ایران باید مراقب عربستان باشد یا ترکیه؟

شاید تنش‌های اخیر نیم‌بندی که به واسطه تحریم قطر از جانب عربستان و نیز ترور خاشقجی هم روی داده است، وضعیت آنکارا - ریاض را هم چندان دل چسب نمی‌کند، اما به همان اندازه که رقابت آشکار ریاض – تهران در منطقه به شکل جدی پی گرفته می‌شود، رقابت ناپیدای ترکیه با ایران نیز در حال وقوع است.
کد خبر: ۳۳۶۹۹۸
تاریخ انتشار: ۱۹ اسفند ۱۳۹۷ - ۰۲:۰۲ - 10March 2019

به گزارش گروه سایر رسانه‌های دفاع‌پرس به نقل از دیپلماسی ایرانی، شاید تنش‌های اخیر نیم بندی که به واسطه تحریم قطر از جانب عربستان و نیز ترور خاشقجی هم روی داده است، وضعیت آنکارا - ریاض را هم چندان دل چسب نمی‌کند، اما به همان اندازه که رقابت آشکار ریاض – تهران در منطقه به شکل جدی پی گرفته می‌شود، رقابت ناپیدای ترکیه با ایران نیز در حال وقوع است؛ رقابتی که در پروسه سیاسی آینده سوریه و سهم هر کدام از بازیگران در قدرت آتی این کشور کم کم در حال هویدا شدن است.

ایران باید مراقب عربستان باشد یا ترکیه

نهایی شدن خرید سامانه موشکی اس - ۴۰۰ از روسیه و استقرار کامل آن در اکتنر سال جاری بر اساس ادعای خلوصی آکار، برنامه جدی برای تولید مشترک این سامانه (اس – ۴۰۰) با مسکو، تلاش برای خرید و تولید مشترک سامانه اس – ۵۰۰، برگزاری رزمایش مشترک دو روزه «ماوی مطن۲۰۱۹» با روسیه در دریای سیاه، چانه زنی همزمان با واشنگتن بر سر خرید هواپیما‌های جنگنده اف - ۳۵ تنها بخش کوچکی از تحرکات امنیتی - نظامی همسایه غربی ایران، ترکیه به عنوان یکی از اعضای ناتو در مدت اخیر است؛ تحرکاتی که اگر چه در ظاهر می‌تواند تدابیری برای افزایش توان نظامی و امنیتی کشور ترکیه در نظر گرفته شود، اما از آن سو خطرات و تاثیرات سوء قدرتمند شدن آنکارا برای امنیت تهران را نباید نادیده گرفت. چون به هر شکل تروئیکای ریاض- آنکارا – تهران، مثلث قدرت در خاورمیانه را شکل می‌هند و این مسئله به خودی خود رقابت بر سر کسب راس این مثلث را برای هر کدام از اضلاعش، شکل می‌دهد.

آنکارا برنده واقعی آتش اختلاف ریاض – تهران

در فاصله تحولات خاورمیانه، به‌خصوص با آغاز جنگ داخلی سوریه از سال ۲۰۱۲، آتش اختلافات تهران و ریاض روز به روز گسترش پیدا کرد و در این رابطه جنگ‌های نیابتی منطقه نیز بر شدت این تقابل افزود. در این راستا اگر چه منطقه غرب آسیا در بستر اختلاف دو قدرت منطقه‌ای، یعنی ایران و عربستان تا به اکنون تحولات جدی را از سر گذارنده است، اما به نظر می‌رسد که ترکیه به عنوان ضلع سوم قدرت در منطقه غرب آسیا که همواره از سیاست با ثباتی نیز برخوردار نبوده است، بعد از کودتای ۱۵ ژوئیه سال ۲۰۱۶ میلادی، همزمان با پوست اندازی سیاسی و حرکت به سمت نوعی از الیگارشی یا دیکتاتوری دموکراتیک، در حال پررنگ کردن توان نظامیش در همه سطوح است تا بتواند در بستر این اختلافات و بالا رفتن هزینه‌های سیاسی، دیپلماتیک، اقتصادی و حتی امنیتی- نظامی، شرایط را برای قدرت گیری خود شکل دهد.

شاید بسیاری یگانه رقیب ایران در منطقه خاورمیانه را عربستان بدانند که چنین هم است، اما مطمئنا تنها رقیب نیست. با وجود این که در میان کشور‌های خاورمیانه مصر نیز پتانسیل بالقوه‌ای برای حضور در میان قدرت‌های این منطقه را دارد، اما یقینا این ظرفیت‌ها به دلایل متعدد که بحثش مفصل است تا به اکنون بالفعل نشده است، اما داستان ترکیه متفاوت از مصر و حتی عربستان است. شاید تنش‌های اخیر نیم بندی که به واسطه تحریم قطر از جانب عربستان و نیز ترور خاشقجی هم روی داده است، وضعیت آنکارا - ریاض را هم چندان دل چسب نمی‌کند، اما به همان اندازه که رقابت آشکار ریاض – تهران در منطقه به شکل جدی پی گرفته می‌شود، رقابت ناپیدای ترکیه با ایران نیز در حال وقوع است؛ رقابتی که در پروسه سیاسی آینده سوریه و سهم هر کدام از بازیگران در قدرت آتی این کشور کم کم در حال هویدا شدن است. در این راستا کافی است که سخنان اخیر وزیر دفاع ترکیه را یادآور شویم. خلوصی آکار در مصاحبه با آناتولی مذاکره با سوریه را رد کرد و صراحتا عنوان داشت که ترکیه با اسد رابطه‌ای برقرار نمی‌کند، اما مذاکره با روسیه و در صورت لزوم با ایران ادامه می‌یابد؛ که عبارت "در صورت لزوم" می‌تواند عدم اطمینان به ترکیه را به خوبی روشن کند. از ان سو یقینا با خبر خروج نیرو‌های نظامی آمریکا از سوریه یقینا برنامه حمله مجدد آنکارا به منطقه شرق فرات و تصاحب بیشتر خاک این کشور می‌تواند در دستور کار اردوغان قرار گیرد، چنانی که گاه و بی گاه این مسئله رسانه‌ای می‌شود. در این رابطه از جمعه هفته جاری نیز گشت زنی نیرو‌های ترکیه در ادلب نیز شروع شده است. پس ترکیه هم عربستان می‌تواند خطر ساز باشد.

چون به هر حال آن چه که مسلم است حزب عدالت و توسعه کنونی با سال‌های ابتدایی حضور سیاسیش (۲۰۰۳) به شدت متفاوت است، همان گونه که اردوغان نیز از یک سیاستمدار تکنوکرات با گرایشات اخوان المسلمینی در طول این مدت به جایی رسیده است که تفکرات هژه مونیک نئوعثمانی گریش توهم رهبری جهان اسلام را به او داده است، به گونه‌ای که مستند پخش شده از BBC در سپتامبر ۲۰۱۱ با عنوان «اردوغان رهبر جهان اسلام» نیز دور این توهمات را برایش بیشتر کرده است. شاید در حال حاضر این تفکرات به اندازه سال‌های ۲۰۱۱ تا ۲۰۱۵ در اقدامات اردوغان جلوه گری نکند، اما یقینا آن نگاه اکنون خاکستر زیر آتش است.

حزب عدالت توسعه که توانسته بود با در پیش گرفتن تئوری Zero – Problems (نظریه تنش صفر با همسایگان) از زمان شکل گیریش در ۱۴ اوت ۲۰۰۱ و به ویژه تشکیل دولت در دوره اول و دوم حاکمیت از سال ۲۰۰۳ تا ۲۰۱۰ یک ظرفیت ژئوپولوتیکی و مخصوصا ژئواستراتژیکی فراوانی را برای کشور ترکیه به وجود آورد، به ناگاه با تغییر شرایط به واسطه بهار عربی دچار تغییر نقش جدی شد. چون از بهار عربی سال ۲۰۱۱، ترکیه به دلیل آن چه می‌توان آن را تحلیل‌های غلط نام نهاد، خود را در شرایطی دید که احساس کرد می‌تواند به حاکمیت دوران عثمانی برگردد وبه همین واسطه سعی داشت نگاه استیلایی بر کشور‌های منطقه را در دستور کار قرار دهد؛ لذا با اتفاقاتی نظیر حمایت ترکیه از اخوان المسلمین و سر کار آمدن دولت محمد مرسی در مصر، قدرت گرفتن حزب «النهضه» و شخص «راشد الغنوشی» در تونس به عنوان نماد و شاخه اخوان المسلمین تونس، شعار‌های اسلامی اخوانی - ترکیه‌ای در لیبی در قالب موتور محرک شرکت در بمباران این کشور به بهانه عضویت در ناتو برای سرنگون کردن قذافی و شکل گیری دولتی با تفکرات نزدیک به تونس و مصر و غیره، آنکارا عملا از تئوری سازنده تنش صفر به سمت رویکرد هژمونیکی پیش رفت و تمام کار‌های مفید و مثبتش را برای کسب قدرت رهبری با لشکرکشی به عراق و سوریه به هر بهانه‌ای در منطقه فدا کرد. حتی کار به جایی رسید که ترکیه در اقدامی بی سابقه و جنجالی در ۲۴ نوامبر ۲۰۱۵ هواپیمای جنگی SU-۲۴ روسیه در سوریه را ساقط کرد که به تنش سیاسی – دیپلماتیک و حتی اعمال تحریم‌های مسکو علیه آنکارا انجامید.

به موازات این تغییر رویکرد نیز اردوغان که در آن زمان نخست وزیر ترکیه بود، تلاش‌های گسترده‌ای برای حل سیاسی پرونده هسته‌ای ایران در سال‌های پایانی دهه ۸۰ شسی داشت. حتی در اردیبهشت سال ۸۹ با همکاری داسیلوا، رئیس جمهور وقت برزیل حاضر شد در خاک خودش (ترکیه) سوخت هسته‌ای ۳.۵ درصدی را با سوخت ۲۰ درصدی ایران مبادله کند، اما با پررنگ شدن آن نگاه هژمونیک، رفتار سازنده آنکارا به تخریب مناسبات با تهران و سردتر شدن مناسبات ایران و ترکیه انجامید که جنگ سوریه نیز به آن دامن زد. هر چند با حمایت دولت روحانی از اردغان در همان شب ۱۵ ژوئیه ۲۰۱۶ (شب کودتا علیه اردوغان) باز یخ روابط دو طرف آب شد و اکنون سطح مناسبات متفات از سال‌های پیشین پی گرفته می‌شود، ولی نمی‌توان عدم ثبات سیاسی و دیپلماتیک آنکارا در دو دهه گذشته را نایده گرفت.

به هر حال اردوغان همان اردوغان است و به واسطه عملکردش در طول سال‌های بعد از کودتای ۲۰۱۶، تغییر برخی از مفاد قانون اساسی ترکیه برای افزایش حدود اختیارات و میزان قدرتش که به همه پرسی هم گذاشته شد و به خصوص پیش انداختن اولین دوره انتخابات ریاست جمهوری این کشور که قرار بود سال جاری میلادی برگزار شود، به خوبی نشان داده است که زمینه‌های یک دیکتاتور تمام معنا را با اندیشه‌ای هژمونیکش در خود دارد.

دوستانت را نزدیک نگه دار، دشمنانت را نزدیک‌تر

شکست اخوان المسلمین و سقوط دولت مرسی در مصر و النهضه در تونس، ناکامی‌های سیاسی و نظامی، هم در عراق و هم در سوریه، ضرر‌های اقتصادی - سیاسی عدم الحاق به اتحادیه اروپا و ... که نتیجه آن برنامه‌ها بود سبب شد تشتتی جدی برای اقتضائات ترکیه حاکم شود، به گونه‌ای که حتی تروریسم در سال‌های مابین ۲۰۱۵ تا ۲۰۱۷ با قریب به ۱۹ عملیات تروریستی که بیش از ۴۰۰ کشته و ۲ هزار زخمی بر دست ترکیه گذاشته بود تا عمق آنکارا و استانبول گسترش پیدا کرد. کودتای ژوئیه ۲۰۱۶ هم که بماند؛ لذا ترکیه در طول دو سال اخیر سعی در بازتعریف جدی آن نگاه داشته است. به بیان دیگر ترکیه سعی دارد در سایه همکاری با ایران و روسیه در آستانه و حمایت از تهران در برابر تحریم‌های مجدد کاخ سفید رویکردی جدید را در پیش گیرد. چون این بار ترکیه اشتباهات سال‌های ۲۰۱۱ و ۲۰۱۲ را تکرار نمی‌کند و اردوغان با درس گرفتن از آن خطاها، سعی دارد به صورتی نرم و مخملی با موج سواری بر جریانات منطقه، خود را با کم‌ترین تنش و درگیری به نقطه مد نظرش در هژمونی منطقه‌ای برساند. تا آن زمان ترکیه به صورت دقیق در حال افزایش توان خود است.

تنش تهران – آنکارا در بستر مناسبات امروز دو طرف شاید کمی دور از ذهن باشد، اما در سایه تمام نکاتی که گفته شد، به خصوص عدم ثبات سیاسی ترکیه، قدرت طلبی اردوغان و احساس نگرانی از ایران قدرتمند در خاورمیانه همواره تهران را به یکی از تهدیدات آنکارا بدل کرده است. مضافا این که هبچ گاه نمی‌توان به ترکیه اطمینان کرد. به گونه‌ای تقابل آشکار عربستان برای ایران خطرات کمتری در پی دارد. چون هیچ تضمینی بر ثبات رفتار‌های اردوغان وجود ندارد، آن هم در شرایطی که دایره فشار‌های دونالد ترامپ برای کاهش مناسبات ترکیه و ایران نیز هر روز پررنگ‌تر می‌شود. شاهد این مدعا کارنامه سیاست خارجی ترکیه در دو دهه اخیر است. ترکیه در این سال‌ها به خوبی نشان داده است که یک شبه می‌تواند رفتارش را در ابعاد گوناگون با همه بازیگران تغییر دهد. یک روز تنش با روسیه و بعد تلاش برای ایجاد مناسبات، یک بار درگیری با ایران و روز دیگر تقلا برای بهبود روابط، گاهی تقابل با اروپا و گاهی هم کوشش برای حل مشکلات با قاره سبز، در این راستا تنش یکی درمیان ترکیه و آمریکا از استرداد گولن و دستگیری کشیش آمریکایی هم که مانند آونگ عمل می‌کند، بماند. با توجه به این کارنامه در چند سال گذشته اردوغان به این نتیجه رسیده است که سردی با ایران نمی‌تواند این قدرت را کاهش دهد و اکنون به دنبال تعامل با ایران است، اما این مسئله به معنای نگاه مثبت ترکیه و شخص اردوغان نیست. شاید تمام این رفتار‌های رئیس جمهوری ترکیه مصداق این جمله باشد که «دوستانت را نزدیک نگه دار، دشمنانت را نزدیک تر».

انتهای پیام/ 112

نظر شما
پربیننده ها