به گزارش گروه سایر رسانههای دفاع پرس به نقل از خراسان، امیر مسروری (رئیس اندیشکده مطالعات جهان اسلام) در یادداشتی نوشت:
یک: چند روز قبل، آمریکا با طرح ادعای بی دلیل، فاطمیون و زینبیون، ۲ گروه مدافع حرم و مستقر در سوریه را به بهانههای واهی تحریم کرد. نکته قابل تامل، نبودن این ۲ گروه در چرخه تصمیم گیری، فعالیت و روابط اقتصادی است. در واقع این دو گروه هیچ کنشگری سیاسی و اقتصادی ندارند و صرفا گروههای اعتقادی برای پاسداری از حریم اهل بیت در سوریه هستند. بارها نیز اعلام شده این گروهها ماموریت شان در منطقه غرب آسیاست و زندگی نامه منتشر شده از شهدای این دو گروه نشان میدهد، هدف اصلی آنها آزادی قدس شریف و مبارزه با صهیونیست است. اما حقیقت این تحریم چیست؟
دو: در پس پرده حوادث تحریم این دو گروه سناریوی خطرناکی نهفته است. آمریکاییها با کانالی که در شمال ایجاد کردند، عناصر بسیار زیادی از رهبران و کادر داعش را از منطقه سوریه و عراق خارج و به شمال افغانستان منتقل کردند. این عناصر، افراد جلاد و رهبران اصلی داعش در عراق و سوریهاند که بعضا از گروههای بومی افغان، عرب یا ایغورها تشکیل میشوند.
هدف اصلی آمریکا ایجاد درگیری و تاسیس پایگاه ثابت داعش در افغانستان است که هدف آنان با تشکیل داعش، نا امن سازی ایران، از بین بردن امنیت در نوار مرزی چین، درگیر کردن هندوستان و تاثیر گذاری بر اقتصاد پاکستان و حضور نظامی بلند مدت در افغانستان است، کشوری که هم با چین هم مرز است و هم با ایران. به عبارت دیگر آمریکا از این فرصت به دنبال ضربه زدن به امنیت ملی افغانستان و منطقه بهرهمند خواهد شد. در حالی که تهدید بالقوه آمریکا در مبارزه با داعش، جمهوری اسلامی ایران است. آمریکا میداند که ایران توان مقابله با این گروه را دارد و اگر دولت مرکزی پاکستان و افغانستان از ایران برای مبارزه با داعش کمک رسمی بگیرند، به معنای آن است که کابل و اسلام آباد هم در کنار بغداد، بیروت، صنعا، دمشق و غزه به عنوان یک محور مهم و اساسی، منافع آمریکا و رژیم صهیونیستی را تهدید خواهند کرد.
سه: هدف قرار دادن «زینبیون» و «فاطمیون» طرح آمریکا برای جلوگیری از این پیوند فرهنگی و امنیتی بود. البته نباید فراموش کرد آمریکاییها ماه هاست به پاکستان برای مبارزه با تروریسم پشت کردند و کابل را سرکار گذاشتند! کاری که در عراق با رد و تعویق کمک به بغداد برای مبارزه با داعش انجام دادند.
چهار: چالش پیش روی منطقه، مسئله مبارزه با داعش در سال ۲۰۱۹ است. آمریکاییها خواهان استقرار داعش در این منطقه هستند تا ضمن مهار محور مقاومت، پایگاه خود را در این کشور تحکیم بخشیده و حضور خودشان را تقویت کنند. بر پایه این تحلیل در مییابیم که چرا جمهوری اسلامی ایران، سیاست دفاع پیش دستانه یا تهاجمی را به عنوان سیاست جدید، در اختیار نیروهای رزمی خود قرار داده است. تمام رزمایشهای اعلامی انجام شده در سال جدید، بر پایه سیاست تهاجمی بود. بدین معنا ایران سناریوی دیگری را در پیش گرفته است.
فرماندهان نظامی ایران به این جمع بندی رسیدند که اگر میخواهند با داعش در شرق یا هر نقطه دیگری مقابله کنند، نباید منتظر بمانند تا تهدید به مرزهای سرزمینی نزدیک شود. هرچند ایران از ابتدا در قبال حمایت از محور مقاومت که زینبیون و فاطمیون از اعضای آن هستند، هیچ گاه قصد انتقال آنها به شرق خود را نداشت اما، هدف گذاری انجام شده نشان میدهد جمهوری اسلامی ایران برای مقابله با تهدیدات پیش رو، سیاست دیگری اتخاذ کرده که واشنگتن تصورش را نمیکرد. ایران به رویکرد سیاست دفاع پیش دستانه روی آورده و این مسیر را طی امسال عملیاتی کرده تا در قبال داعش یا هر تهدید دیگر، منفعلانه قدم بر ندارد. هدف آمریکا در عراق و سوریه، قطع خط محور مقاومت بود و نتیجه آن خروج اجباری این کشور از منطقه، در حالی که هدف آمریکا از انتقال داعش مبارزه با چیزی است که از آن به عنوان «سرافعی» یاد میشود.
پنج: البته نباید فراموش کرد که هدف از تحریم فاطمیون و زینبیون توسط واشنگتن، علاوه بر مهار این محور، نوعی قطع آینده فعالیت آنها در مناطقی است که خاستگاه فکری آنها برای مبارزه با داعش است. در واقع آمریکاییها میترسند در صورتی که کابل و اسلام آباد رسما از محور مقاومت بخواهند به این دو کشور در مبارزه با تروریسم، مستشاری نظامی و انتقال تجربه داشته باشند، فرهنگ حاکم بر زینبیون و فاطمیون همانند نفوذ فرهنگ حزب ا... در مناطق غربی سوریه، به این مناطق منتقل شود و بسیاری از مذاهب و اقوام مستقر در این ۲ کشور را تحت تاثیر خود قرار دهد.
انتهای پیام/ 112