به گزارش گروه سایر رسانههای دفاعپرس به نقل از انتخاب، مارکو کارنلوس، دیپلمات ارشد ایتالیایی و سفیر اسبق این کشور در عراق در «میدل ایست آی» نوشت: چند شب پیش شبکه دوم بی بی سی، مستندی درباره یکی از اعضای ارشد سپاه پاسداران انقلاب اسلامی ایران پخش کرد که تبدیل به قهرمانی ملی برای ایرانیان و چهره هراسناکی برای غرب شده است: سردار قاسم سلیمانی. این برنامه به بازخوانی تاریخ خاورمیانه در سایه حضور ایران از طریق سپاه قدس به رهبری قاسم سلیمانی میپرداخت. این مستند اطلاعات جدیدی در خود ندارد و اغلب مطالب آن سالها قبل فاش شدهاند. مشکل این مستند این است که تنها از دید غرب به مسایل خاورمیانه مینگرد. از طرف هیچ یک از فرماندهان سپاه یا حتی مقامات رسمی ایران در این مستند نقل قولی نشده است.
در ادامه این مطلب آمده است: داستان این مستند، منعکس کننده برخی محدودیتهای سیاست غرب و آمریکا در قبال ایران و خاورمیانه بوده و بیش از حد سادهانگارانه است. این مستند به مخاطبان القا میکند که تمام وقایع خاورمیانه تحت تاثیر اقدامات یک کشور، گروه یا شخص خاص است. این رویکرد نشان دهنده نیاز همیشگی غرب به ترسیم یک دشمن یا یک بیگانه است که مرتکب رفتارهای شرورانه شده و باید با آن مقابله کرد. گفتمان غرب علیه ایران و سلیمانی تا حد زیادی از زبان اسراییلیها بیان میشود بدون اینکه حقیقت یابی خاصی از آن به عمل آید.
مستند بی بی سی نیز از این قاعده مستثنی نیست. مقدمه آن توسط رییس سابق موساد، دنی یاتوم بیان میشود. به مخاطبان گفته میشود که هر دردسری در خاورمیانه زیر سر سلیمانی و سازمان زیر نظر اوست که اسراییل مصمم به نابودی آن است. برخی مقامات آمریکایی به حمایت از این موضع سخن میگویند، اما دستکم نگاه محترمانهای به سلیمانی دارند.
در طول شرح نسبتا درست رویدادهای تاریخی به ترتیب تقدم آنها، دوره مربوط به سالهای ۲۰۰۷ تا ۲۰۰۸ در بصره، به اشتباه عنوان میکند که سپاه قدس پشت سیطره شبهنظامیان شیعه بر این شهر و آشوب متعاقب آن بود که تا زمان آغاز عملیات نظامی به رهبری نخستوزیر وقت، نوری المالکی با پشتیبانی آمریکاییها برای بازپس گیری شهر ادامه داشت. اما واقعیت از این پیچیدهتر بود. گروه اصلی شبهنظامی در این شهر یعنی جیش المهدی وابسته به مقتدا صدر بود که علیه نظامیان بریتانیایی فعالیت میکرد. صدر همواره رابطه پیچیدهای با ایران داشته که کنترلش را برای آن دشوار میکند. دلیل اصلی دلواپسی سلیمانی، نگرانی جدی او از منازعات داخلی میان نیروهای شیعه بود.
یک بخش تحریک امیز از این مستند متعلق به قسمتی است که ژنرال دیوید پترائوس، فرمانده سابق ارتش آمریکا در عراق، دریافت پیغامی از سردار سلیمانی را بازگویی میکند که به او پیشنهاد داده بود برای کنترل بهتر جریان وقایع در خاورمیانه، وارد معامله مستقیم با سپاه قدس شود. پترائوس سال ۲۰۰۸ در مذاکره درباره همان پیغام با سیلویو برلوسکونی، نخستوزیر وقت ایتالیا، تصریح میکند که به تازگی متوجه درجه اهمیت قاسم سلیمانی در خصوص وقایع خاورمیانه شده بوده است.
یک دهه پس از آنکه قاسم سلیمانی به فرماندهی سپاه قدس ایران رسید، پترائوس که معمار حمله به عراق تلقی میشود، تازه داشت درباره او اطلاعات پیدا میکرد؛ بنابراین جای تعجب نیست که سلیمانی طی این مدت به راحتی اهداف خود را در منطقه پیش میبرد و دشمنان خود را دور میزد. مقامات آمریکایی در این مستند مدعی هستند که سلیمانی مدام خواستار برقراری رابطه با آنها میشده و آنها دست رد به سینه او میزدند. اما از روی تجربهای که در عراق پیدا کردم میتوانم اطمینان بدهم که قضیه درست برعکس آن است. طی ۲ سالی که در بغداد بودم، بارها مقامات آمریکایی از من خواستند که پیغام آنها را به شبهنظامیان شیعه برسانم که بیشتر حول تقاضا برای ارتباط مستقیم با ایرانیان بود. این درخواست مرتبا از سوی ۲ سفیر ایران در بغداد که با آنها برخورد داشتم رد شده بود. هر ۲ سفیر احتمالا کاملا با سلیمانی در ارتباط بودند.
مستند بی بی سی تلاشی نمیکند فراتر از مصاحبه کوتاهی که که با رهبر شبهنظامیان نزدیک به ایران، قیس الخزعلی داشته، اهمیت عبارت حیاتی «مقاومت» را از دید ایرانیان و شیعیان تبیین کند.
هیچ تردیدی نیست که سلیمانی یک فرمانده نظامی نابغه است. افرادی که از نزدیک با او تعامل داشتهاند، مانند موفق الرباعی، مشاور نظامی و امنیت ملی مالکی، سه ویژگی اصلی او را به طور خلاصه بیان کردهاند: به طرز هراسناکی باهوش، با تفکر مکتبی و از همه مهمتر دارای استعدادهای کمنظیر راهبردی و تاکتیکی.
هنگام ارزیابی نقش سلیمانی طی ۲ دهه گذشته در لبنان، یمن، سوریه، عراق و افغانستان، ۲ عنصر مهم را باید در خاطر داشت. نخست اینکه او نمایشی یک نفره را اجرا نمیکند. اگرچه او استعداد بالایی دارد، هرگز نمیتوانست بدون حمایت سیاسی تهران که علیرغم شکافهای عمیق داخلی، دارای اهداف شفاف و واقع بینانهای در حوزه امنیت و سیاست خارجی میباشد، به این دستاوردهای بزرگ برسد.
دوم اینکه سلیمانی فرد متعصب و خشک مغزی نیست. او دارای شجاعت، سخاوت، تعهد انقلابی و حس همدردی نسبت به افرادش است. او رهبری الهامبخش و شنونده است که مذاکره را با توسل به شبکه ارتباطی عظیمی که دارد، تسهیل میکند. اینها ویژگیهایی هستند که دشمنان عرب، آمریکایی و اسراییلی او گاهی فاقد آنها هستند. منشأ اصلی موفقیتهای او، توانایی بیهمتای او در تکیه بر خطاهای بیشمار دشمنانش میباشد. عامل اصلی قهرمان شناخته شدن او و محبوبیت بالایی که در ایران به دست آورده، که حتی ممکن است مسیر ترقی سیاسی او را نیز هموار کند، دشمنان او هستند که بسیاری مواقع ناخواسته به متحد ناآگاه او تبدیل میشوند.
انتهای پیام/ 112