گروه فرهنگ و هنر دفاعپرس ـ حامد افروغ؛ سینما اگر چه خود را هنر هفتم معرفی می کند، اما پیش از آنکه هنر باشد، صنعت است، صنعتی که هنر نمایش را آنگونه که باید عرضه می کند. مقایسه دوره های مختلف فیلمهای سینمایی به خوبی گواه این مطلب است که سینما در جهت اغوای دلهای بشر، از مسیر اولیه خود که همانا سرگرم سازی مردمان بود فاصله گرفته و روز به روز با شگردها و ترفندهای مختلف بیشتر بر دلها و ذهن ها حکومت می کند، به طوریکه برخی ابرقدرتها قبل از چپاول و یا تهاجم به سرزمین های جغرافیایی دنیا، ابتدا سرزمین دلها و سپس جغرافیای ملل را غارت می کنند.
سینما اگر چه با اغماض می تواند چون سایر ابزارها، آلتی خنثی در دست بشر باشد که نیت شخص مورد استفاده خوب و بد نتیجه آن را مشخص می کند، اما واقعیت امروز جامعه بشری نشان از آن دارد که جریان حاکم بر فرهنگ جهانی، سعی در یکسان سازی و یکدست سازی افکار بشر دارد تا با در آینده ای که برای خود ترسیم کرده بتواند همه بشر را به زبان واحدی که خود بر آن استیلا دارد برساند و از آن طریق حاکم بلامنازغ دلها شود.
زبانی که بر سه اصل سکس و شراب و خشونت بنا نهاده شده تا با این تیر سه شعبه، گلوی طفل فطرت تمام بشر را بدرد و نگذارد تا سینما ابزاری برای تعالی تخیل بی لگام آدمی باشد بلکه بندی باشد بر گردن آن تا اسیر دست قدرتمندان مادی عالم بماند.
در چنین وانفسایی که فرهنگ نجیب و عفیف شرق آسیا و آسیای مرکزی در هند و از طرفی دیگر فیلمهای ترکیهای مقهور آن دست نامرئی شده و روز به روز در فساد هنری! خود غرق می شوند، از برکت انقلاب اسلامی، سینمای ایران سعی دارد تا به عالم بفهماند که می شود سینما را داشت اما به زبان مذکور سخن نگفت، بلکه پله ای شد برای رشد بشر تا در آیینه سینما آینده الهی خویش را تخیل کند.
از جریان ربزده سینمای داخل که بگذریم، همان جریانی که خانواده ایرانی را از هم پاشیده و اسیر سکس های ذهنی، روابط عاشقانه (شهوانی) ضربدری که قدیمتر مثلثی بود و اکنون رو به ذوزنقه و چندین ضلعی نهاده، می پسندد، از آنها که بگذریم اصالت سینمای ایران با تکیه بر فرهنگ غنی و نجیب خود سعی دارد تا علاوه بر ترویج فرهنگش، پیرایه ها را از آن بزداید و هر چه پاکتر و خواستنی تر، آن را به جهان عرضه کند که این مهم میسر نمی شود مگر آنکه دلسوزان و تلاشگران این عرصه هر چه بیشتر به جدیدترین روشها و ابزارآلات سینمایی مجهز باشند.
اینکه پس از 40 سال از عمر مبارک انقلاب هنوز دلبستگان به این راه در کسب مهارت و تجربه کمیتشان لنگ باشد و به صورت منسجم، جمعی از فیلمنامه نویسان و کارگردانان و بازیگران و دست اندرکاران این عرصه را تربیت نکرده و گرد هم نیاورده باشند جای بسی تعجب و درد است. اینکه با تشکیل کانون ها و انجمن ها و سنجاق کردن یه لفظ انقلابی یا اسلامی به آن، کارمان را انجام شده بدانیم خود را به خواب زدن است. سینمای انقلاب در 40 سالگی که باید دوره پختگی آن باشد هنوز یک جریان قوی و امیدوارکننده را در عرصه سینما در خود نپرورانده تا با کار منسجم و مدیریت کلان خط انقلاب، بتواند در برابر سالوس و سیاست پیشگی برخی دولتمردان رنگارنگ دولتهای مختلف بایستد و حرف خود را بدون لکنت بیان کند.
اگر امروز هنوز به درد جزیرهکاری دچاریم و هنوز از حال هم خبر نداریم و هنوز ضرورت با هم بودن را نمی دانیم، یعنی در 40 سالگی انقلاب، در این مسیر جامانده ایم. یعنی اینکه هنوز وجود تهاجم فرهنگی دشمن را که یک نمود ساده آن بروز فیلمهای دور از مسیر انقلاب در جشنواره فجر امسال بود، درک نکرده ایم چرا که اگر درکی بر این واقعه بود، همچون دفاع مقدس که همه را متحد کرد، اهل هنر انقلاب را هم متحد می کرد. اتحادی که صدایش چون صدای لبیک گفتن حجاج بر گرد کعبه، لرزه بر دل و جان شیاطین جنی و انسی بیاندازد.
انتهای پیام/ 112