به گزارش گروه سایر رسانههای دفاعپرس به نقل از مهر، هایو فونک، پژوهشگر علوم سیاسی معتقد است که حمله تروریستی به 2 مسجد در نیوزیلند، هشداری برای جامعه آلمان است. او سالهاست که در دانشگاه آزاد برلین درباره احزاب راستگرای افراطی تحقیق میکند. فونک در گفتوگو با شبکه رادیو آلمان گفت که قضات این کشور باید برای مقابله با اسلامهراسی اقداماتی انجام دهند. به اعتقاد او، ادامه روند اسلامهراسی در آلمان میتواند، باعث وقوع جنایاتی مانند آلمان نازی شود. آنچه در ادامه میخوانید گفتوگوی این محقق با شبکه رادیو آلمان است؛
همه میدانیم که متهم اصلی این حملات، مرد ۲۸ ساله استرالیایی است. او با دوربینی که احتمالاً بر روی کلاهش نصب شده، از جنایات خود فیلم گرفته و همه چیز را به صورت زنده در اینترنت پخش کرده است. حال این سوال مطرح است که چنین نفرتی از مسلمانان در چه گروههایی رشد میکند؟
این نفرت در میان گروههای راستگرای افراطی در استرالیا بسیار دیده میشود. همانطور که در ایالات متحده آمریکا و یا آلمان نیز رایج است. این گروهها دچار بیماری پارانوئید هستند و در توهم خود فکر میکنند که مسلمانان قادرند که کشور و هویت آنها را از نابود کنند. آنها این احساس خود را به صورت عمومی با سایر افراد جامعه درمیان میگذارند.
چطور برخی افراد میپذیرند که این جنایات را مرتکب شوند؟
آنها تحت تأثیر گروههای افراطی قرار میگیرند، گاهی راهی طولانی را طی میکنند، گاهی هم خیلی سریع به چنین دیدگاهی میرسند. من در سفرهایی که به آسیا و در طول قاره اروپا داشتم و با شناختی که از ادبیات گروههای راستگرای افراطی پیدا کردم، متوجه شدم که ایدئولوژی و اعتقادات این گروهها افراد را مجاب میکند که چنین جنایاتی انجام دهند. به طور مثال، آندرس برینگ بریویک که عامل حملات نروژ در سال ۲۰۱۱ بود، پیش از کشتار افراد، با نامی مستعار در یک بیانیه ۱۵۱۶ صفحهای، عقاید خود را (علیه جامعه چندفرهنگی، ضد مسلمانان و گرایش به راست افراطی) بیان کرده بود. وقتی به این بیانیه خوب دقت کنیم، ایدئولوژی راستگرایان افراطی را میبینیم. افراد میتوانند به دلایل مختلف مانند احساس خشم، ناامیدی و یا اقتدارگرایی تحت تأثیر گروههای افراطی قرار گیرند. ایدئولوژی این گروهها، همه چیز را توجیه میکند. این دقیقاً اتفاقی است که در دهههای ۲۰ و ۳۰ میلادی نیز برای یهودیان در آلمان اتفاق افتاد. همه ما وقایع آن زمان را به یاد داریم که باعث کشتار افراد زیادی شد.
آیا شما معتقدید که این ایدئولوژی نهتنها در استرالیا یا نیوزیلند، بلکه در سراسر جهان شایع شده است؟
نمیتوانیم بگوییم که این ایدئولوژی در تمام جهان به یک اندازه شایع است. به طور مثال در نیوزیلند این دیدگاه گسترده نیست، اما در استرالیا به دلیل مهاجرت جنگزدگان سوریه، چنین دیدگاهی بیشتر دیده میشود. در واقع در این سالها، گروههای افراطی بیشتر شدهاند. آنها میگویند کشور ما متعلق به خارجیها نیست. از نگاه این گروهها، مهاجران زندگی شهروندان محلی را به خطر میاندازند و در نتیجه اعضای این گروهها، خودشان را موظف میدانند که در برابر این خطر از مردم کشورشان دفاع کنند. عامل کشتار دو مسجد در نیوزیلند نیز چنین اعتقاداتی دارد.
هدف آنها چیست؟ آیا این گروهها تلاش میکنند تا به خشونت علیه گروههای اقلیت و افراد خارجی مشروعیت بخشند؟
این گروهها در درجه اول براساس اعتقاداتشان عمل میکنند و در وهله دوم میخواهند با انتشار عقایدشان در فضای عمومی، بر شهروندان دیگر تأثیر بگذارند. به طور مثال، عامل کشتار در دو مسجد نیوزیلند، تمام جنایات خود را به صورت زنده در اینترنت پخش کرده است. او قصد داشته تا مردم را تحتتأثیر بگذارد. این خاصیت فعالیتهای تروریستی است. تروریستها با اقدامات خود، نه تنها سعی دارند بر گروههای خاص جامعه تأثیر بگذارند، بلکه میخواهند با تحریک عموم، احساس امنیت در جامعه را از بین ببرند. پس از عملیات تروریستی در هر جامعهای، فضایی دو قطبی ایجاد میشود و این خواسته گروههای راستگرای افراطی است.
نخستوزیر نیوزیلند چندین بار علیه این جنایات و گروههای راستگرای افراطی صحبت کرده است. آیا سیاستمداران میتوانند با چنین پدیدهای مقابله کنند؟
بله، مسلماً سیاستمداران نیز میتوانند با چنین ایدئولوژی مقابله کنند. نخستوزیر نیوزیلند، پس از وقوع این حملات، علیه مهاجم و گروههای راستگرای افراطی موضع گرفته است. به اعتقاد او، پذیرش تفاوتها در جامعه نیوزیلند باعث ایجاد دمکراسی در این جامعه شده است. این همان دیدگاه قانون اساسی آلمان است. در قانون اساسی ما نیز بر کرامت انسانی افراد تاکید زیادی شده است. با این حال، توجه دستگاههای امنیتی به این موضوع نیز اهمیت زیادی دارد. البته ما نمیدانیم که از این پس، مقامات امنیتی نیوزیلند و استرالیا چطور رفتار میکنند.
نیروهای امنیتی در نیوزیلند در حالحاضر تحت فشار و انتقادات زیادی قرار دارند. بسیاری میگویند که آنها به اندازه کافی مراقب فعالیتهای گروههای افراطی نیستند. آیا در آلمان اقدامات گروههای افراطی کنترل میشود؟
ما با مشکلی دوگانه طرف هستیم. از یک سو، گروهی در جامعه آلمان، اسلامهراسی را ترویج میدهند و از سوی دیگر خشم علیه مسلمانان باعث اقدامات خشونتبار، تروریستی و غیرقانونی میشود. در بخش اول، ما با حزب آلترناتیو برای آلمان روبرو هستیم که به بوندستاگ راه یافتهاند و اسلامهراسی و تنفر از اسلام را به صورتی وسیع گسترش میدهند. آنها از زمان کنفرانس حزب در سال ۲۰۱۶ در اشتوتگارت، نظرات منفی خود را درباره اسلام بیان کردهاند. با این وجود، سازمانهای امنیتی باید اقدامات درستی در این شرایط انجام دهند. نیروهای پلیس و قضات در ایالتهای مختلف آلمان باید هوشیار باشند. حملاتی که در ایالتهای مختلف آلمان به مساجد و مهاجران صورت میگیرد، هشداری برای جامعه ما است.
شما معتقدید که آنها پتانسیل تأثیرگذاری در کل جامعه را دارند؟
بله، به خصوص در ایالت زاکسن که پوپولیستها و گروههای راستگرای افراطی زیادی وجود دارند، این خطر بیشتر احساس میشود. سال گذشته در پی کشته شدن یک مرد آلمانی در جریان دعوای گروهی در کمنیتس، ما شاهد صحنه تظاهرات راستهای افراطی و درگیری آنان با پلیس ضد شورش بودیم. متأسفانه نیروهای پلیس نیز نتوانستند اقدام مؤثری در این راستا انجام دهند. تجمعکنندگان که تقریباً ۵۰۰ نفر بودند، به دستورات پلیس اعتنایی نکردند و شهر به آشوب کشیده شد.
شما فکر میکنید که اتفاقات نیوزیلند، نوعی هشدار برای آلمان است؟
قطعاً پس از اتفاقات نیوزیلند، زنگ هشدار برای آلمان به صدا در آمده است. باید اسلامهراسی در جامعه آلمان متوقف شود و قضات در ایالتهای مختلف، اقداماتی را در این راستا انجام دهند. اگر دولت و مسئولان قضائی از این هشدار به سادگی بگذرند و این اقدامات را صرفاً جرم و اشتباه یکسری جوان در نظر بگیرند، ما شاهد اتفاقات بدتری از کمنیتس هستیم. در این صورت دمکراسی در آلمان در معرض خطر قرار میگیرد و ما به شرایطی میرسیم که سرآغاز ظهور نازیسم در آلمان بود.
انتهای پیام/ 112