به گزارش خبرنگار فرهنگ و هنر دفاعپرس، ادبیات فلسطین در ادبیات عرب جایگاه ویژهای دارد و نویسندگان مهمی در این حوزه پا به عرصه نهادهاند. کتاب «غزه از بازگشت مینویسد» مجموعه داستانهای کوتاهی از نویسندگان جوانی است که به نسل امروز ادبیات فلسطین تعلق دارند.
این مجموعه توسط «رفعت العرعیر» گردآوری و توسط «امیرحسین حیدری» به فارسی ترجمه شده است.
«حنا حبشی»، «محمد سلیمان»، «سارا علی»، «سمیه الوان»، «روان یاغی»، «نور البرنو»، «جیهان الفارا»، «یوسف الجمال»، «وفا ابوالقامبوز»، «تسنیم حمودا»، «الهام هیلس»، «شاهد عودالله» و «آیه رباح» از نویسندگان این محموعه داستان هستند.
سوزان ابوالهوی، نویسنده رمان زخم داوود (رمان پرفروش سال فرانسه) در معرفی این کتاب نوشته است:
«آنچه که از انسانیت ناب، ترحم و مبارزه جویی جوانان فلسطین در این مجموعه از داستانهای کوتاه میخوانیم گواه انعطاف پذیری، مقاومت و زیبایی مردمی است که در هر نقطهای از جهان مورد خشونت و ظلم قرار گرفتهاند.
نویسندگان این داستانها، جوانان بیست سالهای هستند که اگر چه صدای بمب و گلوله و برنامههای عامدانه اسرائیل برای آنها همراه تک تک لحظات زندگی آنها بوده است اما داستانهایشان به ما میآموزد که چگونه باید روحی تسخیر ناپذیر و ارادهای ناگسستنی داشت. این جوانان در حقیقت نسل بعدی نویسندگان و اندیشوران فلسطینی هستند. باید صدای آنها را قوت بخشیم، مسیر را برایشان هموار سازیم، داستانهایشان را بخوانیم و راهشان را ادامه دهیم.»
قسمتی از متن کتاب:
«چقدر خوب که اینجا پیاده رو ساختهاند. همان طور که پیاده روی میکنم با سر انگشتهایم به بتنهای بزرگ دیواری ضربه میزنم که برای ترساندن من ساخته شده است. به نوشتههای روی دیوار نگاه نمیکنم چون به خوبی میدانم که چیست.
دیوار نصف آسمان را در خود بلعیده بود و خورشید هم وضعیت بهتری نداشت پایم به تکه سنگی گیر کرد که احتمالا دیروز توسط یکی از دوستانم پرتاب شده باشد. همان جایی که زمین خوردم نشستم و با عصبانیت سنگ را در مشتم گرفتم، چند لحظه به آن خیره شدم و به آن طرف دیوار پرتاب کردم گوش دادم تا صدای آخ را بشنوم، صدای دشنام، صدای رفتن، استمداد خواستن، پچ پچ کردن یا شاید شلیک اسلحه؛ اما هیچ اتفاقی نیفتاد.
به راه خود ادامه دادم. راهی که قصد نداشت به پایان برسد. حالا دیگر نوک انگشتانم رنگ نوشتههای روی دیوار را گرفته بود. ایستادم. صورتم را به طرف دیوار چرخاندم. کف دستهایم را روی آن گذاشتم و شروع به هل دادن کردم باز هم فشار دادم. آرنجم کاملا صاف شده و دندانهایم به هم فشرده میشد.
پاهایم به زمین چسبیده بود و بوی رنگ اسپری شده از راه بینی وارد ششهایم میشد. مردی که پشت سرم راه میرفت ایستاد تا پایان ماجرا را ببیند، پاهایم به سمت عقب برمیگشت. صدایی که درونم جمع شده بود به فریاد مبدل شد. روی زمین زانو زدم و گریستم. آن مرد خندید و به راه خود ادامه داد.»
«غزه از بازگشت مینویسد» 196 صفحه به قلم جمعی از نویسندگان فلسطینی نوشته و توسط نشر «آرما» در یک هزار نسخه منتشر شده است.
انتهای پیام/ 161