گروه فرهنگ و هنر دفاعپرس ـ حامد افروغ؛ جشن 40 سالگی انقلاب اسلامی در حالی برگزار شد که دوستیها و دشمنیها با آن به نوعی به کمال رسیدند. دهه فجر امسال کانون توجه همه بود، خصوصا آنها که این جشن را باور نداشتند؛ اما آنچه که بیش از همه به نظر نگارنده چون آفتاب عالمتاب در پهنه تاریخ انقلاب گسترده شده بود و به دلیل همین گستردگی و وسعت مورد توجه کافی و وافی قرار نگرفت، کامل شدن ماه ولایت در آسمان انقلاب بود. تکاملی که در بیانیه تاریخی رهبری معظم انقلاب، موسوم به «بیانیه گام دوم»، خود را به رخ همه سیاستپیشگان از دوست و دشمن کشاند و چون ماه بر زوایای تاریک انقلاب و شخصیت های مثبت و منفی آن تابید.
در نگاهی به شیوه رهبری و مدیریت امام فعلی جامعه، شاید بتوان اینگونه قضاوت کرد که نگاه رهبر معظم انقلاب در طول این 40 سال، از مسئولان به سمت مردم هر روز پررنگتر از قبل شده که این میتواند حاکی از نوعی ناامیدی از اجرای فرامین ولایت توسط مسئولان باشد. نگاهی که گاهی به جای مخاطب قرار دادن مسئولان، بیشتر بر تربیت مردم به عنوان سرچشمه اصالت و برخاستن مسئولان تاکید دارد.
اینکه آیت الله سید علی خامنهای پس از 40 سال هدایت و رهبری جامعه در موارد ویژه و مهم کشور، مثل مسائل اقتصادی، فرهنگی، اجتماعی و سیاسی مستقیما مردم را مخاطب قرار می دهد از جنبه ای مثبت و از جنبه ای منفی است. جنبه مثبت آن ورود مستقیم مردم به سیاستورزی در حاکمیت است که میتوان با پالایش آن (جامعه) به تنزیه بستر جامعه برای تربیت فرزندانی صالح و بصیر دل بست و جنبه منفی آن سرخوردگی از مسئولان است برای رتق و فتق امور و تنظیم سیاست های کلی و جزئی جامعه برای آرامش و ثبات بخشیدن به زندگی مردم.
در مواردی میتوان به نامه معروف رهبری موسوم به «هشت مادهای» اشاره داشت که در سال 81 خورشیدی مسئولان وقت را مخاطب قرار داده و بر لزوم مبارزه جدی با فساد و تباهی مسئولان حتی اگر منتسب به رهبری باشند تاکید کرد که البته با اهمال دولتمردان (به معنای عام آن و مرتبط به سه قوه و سایر نهادها)، انگشت اشاره را از مسئولان به سمت مردم چرخاندند که مردم باید در زمینه مبارزه با مفاسد و انحرافات از مسئولان مطالبه کنند. مطالبهای که مستقیما با رای و انتخاب مردم می تواند محل اثر و فشار بر مسئولان باشد.
از این منظر وقتی به مسائل می نگریم در می یابیم که مردم با همه ضعف و قوتهای خود در فهم و عمل به فرامین رهبری، باز به مراتب قویتر از مسئولان رفتار کردهاند به طوریکه علیرغم سینهچاکی برای برخی حضراتی که زمانی بر عرش دلهای مردم سوار بودند، بعد از بروز انحرافات، توسط قاطبه مردم کنار زده شدند؛ یا در مسائل فرهنگی پس از بیتوجهی مسئولان به امر تهاجم فرهنگی که بعدها با پیشرفت به ناتوی فرهنگی تبدیل شد، رهبری با مخاطب قرار دادن مردم و جوانان و پمپاژ روحیه دینمدارانه و معنویت گرایانه سعی کردند تا سرچشمه فطرت پاک مردم را در مواجهه با تخاصمات فرهنگی سرزنده و پاک نگه دارند که امروز برخلاف وادادگی مسئولان ـ که ظهور و بروز آن را در سینمای پرت از بطن زندگی مردم و یا صداو سیمای خنثای امروز می بینیم ـ جوانان بسیاری با حضور و تلاش در عرصه های واقعی و مجازی کشور در تلاشند تا روح انقلابیگری جامعه را طبق فرامین و رهنمودها و تزریق امیدواری و تشویق امام جامعه چون گذشته بی پیرایه و سرزنده نگه دارند.
در عرصه اجتماعی هم، این رهبری و مردم هستند که برخلاف اغلب مسئولان، کمر همت بسته و بدون دلدادگی به غیر و با تکیه بر همت و اراده خود، سعی در پیشبرد اهداف انقلاب دارند به طوریکه در حادثه زلزله کرمانشاه و دیگر حوادث، حضور و پیوستگی ظاهرا نامرئی این 2 جایگاه (مردم و رهبری) به وضوح قابل رویت بود.
امروز البته این مفاهمه و بده بستان امام و امت پررنگتر شده است که جلوه آن را می توان در بیانیه گام دوم انقلاب دید. نقشه راهی که (درو از جان آقا) بیشتر به وصیت پدری پیر به جوانان خود است. وصیتی که با تشریح صحیح گذشته و تبیین دقیق حال، نوید آینده ای روشن و پرامید را میدهد. آیندهای که انشاءالله در کنار همین ماه، به وصال خورشید دست خواهد داد.
انتهای پیام/ 112