به گزارش گروه سایر رسانههای دفاع پرس به نقل از فارس، جنگ در یمن به چهارمین سال خود نزدیک میشود و مردم مظلوم این کشور، کماکان در مقابل تجاوز ائتلاف سعودی مقاومت میکنند.
برای اطلاع از آخرین وضعیت جنگ یمن و مذاکرات استکهلم که با هدف ایجاد صلح در یمن برگزار شد، گفتوگویی را با جعفر قنادباشی، کارشناس مسائلی بینالملل انجام دادهایم که متن آن را پیش رو دارید.
به عنوان مقدمه بفرمایید مذاکرات صلح استکهلم آیا به مسائل انسانی و حقوق بشری هم پرداخته شده یا تمرکز صرفاً بر مباحث میدانی است؟
آنچه که در استکهلم صورت گرفت اگرچه چهارمین دور مذاکرات میان یمنیها با همکاری و نظارت سازمان ملل محسوب میشد، ولی در واقع به طور عملی نخستین مذاکرات جدی در این زمینه محسوب میشد. قبل از آن دو دور مذاکرات در تونس برگزار شده بود و یکی هم در این اواخر در یکی از شهرهای اروپایی برگزار شده بود که با کارشکنی ائتلاف سعودی به نتیجهای نرسیده بود، اما مذاکرات استکهلم جدیترین دور مذاکرات بود که آغاز به کارگیری راه حلهای غیر نظامی برای یمن را به دنبال داشت. چراکه همانطور که میدانید از ابتدایی که این تجاوزات جنگی عربستان آغاز شد جنبش انصارالله پیوسته بر این نکته تاکید داشت که راه حل مساله یمن به هیچ عنوان نظامی نیست و کسانی که شانسشان را با کارهای نظامی امتحان میکنند در این عرصه شکست خواهند خورد، حال آنکه عربستان و امارات پیوسته راه حل نظامی را تاکید میکردند، اما مذاکرات استکلهم نشان داد که آنها و غربیها هم به این نتیجه رسیدهاند که امیدی به پیشبرد اهدافشان از طریق نظامی نیست اگرچه اینگونه وانمود میکنند که از جنگ خسته نشدهاند.
آنچه باعث شد مذاکرات صلح استکهلم برگزار شود ناشی از دو سه مساله بود، اولین و اصلیترین مسئله این بود که آنها دو سه بار شانسشان را در الحدیده امتحان کردند و در مدت حدود پنج ماه تلاش کردند که الحدیده را که یک بندر بسیار کلیدی است را اشغال کنند، ولی نتوانستند و این تیر خلاصی بود بر مجوع کارهای نظامی آنها. البته مسائل دیگری هم اتفاق افتاد. مسائل حقوق بشری یمن در جهان منعکس شد و فشارهایی به غرب وارد کرد به خصوص این قضیه خاشقچی سبب شد انتقادات نسبت به عربستان به طور کلی روند فزاینده پیدا کند و جنایاتش در یمن نیز تا حدی مورد توجه قرار بگیرد، لذا استکلهم با این شرایط به وجود آمد، شرایطی که آنها اولا در الحدیده امتحان خود را پس داده بودند و از طرفی تحت فشار بین المللی قرار گرفته بودند لذا به سمت مذاکرات رفتند، البته موضوعات زیادی برای مذاکرات وجود داشت که چند بند از کل مباحث که واجبتر بود مورد بررسی و گفت و گو قرار گرفت و به همه مباحث از جمله مباحث حقوق بشری آنطور که باید پرداخته نشد.
بحث مهمی که در مورد یمن وجود دارد بحث مظلومیت این مردم و وضعیت وخیم انسانی حاکم درآنجاست، بطوریکه همه روزه شاهد صحنههای دردآوری از کودکان یمنی در رسانهها هستیم. در این زمینه به نظر شما نهادهای حقوق بشری بین المللی به ویژه نهادهای تحت نظارت سازمان ملل به وظیفه خود در این بحران عمل کردهاند؟
ببینید اگر بخواهیم درست و دقیق بگوییم یمن محل آزمون بسیار مهمی بود برای سازمانهای حقوق بشری به ویژه زیر مجموعههایی از سازمان ملل که در این زمینه وظیفه دارند و حتی خودسازمان ملل که بحث از مخالفت با جنایات جنگی و مخالفت با نسل کشی میکند مخالفت با پاکسازی قومی میکند و اینها را به عنوان بزرگترین جرایم مطرح میکند. آزمون یمن آزمون بسیار خوبی بود که نشان داد این سازمانها چقدر در تحقق بخشیدن به ادعاهایشان جدی هستند و تا چقدر در این عرصه توانستند وظایف خودشان را انجام بدهند یا برعکس کمک میکنند به کشورهایی که قضیه حقوق بشر را لکه دار میکنند. بالاخره فراموش نکردیم که در همین مساله یمن بود که قضیه دوران آقای بان کی مون پیش آمد و سازمان ملل نادیده گرفتن حقوق کودکان را در یمن محکوم کرد وعربستان با پرداخت پول صراحتا و آشکارا سازمان ملل را مجبور کرد که محکوم کردن جنایات عربستان نسبت به کودکان را پس بگیرد و این یکی از نمونههای روشن نادیده گرفتن حقوق بشر در یمن بود.
البته طی این چهارسال جنگ، بارها و بارها جنایات عربستان علیه کودکان صورت گرفته و نمونههای روشنی از پاک سازی قومی، نسل کشی و جنایت جنگی در یمن اتفاق افتاده که متاسفانه دنیا به آن بی توجه بوده است. در این زمینه باید توجه داشت که اگر سمت حرکت مردم یمن علیه اسرائیل و منافع امریکا در منطقه نبود قطعا سازمانهای حقوق بشری هم به آن واکنش متفاوتی انجام میدادند. در این چهارسال معلوم شد برای این سازمانهای حقوق بشری یک خط قرمزی وجود دارد و آن منافع آمریکا و اسرائیل است، چراکه اگر یمنیها موفق شوند، به قول خود اسرائیلیها یک حزب الله دومی در منطقه پیروز شده و آنها علاقهمند به این موضوع نیستند. من اینجا یک نکتهای عرض کنم و آن را به قسمت دوم سوال اول مرتبط کنم و آن اینکه در مورد مذاکرات استکهلم و بحثهای حقوق بشری موجود. ببینید یکی از دلایلی که مذاکرات صلح استکهلم اتفاق افتاد این بود که به رغم اینکه رسانههای بین المللی سکوت کردند راجع به حقوق بشر در یمن و این مورد را به نوعی خط قرمز خود قرار دادند، اما بالاخره و به کوشش برخی از جریانات مستقل رسانهای بخشی از رنجهای این مردم دیده شد و در شکل گیری این مذاکرات اثرگذار بود. به طور مثال یکی از توافقات این بود که اسرا تبادل شوند، اسرایی که الان در فشار هستند. هزاران اسیر یمنی در بدترین وضعیت در اختیار عربستان هستند که حتی برخی از آنان را کودکان و نوجوانان تشکیل میدهند که اینها را برخلاف قوانین بین المللی به عنوان اسیر زندانی کردند. یا یک مورد دیگر از این توافقات این بود که بندر الحدیده باز شود برای اینکه کالا و مواد غذایی که آنها نمیگذارند به مردم برسد این منطقه یک مفری شود برای رسیدن غذا و اقلام ضروری به بیست و هفت میلیون نفری که بزرگترین قحطی جهان در طول سیصدسال گذشته را تجربه میکنند و، اما مساله دیگر و در واقع یکی دیگر از توافقات این بود که مجروحان جنگی را که نیاز به کمک دارند از طریق فرودگاه صنعا به نزدیکترین بیمارستانها منتقل کنند. در واقع میخواهم این را بگویم که علی رغم سکوتی که سازمانهای بین المللی و رسانههای ی وابسته در این زمینه داشتند، اما به لطف برخی از رسانههای مستقل مانند پرس تی وی، العالم، المیادین و... باعث شد تا حدی از آلام این مردم دیده شود و ناگزیر شدند که در مذاکرات به این مسائل انسانی هم تا حدی توجه نشان دهند.
البته باید توجه داشت که جنگ در یمن همچنان در جریان است و آنچه که صحبت شد در این زمینه صرفا به بندر الحدیده مربوط است که سازمان ملل ناگزیر شد به آن ورود کند. البته این را هم عرض بکنم که این بحث قتل خاشقچی که از روزنامه نگارانی بود که در روزنامههای خود آمریکا نیز مقاله نویس بود سبب شد که این روزنه باز شود و یک نگاه انتقادی نسبت به عربستان در مورد مسائل حقوق بشری به وجو آید و این مساله به دیگر اقدامات این کشور نیز سرایت پیدا کرد و باعث شد تا حدی چهرهی جنایتکارانهی عربستان در این چهارسال نیز اندکی مورد توجه قرار گیرد و درواقع اگر این قتل خاشقچی اتفاق نیافتاده بود شاید این همراهی اندکی هم که غربیها در این زمینه کردند بازهم اتفاق نیافتاده بود.
بحثی که حضرتعالی به آن اشاره کردید استانداردهای دوگانه سازمانهای حقوق بشری است. اما فارغ از این مساله گروههای مستقل با توجه به محاصره سنگین یمن امکان کمک رسانی به مردم مظلوم این کشور دارند؟ واینکه آیا با توجه به تفکیک شمال و جنوب و حضور عمده نیروهای مزدور در جنوب یمن آیا وضعیت انسانی مردم در این مناطق حالت مطلوب تری دارد؟
ببینید در این مذاکرات صلح اگرچه روی باز شدن منطقه الحدیده و مسیر غذایی توافق شده لکن طی همین مدت عربستان بیش از دویست مورد بندر الحدیده را بمباران کرده است و این مسیر مطمئنی که غذا و دارو به مردم یمن برساند همچنان تحت خطر میباشد و نیروهایی که میخواهند غذا برسانند باید یک نیروهایی باشند که اطمینان پیدا کنند میتوانند این کار انجام دهند و سعودیها با محاصرهای که انجام دادهاند این ناامنی را به وجود اوردهاند. فرودگا ه.ها هم که قرار شده باز شود باز تحت نظارت سعودی هاست وباز مشکل وجود دارد.
یمن دو همسایه دارد؛ یکی عربستان که طبیعتا این مسیر کاملا بسته است یکی هم عمان که استانهای همجوار عمان هم متاسفانه دست گروههای مخالف و بعضا حتی دست گروههایی مانند القاعده است؛ لذا راهی که اکثر مردم یمن برای غذا دارند همین بندر الحدیده است. در جنوب بندر عدن که در دریای سرخ قرار میگیرد آن تقریبا باز است و آنها غذا به مزدوران خودشان میرسانند و البته مردم آنجا باز مشکل غذایی دارند. لکن به هرترتیب بندر عدن یک بندری است که هیچ گاه به روی مزدوران بسته نشده است و آنها سعی کردهاند محل حمایت لجستیکی گروه هایشان را در عدن قراردهند. آنچه که اتفاق افتاده اکثر مردمی که در شمال هستند که عمدتا حوثیها هستند به اضافه مردم استانهای میانی و صنعا در فشار بسیار زیاد مواد غذایی هستند و هیچ ستادی از سوی سازمان ملل برای ساماندهی این اوضاع و تهیه مواد غذایی برای مردم این مناطق تامنون ساماندهی نشده است.
با توجه به سخن شما، درواقع این مواد غذایی و دارویی بیشتر نصیب مزدوران سعودی-اماراتی و منصور هادی میشود تا مردم یمن.
قطعا همینطور است. زمانی میشود غذا خوب توزیع شود که یک امنیتی برقرار شود. اولا که آنجا جنگ است. دوما اینکه آنها گروههای خودشان را ساپورت میکنند که این مسلّم است. منتها اگر بحث مردم باشد باید یک امنیتی برقرار شود مغازهها باز شود و توزیع کنندگان با آرامش کامل و متناسب با نیاز مواد غذایی را توزیع کنند. آنچه که الان اتفاق افتاده یک ناامنی و بی نظمی است که اگر بخواهد غذا را بین بیست و هفت میلیون یمنی توزیع کند نمیشود. چون میدانید که یمن یک کشور بسیار بزرگی است و حدود یک سوم ایران وسعت دارد و برای توزیع غذایی نیاز به یک مجموعهای از خودروها و انبارها مخصوص کالا دارد که تمامی انبارها را تا حالا عربستان مورد اصابت قرار داده است و یا کامیونهای حمل غذا را مورد اصابت قرار داده، حتی نانواییها را میزنند. درواقع ترابری لازم برای این که غذاها را حمل کنند و به تناسب شهرها و نیازها به آنها برسانند خود یک مساله مهمی است که باید به آن توجه شود و یک پروژه یک ساله است که نمیگذارند این مساله شکل بگیرد. اینها مواردی است که واضح است و با یک سفر کوتاه مشخص میشود، اما متاسفانه سازمانهای بین المللی ضعف مفرطی در این زمینه نشان دادهاند. اینها مواردی است که اصلا نیازی به سند ندارد همین مدارس تخریب شده، همین بیمارستانها تخریب شده همین انبار غذایی تخریب شده سند جنایت سعودی هاست که وضعیت انسانی یمن را به این روز رسانده است. بزرگترین بیمارستان یمن در الحدیده با موشک هدف قرار گرفته؛ خب دیگر جنایت چه معنی دارد؟
یک سری از آمارهایی که در مورد وضع یمن وجود دارد واقعا آمارهای اسف باری است. مثلا مطرح میشود حدود شانزده میلیون یمنی به آب سالم دسترسی ندارند یا چند میلیون نفر به غذا دسترسی ندارند و یا اینکه بزرگترین قحطی بعد از جنگ دوم جهانی در یمن اتفاق افتاده است. اولا صحت این آمار و این وضع اسفبار را تایید میکنید و ثانیا اینکه به فرض پایان جنگ فکر میکنید چه میزان زمان لازم است تا وضعیت انسانی یمن به دوران پیش از تجاوز برگردد؟
آنچه که مطرح میشود اتفاق افتاده. در واقع ما در یمن هیچ دستگاه آمارسازی دروغینی را در یمن ما سراغ نداریم. مردم یمن اصلا مردمی نیستند که وصل به کمپانیهای بزرگ رسانهای و شرکتهای بزرگ تبلیغاتی باشند و در این عرصه شروع به آمارسازی بکنند. آنچه که هست آمارهای برخی از خبرنگاران مستقل غربی و برخی از پزشکانی که آنجا حضور پیدا کردهاند، این آمارها از جانب آنها و برخی از سازمانهای متعلق به مردم یمن که وابسته به جنبش انصارالله است میباشد. یعنی منابع را که نگاه میکنید هیچ کدام پشتشان کمپانیهای بزرگ و خبرگزاریهای بزرگ بین المللی که معمولا دروغهای بزرگ را میسازند نیست فلذا صحت این آمار به هیچ وجه مورد خدشه نیست و همانطور که گفتم با یک سفر میتوان صحت این آمار را متوجه شد. چهارسال مدام این کشور با بیشترین سرمایهها از ده کشور مورد حمله قرار گرفت که خود این امر نشان دهنده صحت این امار است و یا حصار سخت اقتصادی که دور این کشور کشیده شده این موارد تصورش موجب تصدیق است. یعنی در واقع وقتی شما در این جنگ سربازهای مصری، سودانی حتی اردنی و خلبانهای آمریکایی و انگلیسی و اسرائیلی میبینید طبیعی است چنین فاجعهای به وجود میآید. اما در مورد آینده، فعلا اولویت اول و خواست مردم یمن این است که محاصرهی این کشور برداشته شود. این کشور به لحاظ منابع وضع مناسبی دارد و از نفت و گاز گرفته تا سنگها طبیعی و حتی صنعت توریسم مواردی است که میتواند وضع مردم یمن را متفاوت کند.
انصارالله از همان ابتدا گفته که ما اولا خواستار پایان این جنگ و آتشبسیم. دوم خواستار کمک رسانی به مجروحین هستیم و سوما هم خواستار پایان یافتن محاصره اقتصادی هستیم. این سه خواسته اگر تحقق پیدا کند طبیعتا مردم یمن این همت و پتانسیل را دارند که به سرعت بسیاری از مشکلاتشان را حل کنند. البته تمام زیرساختهای یمن نابود شده و بسیاری از مدارس و بیمارستانها نابود شده است. یک آمار طولانی از زیرساختهای اقتصادی یمن که در دوران جنگ نابود شده وجود دارد فلذا آنچه که یمنیها میخواهند هنوز محقق نشده و آتش بسی که در استکهلم توافق شد فقط در الحدیده است که آنهم بارها نقض شده و هنوز در اطراف صنعا و همچنین در جنوب جنگ در جریان است که آتش بس آن را پوشش نمیدهد و درخواستهای سه گانه انصارالله هنوز محقق نشده است که این سه خواسته اگر محقق شود طبیعتا مردم یمن به زودی میتوانند مشکل اولیه شان را حل کنند، اما برای زیرساختها طبیعتا یک پروژهی طولانی لازم است.
انتهای پیام/ 112