتطلبی در درون کشور است.
چنین فضاسازیهای تخریبی از اشاعه شایعات تا تاکید بر اختلافها و ترسیم هرج و مرج در بسیاری از موارد تا آنجا رشد کرده است که رئیسجمهور روحانی دیروز در اجتماع مردم استان گلستان هشدار میدهد: «دشمن به کل خانواده حمله کرده، وقت رفع مشکلات مردم است و نه طرح اختلاف!» با این بیان رئیسجمهوری (روحانی) میتوانیم دریابیم که ما، مای ایرانی و شهروند جمهوری اسلامی در کجای جنگ روانی ایستادهایم! در مقابله با آن یا در یک بستر؟ البته با تفاوتهای خارجی و داخلی آن! در این یادداشت کوتاه از این گزاره وام میگیریم که «العاقل یکفی الاشاره» …
انتهای پیام/ 112