گروه فرهنگ و هنر دفاع پرس، رسول حسنی؛ «بنفشه آفریقایی» فیلمی به شدت مسموم و بیمار است. این بهترین جملهای است که میتوان درباره آخرین ساخته «مونا زندی» گفت. در هیچ یک از آثار سینمایی قبل از انقلاب نمیبینیم که یک زن در یک زمان 2 مرد را عاشقانه دوست داشته باشد و با هر 2 مرد در یک خانه زندگی کند.
اما به لطف مدیران وزارت ارشاد به چنین فیلمی پروانه ساخت و نمایش داده شده و در جشنواره فجر هم پذیرفته شده است. ساخت این فیلم با این مفهوم ضد دینی خود در چهلمین سال انقلاب، چه معنایی میتواند داشته باشد. در حالی که جشنواره فجر باید برای چهلمین سال پیروزی انقلاب برنامههای گستردهای تدارک میدید، «بنفشه آفریقایی» پردهدری وقیحانهای است علیه همه ارزشهای نظام اسلامی که اگر جلوی آن گرفته نشود این وقاحت در سالهای آینده با عریانی بیشتری به نمایش گذاشته خواهد شد.
در «بنفشه آفریقایی» با شخصیت زنی به اسم «شکوه» مواجه هستیم که 15 سال است از شوهرش «فریدون» جدا شده و با «رضا» دوست شوهر سابقش ازدواج کرده است. حالا فریدون در آسایشگاه سالمندان است و شکوه تحمل ندارد این پیرمرد فرتوت در خانه سالمندان زندگی کند از این رو شوهرش رضا را مجاب میکند تا فریدون، شوهر سابقش را به خانه بیاورد. حالا شکوه عشقش را میان این 2 مرد تقسیم میکند، به هر 2 سرویس میدهد و تحمل دوری هیچکدام را هم ندارد!
شکوه برای رفتن فریدون ـ شوهر سابقش ـ از خانه، مثل یک عاشق دل شکسته میگرید و رضا شوهر فعلیاش او را تسلی میدهد. همان روز شکوه با اصرار، رضا را وادار میکند تا سراغ فریدون برود و هر 2 شوهر را در خانه داشته باشد. اما فریدون مرده است و شکوه زار و نزاز با رضا به خانه برمیگردد. در سکانس پایانی، شکوه تاسهای فریدون که با آن تخته نرد بازی میکرد و آخرین یادگار فریدون است را روی زمین میریزد. با افتادن تاسها عدد هر دو، یک میآید. این بدان معناست که این زن میتواند عشقش را میان هر 2 مرد تقسیم کند.
در فیلم «یکشنبه غمانگیز»، ( Gloomy Sunday — A Song of Love and Death ) به کارگردانی «رولف شوبل» با چنین مضمونی مواجه هستیم، زنی جوان با همسرش یک رستوران را اداره میکند، یک روز مرد جوانی برای نواختن پیانو به رستوران میآید، زن که دلبسته این پیانیست جوان شده از شوهرش میخواهد او را استخدام کند. شوهر زن میپذیرد و زن که دلبسته شوهرش و ایضا پیانسیت است به هر 2 سرویس میدهد و میخواهد هر 2 را داشته باشد.
این تشابه در مضمون چیزی جز این را به ذهن متبادر نمیکند که «بنفشه آفریقایی» قصد دارد، رونوشتی از فرهنگ منحط غرب را در جامعه اسلامی پیاده کند. این نکته را در مقابل نکتهای دیگر قرار دهید که برخی روشنفکران مسالهای به نام چند همسری زنان را طرح کردهاند تا ذهن جوان و نوجوی دختران پاک ایرانی را به چالش بکشند، بدون اینکه حتی از مفاهیم اسلام چیزی ارائه کنند.
سازنده فیلم با بیشرمی در خصوص حضور شوهر سابق یک زن با شوهر فعلی در یک خانه اظهار کرده است: «قضاوت نکردن مهمترین موضوع فیلم است و اینکه این زن و شوهر ـ شکوه و رضا ـ تلاش کردهاند با کمک هم و بدون قضاوت و با کنار گذاشتن برخی تعصبات!، مسائلی که در گذشته برایشان پیش آمده را حل کنند».
آنچه که کارگردان از کنار گذاشتن تعصب در نظر دارد، تحمل یک نامحرم کنار همسر و سرکوب کردن غیرت مرد ایرانی است. تلاشی که رضا سعی در انجام آن دارد و در طول فیلم هم میبینیم که رضا تحمل فریدون را ندارد و کاملا منطقی است، اما سعی دارد با کمک شکوه این تحمل را آسان کند. رضا سرانجام موفق میشود غیرتش را سرکوب کند و فریدون را تحمل کند. یعنی غیرتش را با تحمل مرد نامحرمی کنار همسرش طاق بزند!
آقای وزیر محترم ارشاد کمی عنوان وزارت خانه تحت امرش دقت کند، این وزارت خانه قرار است با ابزار فرهنگی و هنری ارشادگری کند و مروج فرهنگ اسلامی باشد. در این صورت پاسخ آقای وزیر به حضور فیلمی چون «بنفشه آفریقایی» در جشنواره فیلم فجر چیست؟ زمانی مدیران وزارت ارشاد به نام فیلم که خارجی است ایراد گرفته بودند و مونا زندی آن را به «بنفشه آفریقایی» تغییر داد. این عزیزانی که فیلمنامه را خواندهاند گویا آن قدر درک نداشتند تا متوجه اشارات ضد دینی و ضد ایرانی آن شوند. با وجود «بنفشه آفریقایی» دیگر لازم نیست غربیان زحمت ساخت آثار ضد اسلامی و ضد ایرانی را به خود بدهند.
در شرایطی که رهبر معظم انقلاب جوانان را با کلیدواژهای مثل «آتش به اختیار فرهنگی» آشنا میکند، باید بدانیم که «بنفشه آفریقایی» در این فضا یک تک فرهنگی علیه انقلاب اسلامی است. در چنین شرایطی غریو «این عمار؟» رهبر انقلاب کمجواب مانده است. متاسفانه فضای جشنواره سی و هفتم با فیلمهایی چون «بنفشه آفریقایی»، «تیغ و ترمه»، «درخونگاه» و «سال دوم دانشکده من» چنان از ایرانی بودن تهی است که انقلابی نبودن آن به فراموشی سپرده شده است.
انتهای پیام/ 161