گروه فرهنگ و هنر دفاعپرس: در حوزه سینمای دفاع مقدس آثار متعدد بسیاری ساخته شده که به دلیل نداشتن داستان و یا افتادن در ورطه شعارزدگی با بیمیلی مخاطب روبهرو شدهاند، اما سیوهفتمین دوره جشنواره فیلم فجر شاهد یک درخشش ملی بود.
فیلمی در ژانر دفاعمقدس به کارگردانی «مهدی جعفری» ساخته شده بود و در عین حالی که در ژانر کودک و نوجوان هم میگنجید، منشوری از جنگ تحمیلی بود. «۲۳ نفر» جهانبینی رزمندگان نوجوانی است که وارد معرکهای میشوند که درک آن دشوار است.
دلیل این امر را باید در فیلمنامه درست آن جستجو کرد. دیالوگهایی که از زبان نوجوانان فیلم میشنویم همانی است که از دل این شخصیتها بیرون میآید و برای همین است که شعار دادن شخصیتهای فیلم نه تنها سطحی نیست که عمق پیدا کرده و باعث همذاتپنداری مخاطب با آنها میشود.
موفقیت «۲۳ نفر» در نمایشهای جشنواره فجر و مورد توجه قرار گرفتن این اثر سینمای دفاع مقدس از سوی طیف وسیعی از منتقدان و اهالی رسانه، دلیلی شد تا گفتوگویی را با «مهدی جعفری» کارگردان این اثر سینمایی انجام دهیم که بخشهای اول و دوم آن منتشر شد و در ادامه بخش پایانی آن را میخوانید:
دفاع پرس: چطور فیلم را طراحی کردید که خشونت خیلی از فیلم بیرون نزند و از طرفی مخاطب خشنونت فیلم را باور کند. کمی درباره رسیدن به این جایگاه توضیح دهید.
فیلم در یک بستر خشن میگذشت. طبیعتاً وقتی کلمه استخبارات عراق به میان آید تصور مخاطب یک فضای زد و خورد و خشونتآمیز است، اما پروژه استخبارات در برخورد با «۲۳ نفر» یک پروژه جنگ نرم و جنگ روانی بود. آنها در جنگ روانی از ابتدا «۲۳ نفر» را کتک نزدند بلکه اول از آنها تعریف کردند و پیراهن برای آنها دوختند اما قصه بچهها این اجازه را به ما میداد که آنها در یک دام تبلیغاتی گرفتار شدهاند اگر لازم باشد کتک خواهند خورد تا آنچه لازم باشد را بگویند.
قصه دارای این تضاد بود، اما خواسته کلی من این بود که فیلم را بهگونهای نسازم که بخواهم خشونت را داخل چشم بیننده کنم. چند نفر از منتقدین نیز معتقد بودند خشونت فیلم تو ذوقزننده نبود یا اینکه بخواهم بیخودی خشنونت به رخ کسی بکشم وگرنه اینکه جذابترین کار در سینما شلاق زدن و خشنونت نشان دادن است. من میخواستم فیلم طوری باشد در عیناینکه خشونت و ارعاب را نشان دهم با لطافت و ملاحت بچههای «۲۳ نفر»، زهر آن صحنهها را بگیرم تا بیننده با این لطافت همراه شود و احساس همدلی کند لذا خوب در آمدن صحنهها در فیلم بخاطر بازی خوب بچههای «۲۳ نفر» بود.
نخواستم داد و قال و خونریزی راه بیاندازم
شکنجه شدن بچهها را با موسیقی و اسلوموشن برگزار کردم چراکه نخواستم داد و قال و خونریزی راه بیاندازم؛ بعداً نیز نتیجه آن را گرفتم و خیلیها از نوجوانان و مادرانی که نوجوان داشتند من گفتند چه کار خوبی کردید که این فیلم را اینگونه ساختید؛ ما منتظر بودیم صحنه خشنونت دهید که حالمان گرفته شود. وقتی ببینده در فیلم حال خوبی پیدا میکند، نمیخواهد این حال خوبش خراب شود حتی برای یک لحظه. در سینما لازم نیست همه چیز را نشان داد که صحنههای سیلی زدن و خشنونت نشان دهیم. ما با احساس همدلی چنین حسی را در بیننده به وجود آوردیم. مخاطب با طنز و عوامل فیلم مختلف حس همذاتپنداری با قهرمان فیلم میکند.
دفاع پرس: فیلم «۲۳ نفر» ریتم و ضربآهنگ خوبی دارد، درباره این موضوع هم کمی توضیح دهید.
یکی از ویژگیهای این کار تدوین خوب آن است. البته شانس من بود که در این فیلم با آقای میثم مولایی همراه شدم. در گذشته در مقام فیلمبردار با او همکاری داشتم. او از جمله تدوینگران جوانی است که خوش فکر است و تدوین را در سطح و فیزیک نمیبیند بلکه تدوین را ذاتی و معنایی میشناسد.
تدوینگری که فیلمنامه را نشاسد، تدوینگر خوبی نیست. مولایی کسی است که فیلمنامه را میشناسد و به همین خاطر مشاور فیلمنامه این اثر بوده است و تا پایان از نظرات او استفاده کردم.
هیچ گزارشی از خسته کننده بودن فیلم نداشتهایم
تدوین، تکمیل کننده ساختمان روایت فیلم است. این فیلم بخاطر بدنه بزرگ قصهای که داشت و تعداد قهرمانان و صحنهها باید در مرحله فیلمنامه آن را کوتاه میکردیم و تدوین به آن کمک میکرد تا ریتم قصهگوییاش حفظ شود و تدوین این کمک را کرد که اگر جایی بیننده از قصه جدا شد او را همراه میکرد. فیلم حدود ۹۸ دقیقه است و در نمایشهایی که داشتهایم هیچ گزارشی نیامد که بیننده از دیدن فیلم خسته شده باشد و یا فیلم کسل کننده بوده و این به این دلیل بود که ما لحظه به لحظه ریتم فیلم را آگاهانه حفظ کردیم.
اینکه ببیننده متوجه گذر زمان در حین دیدن فیلم نباشد یک حُسن است. اینکه مخاطب متوجه نشود فیلم چند دقیقه است. ما یک داستان روایت میکنیم، اما از نظر روانی برخی میگویند ۱۰۰ دقیقه برما نگذشته است، یعنی سریع با فیلم همراه بودهاند که یک اتفاق خوب است.
دفاع پرس: یکسری نشانهها در فیلم وجود دارد. مثل همین تصمیم اعتصاب غذا و یا صحنه تیمم با خاک لباس؛ این صحنهها در عین اینکه شعار میدهد، اما شعارزده نیست. این قضیه در فیلمنامه و اجرا خوب در آمده است. به خصوص تیمم با خاک وطن خیلی دلنشین در آمده است و تو ذوق نمیزند و شعارزده نیست که چنین تصاویر مشابه بیشتری دارد. برای رسیدن به این صحنهها چه کردید؟
روشنفکران تند معتقد به شعارگویی ۲۳ نفراند
یک کار خیلی ساده؛ من، چون اساساً خیلی جاها راحت شعار میدهم، چون ما دنیای شعر و شعار را دوست داریم، ولی باید خودم را در سینما کنترل میکردم که شعار ندهم. مرحله به مرحله خودم و فیلمنامه را الک میکردم. حتی خیلی جاها بازیگرها خودشان جملههایی را پیشنهاد میکردند که من فکر میکردم شاید جملهای که ما به او گفتهایم برای او درشت است و یا احساس میکند دیالوگش بیرون میزند بخاطر همین از پیشنهاد آنها استقبال میکردم.
اینقدر با بازیگرها اتود میزدم تا دیالوگ مورد نظر بیرون بیاید. چیزی که اگر همه میشنیدند توذوق نزند و بیرون نباشد. البته اینها همه مرزی دارد. نود و چند درصد از مخاطبین و منتقدین معتقدند ما این صحنهها را بدون شعار رد کردهایم و چند درصد از روشنفکران تند میگویند بهتر بود چند شعار فیلم را درمیآوردیم. این مرزها تعریف خاصی ندارند و جواب آن دسته از منتقدین این است که اجازه بدهید من به عنوان راوی بگویم این صحنهها شعار نیست و اگر فیلم شعار دارد، شعاری است که متعلق به قهرمان دهه ۶۰ است که باید در فیلم وجود داشته باشد و اگر این شعارها در فیلم نباشد من به تاریخ خیانت کردهام چرا که واقعاً این شخصیتها با این مدل صحبت میکردند و نباید نگران این مدل صحبت کردن آدمها بود.
صحنه تیمم با خاک وطن دلی بود و به من الهام شد
عمدتاً مخاطبین و منتقدین معتقد بودند فیلم بدون شعارزدگی پیش رفته است که این خوب است. چند صحنهای که شما به آن اشاره کردید واقعاً صحنههای دلی است. صحنههایی است که به آدم الهام میشود. صحنه خاک که «۲۳ نفر» با آن تیمم میکنند در فیلمنامه طور دیگری بود و قرار بود اتفاق دیگری رخ دهد، اما شبی که قرار بود کار، فیلمبرداری شود صحنه عوض شد. صبح که مشغول فیلمبرداری بودیم تصمیم عوض شد و کار را طور دیگری گرفتیم.
این ترکیب یک ترکیب شاعرانه بود؛ به جای شعار باید لفظ شاعرانه به کار برد. ما از موضوع تیمم با خاک وطن استفاده شاعرانه کردیم که صحنه خیلی دلنشینی شد. یا چندجایی که چنین صحنههایی وجود داشت بخاطر برخوردهای دلی و صادقانه بود که در عین حال در سینما خطرناک است. به شدت سینما در چنین صحنههایی جایی برای بیرون زدن صحنه است. رد کردن از روی مرز ظریف، کار بسیار سختی است که خدا را شکر ما توانستیم در چند صحنه فیلم، خوب کار کنیم. البته جاهایی که از نظر برخیها شعارزده باشد، قصدمان خودنمایی فیلم و موضوع نبود بلکه ذات قصه چنین شعارهایی داشت.
ممکن است برخی بگویند تمام فیلم شعار است چرا که ممکن نیست یک بچه بگوید من غذا نمیخورم و اعتصاب کند؛ در این فرض من دیگر نمیتوانم حرفی بزنم چراکه این ماجرا براساس یک واقعیت تاریخی است و لذا شعار نیست؛ بنابراین در سینما باید مرز ظریفی را رد کرد تا موقعیتهای شاعرانه ایجاد شود. البته شعر باید به زبان تصویر گفته شود تا تو ذوق نزند.
دفاع پرس: درباره اقتباس از ادبیات دفاع مقدس در کمک به سینمای ایران توضیحی بفرمایید.
در «۲۳ نفر» ما مشخصاً از ادبیات استفاده نکردیم، اما میخواهم مشخصاً درباره اقتباس از ادبیات استفاده کنم. من در این فیلم از چهار منبع استفاده کردم که یکی از این منابع افراد حاضر و واقعی بودند. منبع دیگر مستند خودم بود؛ و دیگری کتاب «آن ۲۳ نفر» بود که توسط یوسف احمدزاده نوشته شد. دیگر منبع من کتاب خاطرات ملاصالح قاری بود که خیلی به آن رجوع کردم؛ بنابراین منابع زیادی داشتم.
متعجبم از اینکه چرا بیشتر جوانان اصرار دارند خودشان چیزی با مضمون دفاع مقدس بنویسند. نمیگویم ننویسند یعنی اصلاً نمیتوان نوشتن را محدود کرد تا خیال نویسنده خاموش شود چرا که چیزهای درخشانی نوشته میشود، اما وقتی ما نبوغ این نوع نوشتن را نداریم و یا نیازی به این گونه خیالپردازی و نوشتن نداریم ـ چراکه موضوعاتی که در ماجرای دفاع مقدس بوده که بیشتر آن در ادبیات دفاع مقدس منعکس شده به قدری جذاب و سینمایی است و قابلیت دیده شدن دارد ـ اصلاً نیازی نیست از خیالمان استفاده کنیم و داستان بنویسیم که تخیل درباره جنگ و سالهای دفاع مقدس باشد.
یکی از ارزشمندترین کارهای تاریخ معاصر ما انجام شده؛ ادبیات دفاع مقدس است که به کمک مرتضی سرهنگی و دوستانشان به صورت گنجینه درآمده است. این گنجینه هرقدر مورد استفاده قرار نگیرد بیشتر متضرر خواهیم شد. هر قدر زودتر به آن رجوع کنیم شانس دیدن شاهدان اصلی آن را بیشتر داریم.
سینما در اقتباس از ادبیات دفاع مقدس کمکار بوده است
در حوزه سینما کم کاری کردهایم و به سراغ ادبیات دفاع مقدس نرفتهایم و یا اگر سراغ ادبیات رفتهایم طوری اقتباس انجام دادهایم که اغراق و شعار موجب پس زدن فیلم توسط تماشاگر شده است. یعنی فیلمهای دفاع مقدس را شبیه به رمبو ساختهایم که اصلاً واقعیتی که در کتابها جذاب نوشته شده در سینما منعکس داده نشده است. یعنی کتاب دفاع مقدس زندگی و جزئیات وجود دارد. جزئیات موجب باورپذیر شدن فیلم میشود. در ادبیات به جزئیات به خوبی پرداخته شده، اما در سینما به شکل دیگری باید به جزئیات پرداخت.
تنهای چیزی که در «۲۳ نفر» به دنبال آن بودم و نمیشد آن را در ۱۰۰ دقیقه فیلم خروجی داد، استفاده میزان بیشتری از جزئیات بود. جزئیات هرقدر در کار بیشتر شود، آدمها واقعیتر و روایت واقتیتر نشان داده میشود. در بستر همین واقعیت نمایی است که میتوان اگر حرف و پیامی وجود دارد را منتقل کرد. اگر این بستر فراهم نشود، هیچ اتفاقی نمیافتد.
امیدوارم بچههای نسل ما بیشتر از ادبیات دفاع مقدس استفاده کنند. ما برای چه چیزی درام و فیلم میسازیم. چرا بیننده بلیت تهیه میکند تا فیلم ببیند؟ برای اینکه یک داستان جذاب و با روابط درست انسانی ببیند که با خودش همذاتپنداری کند و حالش خوب شود تا درباره آن صحبت کنند که تاثیری برآنها بگذارد. چطوری است که آن طرف دنیا هرساله یکی از بهترین فیلمهایشان هنوز در حوزه جنگ و روابط انسانی و بشری است که در جنگهایشان رخ داده، ولی ما ۱۰۰ برابر آنها داشتههای انسانی داریم، اما هیچگاه به آن نگاه نکردهایم.
داستانهای بشری جذاب دفاع مقدس، برای همه آموزنده است
بهتر است این طور به جنگ نگاه کنیم که ما یک فرصت به نام دفاع مقدس داشتیم که دانشگاه انسانسازی بود که ما از آن غافل شدیم. چیزی که واقعاً انسانهای زیادی را در دل خود ساخت. همه بچههای آزاده خودشان را در اسارت ساختند و ما چه زمانی دوربین را چرخاندیم که بفهمیم کدام بخش جنگ باعث خودسازی شد؟! فقط نشان دادیم عراقیها باتوم و کتک زدند. ما انبوهی از داستانهایی را داریم که قابلیت درام سینمایی برای دیده شدن دارند. چرا اسمش را دفاع مقدس میگذاریم؛ من میگویم موقعیتهای بشری جذابی داریم که در دفاع مقدس وجود دارد که برای پدر و مادر و بچه امروز آموزنده است.
دفاع پرس: شاید عدم تمایل سینماگران به دفاع مقدس بخاطر نوع نگاه سیاسی خودشان به مسئله دفاع مقدس باشد درحالی که این موضوع متعلق به همه است.
بله دقیقاً.
دفاع پرس: صحنه افتتاحیه فیلم که با درگیری شروع میشود خیلی با فیلم همراه نیست، کمی درباره این موضوع هم توضیح دهید.
من با شما هم نظر هستم چرا که در فیلمنامههای قبلی صحنه جنگی برای افتتاحیه در نظر نگرفته بودم چراکه ایدهام این بود که چگونه یک فیلم دفاع مقدس بسازیم که درعین حال الفت تماشاگر برای دیدن این ژانر را فراهم کنیم؛ و معتقد بودم که داستان من به جنگ نیازی ندارد و کاری کنم که بیننده وارد اصل داستان شود. افتتاحیه قصههای قبلی من از جایی شروع میشد که بچه در یک موقعیت دستشان را بالا میبرند و اسیر میشدند و هیچ مشکلی اتفاق نمیافتاد.
کمی این ایده زیادی شسته و رفته بود و ایده خوبی بود، اما به این نتیجه رسیدیم که، چون فلاش بک را از فیلم حذف کرده بودیم لازم بود جنگ آوری بچهها را جایی نشان دهیم. به این فکر میکردیم که چطور نشان دهیم این بچهها در جنگ چه میکنند یعنی فیلم اگر این صحنه را نداشت هیچ دلیل قانع کنندهای برای حضور بچهها نبود. مهمترین اتفاق این فیلم این است که با تصویر، واقعیت و سینما نشان میدهد که بچه در جنگ چه میکند.
بخاطر این ایده باید یک تصویر جنگ ایجاد میکردیم که نشان دهیم بچههای ما بلد هستند اسلحه به دست بگیرد و اسیر بگیرند و آر پی جی بزنند و...؛ بخاطر همین بود که متقاعد شدیم تصویر جنگی در فیلم داشته باشیم و بیشترین انگیزه ما برای این صحنهها چنین بود نه اینکه بخواهیم خودنمایی صحنه فیلم جنگی داشته باشیم، چون خودمان قصدمان نشان دادن صحنه جنگ نبود بلکه میخواستیم کارآمدی بچههای کم سن و سال در جنگ را نشان دهیم بخاطر همین این صحنه را نشان دادیم.
گفتوگو از: رسول حسنی و ولی منصوریان
انتهای پیام/