خبرگزاری دفاع مقدس: سینمای نوین ایران از کنار ژانر جنگی بی تفاوت نگذشته است که اینجا هم جنگ بود و هم دنیایی ورای جنگ. پس سینمای حماسی پای در این عرصه گذاشت تا سینمای جنگ به تعریف دفاع مقدس بنشیند؛ اما انگیزه و توان و مقصد یکی نبود و حاصل دو که نه چند شد.
اساسا زمان، مکان، امکانات و مجموعه شرایط اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی، فیلم های تاریخ سینمای جنگ را به دو بخش اساسی تقسیم می کنند: فیلم های جنگی که همزمان با جریان جنگ ساخته می شوند و فیلم های نسل دوم؛ سینمای جنگ بعد از جنگ.
وضعیت بخش اول روشنتر است. فیلم هایی که در شرایط بحران جنگ ساخته می شوند و سرمایه گذاری روی آنها وابستگی زیادی دارد به توان سینما در برانگیزش شور ملی و یاد آوری ارزش های عقیدتی و تعهد جمعی در برابر ایثار کسانی که جان خود را تقدیم هدفی حیاتی می کنند.
این سینما با ساختاری تبلیغی شکل می گیرد و با محدودیت های بیشتری روبرو است؛ اما انگار برای خیلی ها، مهمتر از نوع دوم به نظر می رسد. سینمای تبلیغاتی سینمایی است که قرار است از قدرت تهییج بسیار برخوردار باشد و بیش از آنچه هست، آنچه باید باشد را نمایش دهد.
سینمای تبلیغاتی، سینمایی است که باید حساب موقعیت را بکند، محدودیت های اطلاعاتی و حفاظتی را در نظر بگیرد و از حماسه پیروزی آشکارا بگوید. سینمای ایران در جواب گویی به این نیاز بی کار ننشست و سینمای تبلیغاتی دفاع مقدس در دوران جنگ متولد شد.
جنگ از سال 1359 آغاز شد و با پذیرش قطعنامه 598 در تیر ماه سال 67 پایان یافت؛ اما نوع برخورد سینما با جریان دفاع مقدس طی سالهای 60 تا 70 و همین طور 70 به بعد نشان می دهد که آغاز اصلی سینمای دفاع مقدس مربوط به سال آخر جنگ و پس از آن است.
بعد از جنگ، فیلمسازان با صبر و حوصله بیشتری وارد میدان شدند و آرام آرام چهره متفاوتی از جبهه های نبرد را به تماشا گذاشتند.
از حدود سال 62 به بعد که جریان ساخت فیلمهای جنگی جا می افتد و فیلم های آوای غریب (سعید حاجی میری)، دیار عاشقان (حسن کاربخش)، رهایی (رسول صدر عاملی)، عبور از میدان مین (جواد طاهری)، و کیلومتر پنج (حجت الله سیفی ) ساخته می شوند، رشد کمی این سینما در طی یک دهه از نوسان خاصی برخوردار نیست و در حد 6 تا 8 فیلم در سال تولید می شود. تولید 8 فیلم دفاع مقدس در حالی صورت می گیرد که میزان تولید فیلم های سینمایی در این دهه از حدود بیست فیلم شروع می شود و به چهل فیلم می رسد.
نوع دیدگاه و زبان سینمایی و ساختار این آثار جز چند نمونه خاص ناشی از نوعی الگو برداری است که می تواند در طیفی از بی تجربگی تا سود جویی نوسان کند. گویا رهایی از میراث تاریخی فیلم های جنگی دنیا برای فیلمسازان وطنی کاری است دشوار و موضوعی است که مثل بختک به جان فیلمهای جنگی افتاده و حافظه ای است قراردادی که در دو ساختار عمومی فیلم های جنگی آمریکایی و سینمای جنگ اروپای شرقی ذهنیت فیلمسازان جنگ ما را راحت نمی گذارد.
این تاثی پذیری از سینمای شرق و غرب مسئله ای است که باعث می شود فراموش کنیم که جنگاوران جبهه های جنگ تحمیلی شبیه خودشان بودند و جنگی شبیه خودشان را انجام دادند.
رزمندگان اسلام چنان می جنگیدند که باور داشتند و همیشه و در همه حال پیروزی بزرگتری را پیش رو می دیدند و فتحی بالاتر از گذر از مرزهای جغرافیایی را در نظر داشتند. رفتار این رزمندگان بیشتر به همراهی انسان با باورهایش مربوط بود تا در مهارت در به کارگیری سلاح های آتشین و یک تنه به جنگ دهها تن رفتن.
ما در سینمای دفاع مقدس با نوعی خامدستی و کم مایگی در زمینه شناخت جوهر مسئله ای که کارگردانان می خواهند درباره اش حرف بزنند مواجه هستیم. برخی دایم توپ و تانک به آتش می کشند و رنجرهای آمریکایی ماب پرمدعا نشان می دهند و خمپاره ها را این سو و آن سوی قهرمان فرود می آورند و نیروی خصم را عقب مانده و ناتوان معرفی می کنند و با سهل انگاری مجموعه ای می سازند که حالا برای گفتن از نمونه های متکی به نفس باید دنبال استثنا بود.
از این رو، عدم ورود به مسائل اساسی در حوزه سینمای دفاع مقدس یکی از موضوعاتی است که کمتر به آن پرداخته شده است. حضور کارگردانانی که نگاه هالیوودی به مسئله شهادت دارند بزرگترین جفا به سینمای جنگ است. در سال های اخیر با حضور برخی تکنولوژی ها در سینما، این نگاه رواج بیشتری یافته و عوامل سینما برای رسیدن به استانداردهای غربی، فرم و محتوای فیلم های خود را به سمت تکنیک برآمده از فیلم های غربی سوق داده اند.