به گزارش گروه سایر رسانههای دفاعپرس به نقل از فارس، ران پل عضو پیشین مجلس نمایندگان آمریکا در یادداشتی نوشت: رای 2 حزبی هفته پیش سنا در نکوهش تصمیم پرزیدنت ترامپ مبنی بر خارج کردن سربازان آمریکایی از سوریه و افغانستان، متاسفانه در این باره که در واشنگتن چه میگذرد، خیلی حرفها را به ما میگوید. در حالی که هر 2 حزب با صدای بلند بر سر مسائل کوچک و بی اهمیت جر و بحث میکنند، وقتی پایان مسائلی، چون جنگهای بی پایان در خارج از کشور به میان میآید، آنها با شورو حرارت درکنار یکدیگر قرار میگیرند. با چند استثنا، جمهوریخواهان و دمکراتها در بر حذر داشتن رئیس جمهور حتی از اظهارنظر در این باره که وقت آن است سربازان آمریکایی از افغانستان و سوریه به خانه بازگردند، در یک صف قرار گرفتهاند.
اصلاحیهای که رهبر اکثریت سنا پیشنهاد داد و با اکثریت آرا از سوی هر 2 حزب به تصویب رسید، هشدار میدهد که «خروج شتابزده نیروهای ایالات متحده از جنگهای جاری در سوریه و افغانستان، میتواند شرایط لازم را برای متشکل شدن دوباره تروریستها به وجود آورد.» همانطور که یکی از مخالفان این اصلاحیه به درستی اشاره کرده بود، خارج کردن سربازان آمریکایی از افغانستان به شدت «شتابزده» است، چرا که آنها حدود 18 سال است که در این کشور حضور داشتهاند! و با توجه به اینکه بخش اعظمی از نیروهای القاعده و داعش در سوریه شکست خوردهاند، خروج سربازان آمریکایی از این کشور را بعد از حدود پنج سال اقدام نظامی بدون مجوز آمریکا، به سختی میتوان «شتابزده» دانست.
سناتورهای پشتیبان این اصلاحیه ادعا میکنند تا وقتی که آخرین جنگجوی داعش کشته نشده یا به اسارت گرفته نشدهاند، سربازان آمریکایی نباید آنجا را ترک کنند. به روشنی پیداست که این حرف نادرستی است. القاعده و داعش به دلیل ترک عراق از سوی آمریکا نبود که در این کشور به وجود آمدند؛ آنها اصولا به دلیل حضور آمریکا در این کشور بود که شکل گرفتند. تا پیش از حمله سال 2003 آمریکا به این کشور که نئوکانها درباره آن به ما دروغ گفتند، القاعده کجا در عراق حضور داشت؟ القاعدهای در عراق نبود.
اما اشغال عراق از سوی سربازان آمریکایی، انگیزه قدرتمندی را برای پیوستن عراقیها به یک جنبش مقاومت برایشان به وجود آورد. به همین ترتیب مداخله آمریکا در سوریه که در دولت اوباما شروع شد، در رشد گروههای تروریستی در این کشور نقش داشت.
ما میدانیم که حمله و اشغال آمریکا بهترین ابزار یارگیری را برای تروریست ها، از جمله تروریستهای انتحاری فراهم میکند. پس چگونه میتوان پذیرفت که نگه داشتن سربازان در این کشورها به هر شکلی میتواند به از میان برداشتن تروریسم کمک کند؟ در مورد «خلائی» که بعد از خروج سربازان آمریکایی در سوریه ایجاد میشود نیز چطور است به دولت سوریه اجازه داده شود که حل این مشکل را خودش بر عهده بگیرد؟ چرا که آنجا کشور آنهاست و از زمانی که آمریکا به راه اندازی برنامه «تغییر رژیم» سوریه در سال 2011 کمک کرد، آنها بودهاند که با داعش و القاعده جنگیدهاند. با وجود تمام چیزهایی که ممکن است در رسانههای جریان اصلی بشنوید، این سوریه به همراه متحدانش بودهاند که بیشترین نقش را در مبارزه با این گروهها ایفا کردهاند و اصلا با عقل جور در نمیآید که آنها به تروریستها اجازه بازگشت به کشورشان را بدهند.
بر اساس قانون اساسی، کنگره مسئولیت و الزام به اعلان جنگ را دارد، اما این قانون چندین دهه است که نادیده گرفته شده است. رئیس جمهور، سرزمینهای دوردست را بمباران میکند و حتی برای جنگیدن و اشغال خاک کشورهای خارجی سرباز اعزام میکند و کنگره کلمهای حرف نمیزند. اما اگر رئیس جمهور جرات به خرج دهد و به دنبال خاتمه دادن به یک جنگ باشد، به ناگهان غول خفته کنگره از خواب برمی خیزد!
من سالهای زیادی را در مخالفت با رویکرد قوه مجریه در ارتباط با مسائلی سرکردهام که رئیس جمهور بر اساس قانون اساسی هیچ اختیاری در آنها ندارد، اما زمانی که پای تصمیمات مربوط به محل به کار گیری و جا به جایی سربازان در یک جنگ به میان میآید، روشن است که قانون اساسی این اختیار را به فرمانده کل قوا میدهد. پرسش واقعی که ما باید بپرسیم این است که وقتی رئیس جمهور سرانجام قصد میکند به طولانیترین جنگ در تاریخ آمریکا خاتمه دهد، چرا کنگره این قدر زود به خشم میآید؟